«پی.‌آر.تی»‌ها «دی.دی.آر» می‌شوند؟

- ۰۱ عقرب ۱۳۹۱

دولت ایالات متحده امریکا اعلام داشته است که بر مبنای موافقت‌نامه استراتژیک میان افغانستان و ایالات متحده، فعالیت گروه‌های بازسازی ولایتی (PRT) را در افغانستان متوقف می‌نماید.
این تصمیم در شرایطی اعلام می‌شود که به تازه‌گی رهبری دولت افغانستان، ایالات متحده امریکا را به راه‌اندازی جنگ روانی و اعمال فشارهای غیرمستقیم به هدف وادار کردنِ طرف افغانستان به تمکین در برابر خواست‌های ایالات متحده امریکا در چانه‌زنی‌های مربوط به توافق‌نامه امنیتی‌یی که قرار است در سال آینده میلادی میان دو طرف به امضا برسد، متهم کرده است.اما در شرایط کنونی، از انحلال زودهنگام گروه‌های بازسازی ولایتی ـ به هر دلیلی که باشد ـ چه‌گونه پیامدهایی می‌توان انتظار داشت؟
از آن‌جایی که یکی از دلایل ایجاد گروه‌های بازسازی ولایتی در جنب نیروهای نظامی کشورهای مختلف مستقر در ولایت‌ها، تامین و تداوم روابط میان این نیروها و مردم عنوان شده بود، از بهار سال۱۳۹۰ خورشیدی که روند انتقال مسوولیت‌های امنیتی در افغانستان آغاز شده، نقش این گروه‌ها هم متناسب با حضور نیروهای خارجی در ولایت‌ها کاهش یافته، یا کاملاً متوقف شده است.
اگرچه این موضوع تا اکنون به صورت رسمی اعلام نشده؛ اما گفته می‌شود که در حال حاضر فعالیت این گروه‌ها در بسیاری از ولایت‌ها و مناطقی که روند واگذاری مسوولیت‌های امنیتی به صورت کامل یا نسبی عملی گردیده، به طرز چشم‌گیری کاهش یافته و انتظار می‌رود که دروازه بسیاری از این گروه‌ها که از سوی اعضای ایساف به استثنای ایالات متحده امریکا تمویل می‌شوند، پیش از فرا رسیدن سال ۲۰۱۴ بسته شود و بر مبنای تصمیم تازه پنتاگون، ۱۲ تیم پی.آر.تی متعلق به امریکا نیز تا پایان روند انتقال لغو خواهند شد که به این صورت اگرچه یکی دیگر از خواست‌های بزرگ دولت افغانستان از جامعه جهانی به‌ویژه ایالات متحده امریکا برآورده می‌شود، اما این پرسش که نهادهای محلی توانایی و ظرفیت پر کردنِ جای خالی این نهادها را دارا اند یا خیر، همچنان پاسخ خود را در میان گزینه‌های منفی جست‌وجو می‌کند.
رییس‌جمهور کرزی از حدود سه سال به این‌سو همواره از جامعه جهانی خواسته است تا به موجودیت ساختارهای موازی با حکومت وی، مانند شرکت‌های خصوصی امنیتی و گروه‌های بازسازی ولایتی، پایان دهند و باری هم گفته بود، والی‌هایی که متکی به پی.آر.تی‌ ها باشند، ولایت کرده نمی‌توانند.
در آغاز، هدف از ایجاد گروه‌های بازسازی ولایتی در کنار کمک به توسعه زیرساخت‌های اجتماعی و اقتصادی؛ تامین و تداوم رابطه این نیروها با مردم در محلاتی که نیروهای بین‌المللی در چوکات ناتو/ ایساف حضور دارند؛ بیان شده بود و در بیشتر موارد هم این گروه‌ها در محلات توسط همان کشورهایی ایجاد شده و تمویل می‌شود که بخش بزرگی از نیروی نظامی این کشورها در آن ولایت مستقر شده بودند.
در هفت سال گذشته (از سال ۲۰۰۵ که فرماندهی نیروهای ایساف به سازمان ناتو سپرده شد)، ۲۷ گروه بازسازی ولایتی از ایالات متحده امریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه، ایتالیا و دیگر شرکای ناتو در بخش‌های مختلف کشور مشغول فعالیت بوده و صدها میلیون دالر را در بیشتر موارد به گونه مستقیم و به‌دور از دست‌درازی‌های مقام‌ها و زورمندان محلی در پروژه‌های بازسازی و توسعه‌یی در روستاها و مناطق دوردست کشور به مصرف رسانده‌اند و این رویکرد گاه‌گاهی واکنش‌های تند شماری از والیان و مسوولان محلی را نیز در پی داشته است.
شیوه کار این گروه‌ها به گونه‌یی بوده که با راه‌اندازی برنامه‌های توسعه‌یی و کمک به مردم در عرصه‌های مختلف از یک‌سو در یک ارتباط دوجانبه با آنان قرار داشته باشند و از جانب دیگر، خدماتی را به مردم ارایه کنند که اداره محلی در بسیاری موارد یا از انجام آن ناتوان بوده یا هم علاقه‌یی به آن بخش‌ها از خود نشان نمی‌دهند.
نبود هماهنگی میان گروه‌های بازسازی ولایتی و اداره محلی، یکی از نواقص کار پی.آر.تی ها برشمرده شده و شماری از نهادهای حکومتی به ویژه وزارت‌های معارف و صحت عامه، همواره از نحوه پیشبرد پروژه‌های عمرانی مانند ساخت مکتب‌ها و شفاخانه‌ها توسط این گروه‌ها شکایت داشته و گفته‌اند که بسیاری از این پروژه‌ها بدون هماهنگی و مشوره با این وزارت‌ها انجام می‌شود و شیوه‌های داوطلبی، سپردن و اجرای پروژه‌ها نیز توسط آنان، فساداندود عنوان شده بود.
اگرچه لغو پی.آر.تی ها را نمی‌توان از زدوبندهای سیاسی میان افغانستان و امریکا جدا انگاشت، اما بدون شک اصرار رهبری دولت افغانستان در پیوند با لغو پی.آر.تی ها در سه سال گذشته را می‌توان با وسوسه‌های اطرافیان رییس‌جمهور کرزی و شماری از والی‌ها که از پروژه‌های انجام شده توسط گروه‌های بازسازی ولایتی، سهم‌های کلان نصیب‌شان نشده و به این صورت از این گروه‌ها دل خوشی نداشته‌اند، مرتبط دانست.
با تمام نواقصی که ممکن است در کار پی.آر.تی ها وجود داشته باشد، اما این گروه‌ها به راه‌اندازی پروژه‌های عمرانی، ظرفیت‌پروری و آگاهی‌دهی در بخش‌هایی می‌پردازند که در بیش‌تر موارد ذهن و ضمیرِ مسوولان حکومتی در سطح کشور و ارگان‌های محلی، یا در تضاد با آن قرار دارد یا هم ظرفیت‌های موجود در نهادهای خدمات عامه در کشور، تلاش موثر و بهینه در این عرصه‌ها را برنمی‌تابد.
تلاش در راستای بلند بردنِ ظرفیت رسانه‌های آزاد به‌ویژه در ولایت‌ها، از طریق برگزاری دوره‌های آموزشی برای بلند بردنِ سطح آگاهی‌ها و توانایی‌های حرفه‌یی و فنیِ دست‌اندرکاران و تجهیز آنان از ناحیه ابزارها و تجهیزات و نیازمندی‌های نشراتی‌شان، بخشی از فعالیت‌های پی.آر.تی ها بوده است؛ درحالی‌که بسیاری از مسوولان محلی نه تنها به این امر توجهی نداشته‌اند، بلکه رشد رسانه‌های آزاد را به نفع خویش نمی‌دانند و رسانه‌ها را چیزی بیش‌تر از وسایلی که همیشه و همواره از آنان تعریف و تمجید کنند؛ نمی‌خواهند.
پی.آر.تی ها با سفر به دوردست‌ترین مناطق به‌ویژه در ساحات امن کشور در راستای بلند بردنِ ظرفیت‌های زنان و دیگر بخش‌های آسیب‌پذیر جامعه، برنامه‌هایی را عملی می‌کنند که نهادهای حکومتی هنوز تا رسیدن به وضعیتی که به تنهایی بتوانند یا بخواهند چنین برنامه‌هایی را راه‌اندازی کنند، فاصله‌های زیادی دارند. این‌گونه فعالیت‌های پی.آر.تی ها، سطح توقعات مردم از دولت و نهادهای خدمات عامه را بالا می‌برد و هنگامی که مسوولان محلی توانایی‌های خود را در تناسب به سطح توقعات مردم پایین ارزیابی می‌کنند، یگانه راهی که پیش روی خود می‌بینند، همانا توطیه‌چینی در برابر پی.آر.تی ها است و شماری از نزدیکان رییس‌جمهوری هم اذعان کرده‌اند که او زیر تاثیر همین وسوسه‌های شماری از والی‌ها و پشتیبانان آنان در ارگ ریاست‌جمهوری، در برابر پی.آر.تی ها موضع‌گیری‌های تند داشته است.
جدا از این‌که چه عوامل دیگری در روند انحلال گروه‌های بازسازی ولایتی دخیل دانسته شود و حکومت افغانستان نیز این رویکرد را در محور توافق‌نامه استراتژیک میان افغانستان و امریکا و روند انتقال مسوولیت‌های امنیتی تعریف کرده است، از آن‌جایی که در هر صورت مردم در بسیاری از مناطق کشور به کمک‌ها و خدماتی که از سوی گروه‌های بازسازی ولایتی ارایه می‌شود، به‌شدت نیازمند اند و نهادهای حکومتی افغانستان دست‌کم در کوتاه‌مدت توانایی و اراده عرضه این خدمات را به مردم ندارند، بخش قابل توجهی از مردم از خدمات حداقلی این نهادها محروم  می‌شوند و اگر منفعتی نیز از ناحیه بسته شدن درب پی.آر.تی ها متصور باشد، نصیب طالبان/ هراس‌افگنان و شماری از دلالان سیاسی ـ ایدیولوژیک خواهد شد.
با توجه به این‌که مصارف گروه‌های بازسازی ولایتی مستقیماً توسط خود کشورهای کمک‌کننده تامین می‌شود و بسیاری از این کشورها سیستم‌های نظارت بالای برنامه‌های پی.آر.تی های شان در افغانستان را دارا می‌باشند، هرچند که نمی‌توان موجودیت فساد در روند کار گروه‌های بازسازی ولایتی را نیز رد کرد؛ می‌توان ادعا کرد که این گروه‌ها اگر نفعی به مردم و دولت افغانستان نداشته باشند ـ که قطعاً چنین نیست ـ، یک چالش بزرگ در برابر تمثیل حاکمیت ملی از سوی دولت کنونی افغانستان هم نیستند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.