احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 18 میزان 1394 - ۱۷ میزان ۱۳۹۴
مشکل کندز با گذشتِ بیشتر از یک هفته، هنوز کاملاً حل نشده و جنگهای پراکنده در قسمتهایی از شهر و بیرون از آن با مخالفانِ مسلح جریان دارد. کندز شکنندهگی وضعیت امنیتیِ کشور در یکی از برهههای حساسِ تاریخی را به تصویر کشید؛ درست زمانی که یک سال از ایجاد دولت وحدت ملی گذشته و مسوولیتهای امنیتی به صورتِ کامل به نیروهای داخلی انتقال یافته است. شاید جنگ کندز بهنحوی محکی بود برای برآوردِ تواناییهای نیروهای امنیتی افغانستان در تأمین امنیت و مقابله با شورشیان؛ اما از سوی دیگر جنگ کندز عوامل و انگیزههایی فراتر از محک نیروهای امنیتی را نیز به نمایش گذاشت.
مدیریتِ ضعیفِ وضعیت که عمدتاً به مقامهای ارشد کشور مربوط میشود، سبب شد که فاجعۀ کندز صورتِ عملی پیـدا کند. تهدیدهای امنیتی در اطراف کندز از مدتها پیش به وجود آمده بود و حتا در اوایل سالِ روان سروصدها نسبت به سقوط کندز بلنـد بود. حالا اینکه چه عواملی سبب شد که این تهدیدها نادیده گرفته شود و حتا از پیشروی نیروها جلوگیری بهعمل آید؛ باید منتظر بود که نتیجۀ تحقیقات و بررسیها چه خواهد گفت.
در حال حاضر، رییس جمهوری و رییس اجرایی وعده دادهاند که در این رابطه تحقیقاتِ همهجانبه خواهند کرد و نتیجۀ آن را به اطلاع مردم خواهند رساند. در همین حال، فراموش نباید کرد که تهدیدهای مشابه به کندز، ولایتهای همجوار را نیز بهشدت نگران کرده است. از مدتی به اینسو برخی فرماندهان و سران مجاهدین که دولت را ناموفق در تأمین امنیت و مدیریت بحران یافتهاند، در تلاشاند که با بسیج مردمی جلو تهدیدها را سد شوند. گفته میشود که در این رابطه، رایزنیها بهشدت جریان دارد، اما تا به حال به نتیجۀ لازم منتج نشده است؛ طرحهایی که ارایه میشود، با وجود برخی مقبولیتها ولی با کاستیها و مشکلاتی نیز به همراه است.
نوع بسیج مردمی که از آن سخن گفته میشود، هنوز مشخص نیست و چالشهای آن بهصورت همهجانبه بررسی نشده است. شاید بتوان با توزیع سلاح و بسیج مجاهدین به صورت کتلههای پراکنده برخی چالشهای امنیتی را به صورت مقطعی حل کرد، اما در درازمدت چهگونه میشود با این چالشها به مبارزه پرداخت؟
ایجاد هرگونه گروه مسلح، نیاز به امکانات و ظرفیتهای گسترده دارد که احتمال تداومِ آن با در نظرداشت شرایط و وضعیت اقتصادی کشور بعید به نظر میرسد. اما نکتۀ مهم اینجاست که باید راهکاری دقیق و منسجم در برابر تهدیدهای امنیتی ایجاد شود؛ زیرا در غیر این صورت، گروههای خشونتطلب همچنان از وضعیت موجود بهرهبرداری خواهند کرد.
کندز نشان داد که طالبان هیچ برنامه و سیاستِ انعطافپذیری در تسخیر شهرها ندارند و عمدتاً در پی نشان دادن حضورِ خود و انتقامگیری از غیرنظامیاناند. فجایعی که در کندز صورت گرفته، به هیچ وجه تبلیغات دولت و یا نهادهای خارجی نیست. مردم عادی کندز از جنایات وحشتناکِ طالبان در این شهر در روزهای تسخیر آن سخن میگویند. تجاوز، کشتار بیرحمانه و ویرانی ددمنشانه، سه پدیدهیی بوده است که نوع اعمال قدرت طالبان را در کندز به نمایش گذاشته است. حالا یک پرسش اساسی در برابر کلِ جامعه قرار دارد و آن اینکه آیا میتوان در ظل حاکمیتی اینچنینی همچنان زنده بود و نفس کشید؟
اگر پاسخ منفی است، پس چهگونه میشود با چنین تهدیدی به مبارزه برخاست و از کیان و شرفِ این سرزمین در برابر تجاوز و خشونت پاسداری کرد؟
در درجۀ نخست این وظیفه دولت افغانستان است که در تأمین امنیت شهرها و بیرون راندن مخالفانِ مسلح از کلِ مناطق کشور برنامهریزیهای علمی و عملی روی دست گیرد. در حال حاضر، پیمان اتلانتیک شمالی که اصلیترین کمککنندۀ افغانستان در عرصۀ امنیت است، در مورد گزینۀ باقی ماندن در سالهای بعدی فکر میکند.
کندز متحدان بینالمللی افغانستان را نیز دچار واهمه کرده و بحث افغانستان را یک بار دیگر روی میز قرار داده است. در اجلاس اخیر ناتو در بروکسل، قضیۀ افغانستان و سوریه به عنوان آجندای اصلیِ آن مطرح بود و کشورهای عضو این پیمان تلاش کردند که به پرسشهایی که در برابرشان قرار دارد، پاسخ بیابند.
از قراین پیداست که ناتو میخواهد با توجه به تهدیدهای امنیتی کشور، شماری از سربازانِ خود را همچنان برای مقابله با شورشیان نگه دارد. اما اصل مهم در برابر تهدیدهای امنیتی و حفظ دستاودهای افغانستان، به شهروندان کشور برمیگردد. دولت باید در بسیج ذهنی و عملیِ شهروندان در برابر مخالفان گامهای سنجیده بردارد. نمیتوان همچنان در برابر سربازگیری و سوءاستفادۀ تروریستها از وضعیت بیتفاوت باقی ماند. در همین حال، طرحهای امنیتییی که از سوی فرماندهان و سران جهادی کشور ارایه میشوند هم قابل بررسیاند و باید به آنها توجه صورت گیرد و در یک مکانیزمِ قابل قبول به مرحلۀ اجرا گذاشته شوند، اما با این دقت که نباید بستری فراهم شود که برخیها از آن سود ببرند و استفادههای ابزاری کنند.
نکتۀ قابل مکث این است که از چنین شرایطی، عدهیی میخواهند تنها به سود موقعیت و جایگاهِ خود کار بگیرند و چندان دغدغههای ملی و میهنی ندارند. اتخاذ هر تصمیمی برای مقابله با تهدیدها و تأمین امنیت کشور ستودنی است، ولی نباید به مشکلی تازه تبدیل شود. ضرورت است که طرحهای امنیتی به صورتِ عمیق بررسی و آسیبشناسی شوند و بهترین آنها به مرحلۀ اجرا درآید.
در همین حال، دولت نیز باید به صورتِ همهجانبه برنامههای امنیتی خود را مورد تجدید نظر قرار دهد و کاستیهای موجود در ساختارهای امنیتی را شناسایی و اصلاح سازد. ولی مهمترین مسأله بدون تردید بسیج افکار عمومی در برابر مخالفان است که میتواند ما را از برگشت به گذشتۀ تاریک بازدارد.
Comments are closed.