احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۲ سرطان ۱۳۹۴
سه شنبه ۲۳ سرطان ۱۳۹۴
احمد عمران
یک سال پیش در چنین روزهایی، افغانستان فضای پُرتنش و دلهرهآوری را تجربه میکرد؛ روزهایی که بهسختی میگذشتند و فکر میشد بهزودی کشور در گردابِ یک بحرانِ غیرقابلِ مهار غرق خواهد شد.
آن روزها، بحث جنجالهای تقلب در انتخابات بود و اینکه چه کسی به پیروزی خواهد رسید. افغانستان روزهای دشواری را سپری میکرد و نوعی تعطیلی و رخوت در کلِ فضای جامعه حس میشد. دلها در تپش و اضطراب بودند، چهرهها رنگپریده و نگران، و جیبهای اکثرِ مردم نیز خالی. امنیت بهصورتِ کمسابقهیی به مخاطره افتاده بود، گروگانگیری و آدمربایی بیداد میکرد و قتل و سوءقصد به جانِ مردم به مسألهیی هر روزه تبدیل شده بود.
در آن روزها در چنین فضایی اما یک امیـد هرازگاهی در دلها سرک میکشید؛ امید به اینکه سرانجام نتیجۀ انتخابات مشخص میشود و دولتی مسوول و پاسخگو به میان میآید. در آن روزها با وجود همۀ این مشکلات، مردم منتظر بودند که نتیجۀ انتخابات بتواند به خواستها و مطالباتشان پاسخ دهد و به دردها و زخمهایشان مرهم گذارد. ولی پس از همۀ آن دلهرهها، دولتی به وجود آمد که حالا پس از گذشت ده ماه، خودش ناکامیِ خود را جشن میگیرد.
سخنان رهبران دولت وحدتِ ملی و فضای کلِ جامعه، یک بارِ دیگر از همان روزهای سالِ گذشته مایه گرفتهاند. فکر میشود که تاریخ به عقب برگشته و بار دیگر همان فضای سرد و یأسآور در شریانهای جامعه به جریان افتاده است. سخنان تازۀ محمد محقق معاون دوم ریاست اجرایی دقیقاً از چنین حال و هوایی حکایت دارد. آقای محقق دولت را به سهلانگاری در موضوع جلریز میدان وردک متهم میداند و باور دارد که دستهایی از عقب به مردم خنجر زدهاند. او در یک گفتوگوی رسانهیی با اشاره به مشکلات دولت وحدت ملی چنین میگوید: «در حکومت مشکلاتِ فراوانی وجود دارد که همه امیدواریم حل شوند، چرا که اگر حل نشوند، بحران به کشور میآید و کسی نمیتواند عواقب آن را پیشبینی کند. هماکنون نابسامانیها، پیشرفتِ گروه داعش در کشور، بیتفاوتی رییسجمهور در برابر برخی مناطق که بر آنها حمله صورت میگیرد، باعث ویرانی کشور میشود و اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، آیندۀ خوبی در انتظار ما نخواهد بود.»
این سخنان خلافِ آنچه که گفته میشود هیچ مشکلی میان رهبران دولت وحدت ملی وجود ندارد، عملاً از اختلافاتِ فاحشِ این رهبران بر سرِ مسایل کلانِ کشور خبر میدهد. آقای محقق در همین حال، گفتوگوهای صلح را نیز ناکام میداند و به بازی سیاسیِ رییس جمهوری تشبیه میکند. او در این مورد چنین میگوید: «سرنوشت افغانستان در میدان جنگ تعیین میشود، اگر حملات بهاری و تابستانیِ طالبان و داعش دفع شود، سرنوشت تعیین میشود؛ اما اگر این اتفاق نیفتاد، اوضاع کشور بسیار نابسامان خواهد شد. مذاکرات صلح برای رییس جمهور و دیگران، بیشتر یک بازی سیاسی است نه وسیلهیی برای رسیدن به صلح.»
وقتی آقای محقق میگوید که مذاکره با طالبان برای رییس جمهوری بازی سیاسی است، دقیقاً از یک وضعیت غیرمتعادلِ سیاسی خبر میدهد. رهبران دولت به گفتوگوهای صلح باور ندارند، آنگاه از مردم چهگونه میتوان انتظار داشت که به این نوع گفتوگوها به عنوان روزنههایی به سوی صلح و فردای بهتر نگاه کنند؟
وقتی رهبران میگویند این «بازی سیاسی» است، دقیقاً به این معناست که عدهیی در پی کسب امتیاز و فریبِ مردم استند.
آقای محقق به گفتوگوهای صلح باور ندارد و معتقد است که سرنوشت صلح در افغانستان در میدان جنگ تعیین میشود. آیا رییسجمهوری نیز به این باور است؟… بدون شک خیر!… آقای غنی معتقد است که پاکستان میتواند در آوردن صلح نقش اساسی بازی کند و میدان جنگ جای مناسب برای تأمین صلح نیست.
مواضع و دیدگاههای آقای محقق میتواند مشت نمونۀ خروار از یک وضعیتِ دراماتیکِ سیاسی حاکم بر کشور باشد. وضعیتی که همه سردرگم و پریشاناند؛ همان وضعیتِ یک سال پیش در چنین روزهایی. امروز هم وقتی با مردم سخن میگویی، همه از یأس و ناامیدی میگویند. از تردیدهای خود در مورد ادامۀ موفقیتآمیزِ کار دولت وحدت ملی.
در همین حال، یک بارِ دیگر رکود اقتصادی و سیاسی را میتوان بهسانِ سال گذشته در جامعه دید. از مأمور دولت تا بازرگان، همه از وضع اقتصادیِ خود شکایت دارند. از بلند رفتنِ نرخها میگویند و از اینکه توانایی خرید و فروش از آنها گرفته شده است. امنیت هم که نیاز به تذکر ندارد. همهروزه از جنگ و انتحاری گزارش میرسد. روزی نیست که کمتر از ۵۰ نفر در افغانستان بر اثر چنین حوادثی کشته شوند.
نگرانیها نسبت به وضعیت کشور، تنها محدود به مردم افغانستان نیست. برخی کشورهای همسایه و از جمله روسیه نیز نگرانِ این وضعیت به نظر میرسند. ولادیمیر پوتین رییسجمهوری روسیه در کنفرانس شانگهای بهصراحتِ لهجه گفت که امریکاییها در افغانستان ناکام شدهاند و در حالی از این کشور قصد بیرون شدن دارند که مردم افغانستان نگرانِ آینده و امنیتِ خود استند. در چنین وضعیتی، سران حکومت چه حرفی برای گفتن دارند و باز چهگونه به مردم اطمینان میدهند که روزهای خوب در انتظارشان است، در حالی که هیچ روزنۀ امیدی به فردای بهتر به چشم نمیخورد و نگرانی چون موریانه به جانِ امیدهای مردم افتاده است؟
Comments are closed.