احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۴ اسد ۱۳۹۴
احمد عمران/
سفر هیأت افغانستان به پاکستان پس از تنشهای بهوجود آمده میان دو کشور، بههدف اتمامِ حجت با طرف پاکستانی، آیا میتواند به مطالباتِ دولت و مردم افغانستان پاسخ دهد؟!
سفر هیأت دولتِ افغانستان که در آن صلاحالدین ربانی وزیر خارجه، رحمتالله نبیل رییس امنیت ملی و معصوم استانکزی شامل است، پس از آن صورت گرفت که دولت افغانستان یک بارِ دیگر در عرصۀ دیپلماسی با پاکستان طعم تلخِ شکست را چشیده و با فشار افکارعمومی در داخلِ کشور روبهرو شده است.
مقامهای کشور به دنبال تشدیدِ حملات در افغانستان، یک بارِ دیگر متوجه شدند که با جنگِ نیابتی مواجهاند و نمیتوانند با امید بستنهای واهی و دیپلماسی تکدیگری، فشار جنگ و بحران در کشور را کاهش بخشند. اما راهی را که حالا رهبران دولت وحدتِ ملی با آن سخنانِ هشدارآمیز در پیش گرفتهاند نیز به هیچ صورت نمیتواند به نتایجِ دلخواه بینجامد. اگر چنین هشدارها و سفرهای تهدیدآمیز نتیجهبخش میبود، بدون شک امروز افغانستان وضعیتِ فعلی را نمیداشت.
دولتمردانِ فعلی عملاً پا جایِ پایِ اسلافِ خود گذاشتهاند، همانهایی که یک روز پاکستان را دوست واقعیِ افغانستان میخواندند و روز دیگر حامی تروریسم و بنیادگرایی. همانهایی که طالبان را برادران ناراضی خطاب میکردند و روز دیگر از پاکستان و امریکا میخواستند که پایگاههای آنها را در پاکستان مورد حمله قرار دهند.
خواستها و روشی را که رهبران دولت وحدت ملی برای رسیدن به نتیجه با پاکستان انتخاب کردهاند، تفاوتِ چندانی با خواستها و روشهای دولتِ قبلی ندارد. آقای غنی عملاً همان اشتباههایی را تکرار میکند که کرزی آغازگرِ آنها بود. اگر سیاست فرستادن هیأت، حالا با هر آجندا و رهنمودی هم که باشد، موفقیتآمیز و نتیجهبخش میبود، ما باید نشانههای آن را در زندهگی سیاسی و امنیتی کشورِ خود شاهد میبودیم. اگر هر سفرِ آقای کرزی به پاکستان از بیست و یک سفر، به اندازۀ یک میلیمتر در سیاستهای پاکستان تغییر وارد میکرد و این کشور را متقاعد میساخت که دست از حمایتِ دهشتافکنان بردارد و یا با آنها مبارزه کند، بدون شک ناامنیها در کشور کاهش چشمگیر مییافت.
سیاست فرستادنِ هیأت و مهمانی دادن به گفتۀ یکی از مقامهای دولت پیشین، هرگز پاکستانیها را در امر مبارزه با تروریسم تشویق نکرد. این سیاست باعث شد که ما همواره فریب بخوریم و دچار سرگشتهگی و سرخوردهگی آنهم از نوع مزمنِ آن شویم. رییس جمهوری در شورای امنیت، تصمیم اشتباهی را عملی کرده است؛ تصمیمی که که ناکامی آن از همین حالا مشخص است.
شاید رهبرانِ دولت با خود محاسبه کرده باشند که اقدامهای گام به گام علیه پاکستان انجام میدهند، ولی آنها فراموش میکنند که ما همیشه نمیتوانیم از نقطۀ صفر آغاز کنیم. اگر قرار باشد هر که پس از پنج سال روی کار میآید، سیاستهای خود را از نقطۀ صفر آغاز کند، آنگاه همیشه در نقطۀ صفر باقی خواهیم ماند. حداقل توقعی که از نشست شورای امنیت درخصوص مداخلات پاکستان میرفت، این بود که از قبل محاسباتِ خود را در رابطه با اعزام هیأت انجام میداد. شورای امنیت باید اینقدر محاسبه در کارهای خود داشته باشد که برخی مسایل را پیشبینی کند و بداند نتیجۀ برخی اقدامها به چه چیزی منجر میشود.
وقتی افغانستان میداند که مشکل امنیتیِ آن کجاست، برای حلِ آن باید به بهترین و موثرترین گزینهها متوسل شود؛ گزینههایی که عملاً کارشناسی شده و متکی به عقلانیت باشد. سادهترین و غیرموثرترین کاری که پس از آنهمه سروصداها میشد انجام داد، همین طرح شورای امنیت مبنی به اعزام هیأت به پاکستان بود. حالا این هیأت چه رهنمود و پیامی را با خود دارد، چندان در اصل قضیه تغییری وارد نمیکند؛ چون ابزاری که برای ارسال پیام انتخاب شده، ابزارِ کارآمد و دقیقی نیست.
پاکستانیها بهسادهگی از مواضعِ خود دفاع میکنند و حرفهای تکراری گذشتۀ خود را بر زبان میآورند. هرچند که آنها این کار را هم بهتازهگی یک بارِ دیگر انجام دادهاند. دولت پاکستان پس از هشدارها و تهدیدهای مقامهای کشور، اعلامیهیی صادر کرد که در آن بر دوستی با افغانستان و مبارزه با تروریسم به عنوان دشمن مشترک تأکید رفته است. این اعلامیه کفایت میکرد که پی به مواضع پاکستان برده شود.
هیأت افغانستان هم قرار نیست چیزِ تازهیی در سفر به پاکستان بشنود و یا هم شنیده باشد. پاکستانیها همین موضعگیری و سخنان را به گونههای دیگری در هنگام مهمانی دادنها بر زبان خواهند آورد. دولت افغانستان پس از حملات اخیر به کابل و برخی شهرهای افغانستان، باید دست به اقدامهای جسورانهتر و موثرتر علیه پاکستان میزد؛ اقدامهایی که در نوع خود تفاوتهایی با گذشته میداشت و نشان میداد که سیاستِ افغانستان در برابرِ این کشور در حال تغییر است.
البته تغییر سیاست هم نیاز به فهم و آگاهی دارد. تغییر سیاست باید به گونهیی باشد که بتواند منافع کشور را صدمه نزند و به نتایج دلخواه بینجامد، نه اینکه چند اقدام شتابآمیز صورت گیرد که بیشتر وضعیت را به نفع پاکستانیها تغییر دهد. برای رسیدن به چنین سیاستی، دولت افغانستان باید از سیاستمداران و آگاهان سیاسی کشور، از همۀ طیفها و گروهها میخواست که طرحها و برنامههای خود را برای چنین امری ارایه کنند. شور و مشورههایی باید انجام مییافت و در نهایت، از درونِ این گفتوگوها و مشورهها، حتماً به طرحی منطقی و اصولی برای برخورد با پاکستان میرسیدیم.
دولت افغانستان با فرستان هیأت، اشتباه بزرگی را انجام داده و یک بارِ دیگر برای پاکستانیها فرصت بهوجود آورده که از آن به نفعِ خود و سیاستهایشان استفاده کنند.
Comments are closed.