احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:مهدی صمدی - ۱۸ حمل ۱۳۹۵
بخش نخسـت/
آزادی بیان یکی از بنیانهای اساسی جامعۀ دموکراتیک به شمار میرود و علاوه بر آن، بسیاری معتقدند رعایت این حقوق از شروط اساسیِ پیشرفت و توسعه در جوامع انسانی است. اما با تحول زندهگی بشر، مفاهیم موجود در حقوق بشر از جمله آزادیهای مختلف بشری نیز متحول میگردند. هرچند چند دهۀ پیش، آزادی بیان و آزادی مطبوعات به عنوان عناصر بسیار پیشرفتۀ حقوق بینالمللی بشر به شمار میرفتند، ولی امروزه و در سایۀ تحولات تکنولوژیک، بشر به حقوق جدیدی نیاز دارد که هرچند پایههای آن همانهایی است که پیش از این نیز مورد استناد بودهاند، اما با توجه به پیشرفتهای جوامع بشری، تغییر و تحولات لازم را به دست آوردهاند. وقتی مطبوعات و روزنامهها به عنوان یک عنصر اطلاع جدید در اختیار بشر قرار گرفت، آزادی بیان گامی به پیش گذاشت و در این مرحله این حق به حق آزادی مطبوعات متحول گردید. البته ذکر این نکته نیز خالی از فایده نخواهد بود که ابتدا آزادیها شکل منفی داشتند.
دولتها ابتدا به حقوق بشر به عنوان مالیاتهای سنگینی مینگریستند که بنا به اجبار پرداخت میشدند و حتا اگر زمینههای آن نیز فراهم میشد، سرکشیهایی نیز در مقابل آن به وقوع میپیوست. این مرحله وقتی متحول شد، تبدیل به آزادی منفی شد، بدین معنی که هر چند دولتها دیگر به حقوق بشر به عنوان مالیاتهای سنگین بر علیه حاکمیتِ خود نمینگریستند، لیکن این آزادیها به معنای آزادی از مداخله و محدودیت بود. معنای واضحتر آزادی منفی این است که اصل بر مداخله و محدودیت بود، ولی دولتها تحت شرایطی به انسانها حق میدادند که از مداخله و محدودیت در امان باشند. این مسأله معنای ادنای آزادی نسبت به فلسفههای جدید آن است، زیرا هماکنون آزادی مثبت جای آن را فراگرفته است. اینجا دیگر آزادی برای خدمت به نسل بشریت و جامعۀ انسانی تلقی میگردد و سخن آزادی از محدودیت نیز از بین رفته است. هر چند هماینک نیز رعایت آزادی و فلسفه آن را که مثبت یا منفی یا حتا به مثابه مالیات بر حاکمیت باشد، در تمام کشورهای جهان به یک نحو نمیتوان سراغ گرفت.
در عین حال که بسیاری از کشورهای جهان حتا هماکنون نیز دربارۀ آزادیها تصورات عجیب و غریبی دارند، نمیتوان تصور کرد که هماینک آزادی منفی در هیچ جا وجود ندارد. اگر تصور کنیم امکان دارد که در فبروری سال ۲۰۰۵ انتخاباتی در نقطهیی از جهان برگزار شود و در آن هنوز به زنان نه تنها حق انتخاب شدن، بلکه حق انتخاب کردن نیز داده نشود، چنین واقعیتهایی ملموستر نیز خواهد بود.
به هر نحو آزادی مطبوعات به عنوان یک حق بسیار مترقی جایگاه خود را رفته رفته پیدا کرد، ولی این تا زمانی بود که مطبوعات و رسانههای جدید پدید آمدند. آزادی مطبوعات در این برهه یک قدم نیز جلوتر رفت و با پیشرفت خود جایش را به آزادی اطلاعات داد. آزادی اطلاع در زمانی به وجود آمد که اطلاعات جای پای خود را به عنوان خمیرمایۀ تمدن جدید محکم میکرد. رفته رفته دانشمندان و متفکران به این نتیجه میرسیدند که هر کسی در هزارۀ سوم بر اطلاعات دسترسی بیشتری داشته باشد، جایگاه مناسبتری را در رینکینگ جهانی به دست خواهد آورد. تحت همین شرایط بود که حق اطلاع به عنوان اصلی مترقی وارد حقوق بشر شد. ولی چرخۀ تحولات به همین جا نیز محدود نگردید، زیرا به زودی انسانها از اینکه تنها دریافتکنندۀ اطلاعات باشند، خسته شدند و تصمیم گرفتند تصور دیگری را به عنوان حقی مترقی و جدید مطرح سازند. این حق جدید، حق ارتباط بود.
این حق یک تفاوت با تمامی حقوق مشابهِ خود که قبل از این در زمینۀ آزادی بیان مطرح شده بودند، داشت. تمامی حقوق پیشین هر چند مراتب مختلفی را نشان میدادند، ولی همه از یک قماش بودند، اما حق ارتباط برعکس همۀ آنها زمینهیی دوجانبه داشت، یعنی نه تنها بر حق به دست آوردن دانایی تأکید میورزید، بلکه بر حق انتقال آن نیز اصرار داشت. تفاوت دیگرِ آن نیز با زمینههای پیشین در این است که در حقوق قبلی نقطۀ ثقل و مسألۀ مهم قضیه رساندن اطلاع به شخص بود، لیکن در حق ارتباط هر چند همین عنصر نیز باقی است، ولی نقطۀ ثقل حق اطلاع بر حق انتقال اطلاعات سنگینی میکند، نه حق به دست آوردن آنها. در مقایسۀ ترجیحی حقوق پیشین و موجود بایستی اشاره کرد که هر چند آزادی مطبوعات تمامی آزادیهایی که آزادی اطلاعات شامل آن میشوند را در برنمیگیرد، در عین حال همین مقیاس در مورد آزادی اطلاع و آزادی ارتباط وجود دارد. زیرا هر مرحله که پیشتر میرویم، آزادیهای موجود رنگ و بوی متکاملتری مییابد. مسالۀ دیگر، اصطکاکهای موجود بر سر راه این حقوق است. هر چند تحول آزادی مطبوعات به آزادی اطلاع بهخاطر مبارزاتی که در راه آزادی مطبوعات انجام گرفته بود، اصطکاکهای سیاسی کمتری را متوجه آزادی جدید کرده بود، ولی آزادی ارتباط با دشواریهای حقوقی متعددی مواجه گردیده است.
به هر نحو آنچه قابل توجه است اینکه اعلامیۀ جهانی حقوق بشر که در مادۀ ۱۹ خود حق انسان برای اطلاع را به رسمیت شناخته بود، امروزه در آستانۀ تحول قرار گرفته و لازم است تا یک حق گستردهتر را که آنهم حق انسان برای ارتباط است نیز به رسمیت بشناسد.
Comments are closed.