احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهارشنبه 15 ثور 1395 - ۱۴ ثور ۱۳۹۵
امروز قرار است که ریاستجمهوری از روز جهانیِ رسانهها تجلیل کند و نیز روز گذشته (۳ می) فدراسیون ژورنالیستان و وزارت اطلاعات و فرهنگ، از روز جهانیِ مطبوعات گرامیداشت بهعمل آوردند و رییس اجرایی کشور و وزیر اطلاعات و فرهنگ، حمایت بیدریغشان را از آزادی بیان اعلام داشتند و داکتر عبدالله دستور داد که هیچ فردِ دولتییی حق ندارد که بهدلیلِ نشر یک مطلب در یک رسانه، به آن رسانه یا خبرنگار زنگ برند و سوال کند.
همچنان امروز رییسجمهوری ضمن اعلام حمایت از آزادی بیان، به دولت و مردمِ افغانستان اطمینان میدهد که از این ارزش پاسـداری میکند. اما واقعیت این است که آزادی بیان رُخِ دیگری نیز در افغانستان دارد و این ارزش فقط در محدودۀ کابل و آنهم در سطوحِ خاصی قابل تمثیل است.
وضعیت آزادی بیان در کشور، بهمراتب بدتر از آن چیزی است که تا به حال گفته شده است. ولی دولت افغانستان به تنها چیزی که میتواند ببالد، رسانهها و مطبوعاتِ آزاد و دموکراتیک است. بیهیچ شک و شبههیی، افغانستان در زمینۀ آزادی مطبوعات در جمع کشورهای در حالِ منازعه و جهان سومی- چهارمی، یک الگو و نمونه است. تکثر رسانهها از یکسو و نقشآفرینی و موثریتِ آنها در امور سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر، سبب گردیده که مردم افغانستان به رسانهها و مطبوعات جایگاه ویژهیی قایل شوند. امروزه نزدیک به ۵۰ رسانۀ تصویری، چندصد رسانۀ چاپی و دهها رسانۀ صوتی در کشور فعالیت دارند. اکثریتِ این رسانهها خصوصی هستند.
دستاوردهای رسانهها در یکونیم دهۀ اخیر فراوان است؛ مبارزه با بیعدالتی و فساد، افشای تقلب و تبعیض، و پیگیری پروندههای جنایی و قضایی، بخشی از کارِ رسانهها بوده است. به جرأت میتوان گفت که نقش رسانهها در نظارت از اعمال دولت، بهمراتب برجستهتر از نقشِ نهادهای نظارتکنندهیی بوده که در قانون اساسی پیشبینی شدهاند.
موفقیتِ مطبوعاتی و رسانهیی، متعلق به جامعۀ مدنی و فرهنگیانِ افغانستان است. در این زمینه دولت نقشِ کمتری داشته است. اگر دولت نقش برجسته میداشت، نخست به ارتقای وضعیتِ رسانههای خود میپرداخت. در مقایسه با رسانههای خصوصی، رسانههای دولتی افغانستان، وضعیتِ اسفباری دارند. این مسأله نشان میدهد که پویایی رسانهها، کارِ حکومت نبوده است.
رهبریِ حکومت پیشینِ افغانستان، آزادی رسانهها و تکثرِ آن را همواره به عنوان بزرگترین دستاورد و افتخارِ خویش قلمداد میکرد، اما در همین حکومت، آزادی بیان «قصۀ مفت» خوانده شد، بر رسانهها لشکرکشی صورت گرفت و دهها روزنامهنگار به زندان افگنده شدند و شماری هم در رویدادهای تروریستی جان باختند. درست است که در این دوره رسانهها آزاد بودند و هرچه میخواستند مینوشتند و مانعی در کار نبود؛ اما عیبِ کار در این بود که بهایی به نکتهنظراتِ رسانهها داده نمیشد و «استراتژی بیاعتنایی و سکوت» در برابرِ آنها پیشه شده بود.
اما رسانههای افغانستان هم عاری از نقص و خطا نبودهاند. یکی از خطاهای عمدۀ رسانهها، مطرحسازی برخی آدمهای کممایه و کمظرفیت بوده است. رسانهها برخی افراد را مانندِ پوقانه باد کردند و در صحنه نشاندند که هرگز شایسته نبودند. این آدمها با استفاده از شهرت رسانهیی خویش، به قدرت نزدیک شده و به سمتهای بلندِ وزارت و معاونت رسیدند. از جانبی، برخی رسانهها نیز بارها به عنوان بلندگوی دشمنانِ مردم افغانستان عمل کردند و آب به آسیابِ دشمن ریختند.
ولی حالا دولت باید از حدِ شعار پا فراتر بگذارد و آزادی بیان و فعالیتِ آزادِ رسانهها را در اقصا نقاطِ کشور گسترش دهد. همین اکنون در بسیاری از نقاط در ولایتهای مختلفِ افغانستان، آزادی بیان یک مفهومِ غریب و بیجان است؛ چنانکه والی و ولسوال و مسوولانِ امنیتی و حتا شهردارها به دشمنانِ آشکارِ آزادی بیان بدل شدهاند. مسلماً اگر نعمتِ آزادی بیان به همۀ ولایتها و ولسوالیها کشانده شود، زمینه و بسترِ بسیار خوبی برای کاهشِ فساد اداری، زورگویی زورمندان محلی، غصب ملکیتها و قاچاق آثار باستانی و معادن در سرتاسرِ کشور مهیا میگردد.
دولت موظف است در این راستا به جبرانِ کمکاریهای پانزده سالِ گذشتۀ خویش بپردازد.
Comments are closed.