احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۰۱ عقرب ۱۳۹۱
ارگ ریاستجمهوری در حالی برای فراهم کردنِ زمینه سفر و گشتوگذارِ مصون برای سرانِ طالبان تقلا میکند که این گروه هیچ چراغ سبزی مبنی بر آمادهگی برای گفتوگوهای صلح از خود نشان نداده است.
به تازهگی وزارت خارجه کشور، مذاکراتی را با امریکا و پاکستان در حال تدارک است که بر اساس آن، به سران گروه طالبان اجازه داده میشود که به صورت مصون به هر نقطهیی که خواسته باشند، جهت مذاکرات صلح سفر کنند.
نگاه عطوفتآمیز ارگ ریاستجمهوری به گروه طالبان بیش از آنکه ناشی از دغدغههای ملی و ایجاد زمینههای صلح باشد، ریشه در مناسبات سیاسیِ این گروه با طالبان دارد. حتا آقای کرزی در سخنرانی خود در کنفرانس آذربایجان، وقتی به گروههای شورشی اشاره کرد، با زیرکی تمام از بردنِ نام طالبان به عنوان یک گروه دهشتافکن و ضد ارزشهای حقوق بشری، ابا ورزید؛ همان گروهی که مسوولیت هزاران قتل و خشونت را در کشور به گردن دارد و همین حالا با تمام نیرو و توان در برابر نیروهای امنیتی کشور، مبارزه میکند.
از جانب دیگر، درست زمانی که افغانستان به سمت گرفتنِ مسوولیتهای امنیتی از نیروهای خارجی حرکت میکند و قرار است نیروهای ناتو در ظرف کمتر از دو سال آینده کشور را ترک کنند، هرگونه باجدهی و ایجاد فرصتهای اینچنینی برای گروه طالبان، به معنای هویتبخشیدن و به رسمیت شناختنِ آن در سطح ملی و بینالمللی محسوب میشود؛ چیزی که گروه طالبان بدون آنکه نسبت به آن واکنش رسمی نشان دهد، در پی کسب آن است.
گروه طالبان با چنین امتیازگیریها، به دو هدف اصلیِ خود نایل میشود. نخست اینکه در سطح بینالمللی به عنوان یک گروه سیاسی برای خود جا باز میکند که در نتیجه، دیگر اتهام تروریست بودن را کسی به آن وارد نخواهد کرد، و دوم آنکه در سطح ملی نشان میدهد که جنگِ آن با دولت و نیروهای خارجی، مشروعیت داشته است.
آقای کرزی عملاً میخواهد که طالبان به این دو هدفِ خود نایل شوند و به همین دلیل هم از هر زمینه و ابزاری برای هویت بخشیدنِ سیاسی به آنها دریغ نمیورزد.
گروه طالبان در پی گفتوگو با دولت و یا حامیان بینالمللی افغانستان نیست. این روحیه از لحن، گفتار و عملکرد این گروه به خوبی آشکار است. در ده سال گذشته طالبان به هیچوجه حاضر نشدهاند که در یک روند ملی و سازنده برای حل مشکل افغانستان شرکت ورزند. این گروه به دلیل سیاستهای ضعیف ارگ، همواره خود را در موقعیت برتر نسبت به دولت، فرض کرده و به همین دلیل نخواسته است که در چنین مذاکراتی شرکت ورزد.
اگر گاهی هم گزارشهای مبنی بر گفتوگوهای طالبان با برخی از کشورهای غربی منتشر شده، این گفتوگوها نیز برای آوردن صلح و به رسمیت شناختن روند فعلی سیاسی در افغانستان از جانب این گروه نبوده است. طالبان پس از انجام هر گفتوگو با جامعه جهانی، اعلام کردهاند که در پی متقاعد کردنِ ناتو استند تا از افغانستان بیرون شود و حل مساله را به مردم افغانستان وا گذارد. طالبان با این ترفند میخواهند بگویند که دولتی را که جامعه جهانی حمایت میکند، در میان مردم جایگاهی ندارد و به محض منتفی شدن حمایت، این دولت از خود دفاع کرده نخواهد توانست. این موضوعی است که به نحوی از سوی گروه ارگ هم تایید شده و مسایل به گونهیی نشان داده شده است که این فکر به جامعه القا شود که گروه طالبان یک گروه شکستناپذیر است.
تفاوت دیدگاه ارگ با دیدگاههای واقعگرایانه، عمدتاً در این است که ارگ بدون آنکه به حمایت مردم از سیاستهای خود فکر کند، به صورت یکجانبه به گروه طالبان امتیاز سیاسی میدهد. حال آنکه یک مقایسه کوچک میان دیدگاههای ارگ ریاستجمهوری و دیدگاههای بدیل آن، نشان میدهد که فرق میان این دیدگاهها عمدتاً مربوط به رویکرد گفتوگوهای صلح میشود.
اخیراً جامعه با طرح «آجندای ملی» که از سوی احمد ولی مسعود رییس بنیاد شهید مسعود ارایه شد نیز آشنا گشت. این طرح از مدتها به اینسو تدوین شده و به عنوان یک طرح بدیل در برابر هر طرح و اقدامی که از سوی ارگ ریاستجمهوری ارایه شده، میتواند عرض اندام کند. در طرح آقای مسعود نیز، به مخالفان مسلح اشاره شده و تاکید صورت گرفته که این گروهها باید در روند گفتوگوهای بینالاافغانی لحاظ شوند؛ ولی در این طرح واقعیتهای جامعه به درستی تعریف شدهاند و از یک سکوی ملی به قضیه صلح و رفع جنگ نگاه شده است. در طرح «آجندای ملی»، وفاق ملی و تامین صلح برای مردم افغانستان به عنوان یک اصل مطرح است و نه امتیازبخشی به این گروه و یا آن گروهِ در حال جنگ. اولویت اصلی در طرح آقای مسعود به مردم افغانستان داده شده که با مشارکت سیاسی خود، نظام را حمایت کنند و در پرتو سیاستهای نظام، پروژه صلح را به مقصد برسانند.
اما ارگ ریاستجمهوری چنین طرحی ندارد و نه هم میخواهد که مشارکت مردم را در رسیدن به صلح و وفاق ملی، به رسمیت بشناسد.
ارگ ریاستجمهوری به دلیل تمایلهای سیاسی خاص خود، عمدتاً در پی کسب حمایت گروه طالبان از خود است تا در آینده برای خود جایگاهی را در سیاستهای کشور بهدست آورد. حالا هم که دولت افغانستان میخواهد برای سران گروه طالبان، مصونیت سیاسی و امنیتی ایجاد کند، هیچ هدفی در راستای تامین صلح از آن متصور نیست؛ چون طالبان تا هنوز به چنین پیامها و حسن نیتها، واکنش مثبت نشان ندادهاند. شاید هم این بخشی از پروژه پنهانِ طالبان با ارگنشینان باشد که نخواهند به گونه رسمی نسبت به اینگونه اقدامها واکنشی نشان دهند.
آنچه که از اقدام اخیر وزارت خارجه میتوان فهمید، تنها یک مساله است و آن اینکه؛ ارگنشینان پیش از خروج نیروهای ناتو از کشور و برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، میخواهند طالبان را از تمام اتهامهایی که بر آنها وارد است، مبرا کنند و حتا نام سران آن را از فهرست سیاه شورای امنیت سازمان ملل متحد، حذف کنند. چون در حال حاضر، شمار زیادی از افراد مهم این گروه، شامل فهرست سیاه سازمان ملل و یا کشورهای درگیر مبارزه با تروریسم هستند و یکی از اهداف دادنِ مصونیت سفر به سران این گروه، در حقیقت حذف نام آنها از فهرست سیاه و یا هر فهرست دیگری میتواند باشد که مصونیتهای سیاسیشان را به مخاطره میاندازد.
Comments are closed.