احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهارشنبه 27 اسد 1395 - ۲۶ اسد ۱۳۹۵
یک بحث مهم در مقولۀ انواع ادبی این است که آیا انواع مختلف ادبی در طول تاریخ ثابت میمانند یا همانطور که نظر بیشتر ادبای مباحث جدید ادبی است، معیارها پس از ظهور شاهکارهای جدید ادبی، در دورانهای مختلف دستخوش تغییر میشوند؟
بوالو ادیب شهیر فرانسوی قرن هفدهم، در کتاب فن شعر خود که همان پایه و اساس مکتب کلاسیسم است میگوید: «انواع ادبی ثابتاند و هیچگاه تغییر نمیکنند.» اما در عوض گوته میگوید: «مطالعۀ اشکال همان مطالعۀ تغییر شکلهاست». از طرفی دیگر رنه ولک و استین وارن در کتاب معروف خود، نظریۀ ادبیات، اینگونه جمعبندی میکنند که در تیوریهای مطرح شدۀ قدیم انواع ادبی، نوعها از هم مجزا هستند. در صورتی که در تیوریهای جدید، هیچ نسخهیی برای نویسنده تجویز نمیشود و حتا اعتقاد بر این است که انواع بتوانند با هم درآمیزند و انواع جدیدی را به وجود آورند.
وجود داشتن انواع جدیدی هم چون تراژدی ـ کمدی که از تلفیق تراژدی و کمدی در ادبیات غرب درست شده، نشان دهندۀ درستی سخن رنه ولک و استین وارن است. از این قالب جدید تراژدی ـ کمدی در کتاب فن شعر ارسطو هیچ سخنی به میان نیامده است. در ادبیات فارسی نیز مولانا با تلفیق غزل و مثنوی، قالب غزل ـ مثنوی را ساخته است که بدیعنویسان سنتی از آن سخن نگفتهاند.
و اما در این بخش، هدف نگارنده ارایۀ چند گونه از این قالبهای ابتکاری و غیر معروف است. شعر گفتن در این قالبها یک نوع سنتشکنی است. در ادامه، چند نمونه از این سنتشکنیها در شعر فارسی ارایه خواهد شد.
تمام مطلع:
تمام مطلع شعریست که جمیع مصاریع آن، چه زوج چه فرد، با هم قافیه داشته باشند. به عبارتی دیگر همۀ ابیاتِ آن مصرع باشند. قدیمترین نمونۀ تمام مطلع شعریست از رودکی با مطلع زیر:
ببار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی
و یا چون برکشیده تیغ پیش آفتابستی
از غزوانی لوکری (شاعر معاصر نوح بن منصور سامانی) هم تمام مطلعی در لبابالالباب آمده است:
عبیدالله بن احمد وزیر شاه سامانی
همی تابد شعاع دادش آن پر نور پیشانی
به صورت آدمی آمد به معنی نور روحانی
خدایا چشم بد خواهم کز آن صورت بگردانی
بخارا خوشتر از لوکر، خداوندا همی دانی
ولیکن کٌرد نشکیبید از دوغ بیابانی
فرخی، منوچهری، سنایی، مولانا و سعدی اشعار بدیعی به شیوۀ تمام مطلع سرودهاند. در زیر شعر زیبایی از سعدی در کتاب بدایع که به صورت تمام مطلع سروده شده را برای نمونه آوردهایم.
گر برود به هر قدم، در ره دیدنت سری
من نه حریف رفتنم، از در تو به هر دری
تا نکند وفای تو، در دل من تغیّری
چشم نمیکنم به خود، تا چه رسد به دیگری
خود نبُوَد وگر بُوَد، تا به قیامت آزری
بت نکُند به نکویی، چون تو بدیع پیکری
سرو روان ندیدهام، جز تو به هیچ کشوری
هم نشنیدهام که زاد از پدری و مادری
گر به کنار آسمان، چون تو برآید اختری
روی بپوشد آفتاب از نظرش به معجری
حاجت گوش و گردنت، نیست به زرّ و زیوری
یا به خضاب و سرمهیی، یا به عبیر و عنبری
بستهام از جهانیان بر دل تنگ من دری
تا نکنم به هیچ کس، گوشۀ چشم و خاطری
گرچه تو مهتری و من از همه خلق کهتری
شاید اگر نظر کند، محتشمی به چاکری
باک مدار سعدیا، گر به فدا رود سری
هرکه به مُعظمی رسد، تَرک دهد محقری
مثنوی ـ غزل:
شعر از نظر قافیه مثنوی است، یعنی هر بیت قافیۀ جداگانه دارد اما کل مصراعها را ردیف مشترک بههم پیوسته و به شعر شکل غزلی داده است؛ این نوع قالببندی در اشعار مولانا دیده میشود. به نمونۀ زیر توجه کنید:
ای یوسف خوشنام ما، خوش میروی بر بام ما
ای در شکسته جام ما، ای بر دریده دام ما
ای نور ما، ای سور ما، ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما، تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما، ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما، نظاره کن در دود ما
ای یار ما، عیار ما، دام دل خمّار ما
پا وامکش از کار ما، بِستان سر و دستار ما
در گل بمانده پای دل، جان میدهم چه جای دل
وز آتش سودای دل، ای وای دل، ای وای دل
ترجیع ـ غزل یا مسمط ـ ترجیع:
ابیات قافیۀ درونی دارند و در پایان هر بیت عبارتی نسبتاً طولانی تکرار میشود که نمیتوان آن را ردیف خواند، زیرا قبل از آن قافیه نیست. از طرفی هم این اشعار ترجیعبند نیستند، زیرا در ترجیعبند، بیتی باید تکرار شود. نمونۀ این اشعار در دیوان مولانا زیاد است:
بی همهگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم
جای دگر نمیشود
خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من
بی تو به سر نمیشود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی؟
بی تو به سر نمیشود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی
بی تو به سر نمیشود
خواب مرا ببستهای نقش مرا بشستهای
وز همهام گسستهای
بی تو به سر نمیشود
بی تو نه زندهگی خوشم بی تو نه مردهگی خوشم
سر زغم تو چون کشم
بی تو به سر نمی شود
رباعی سه بیتی:
رباعی دو بیتی است. اما در اشعار بعضی از شاعران خصوصاً عینالقضات همدانی رباعی به صورت سه بیتی نیز دیده شده است. البته این نوع رباعی از خصوصیاتی که دارد، تمام مطلع بودن است.
کس را ز نهان دل خبر نتوان کرد
ز احوال دل خویش حذر نتوان کرد
کس عالم شرع را زبر نتوان کرد
انسانی را ز خود بهدر نتوان کرد
محجوبان را بدین نظر نتوان کرد
با خویش به کوی او گذر نتوان کرد
بخش ادبیات تبیان
منبع: کتاب انواع ادبی دکتر سیروس شمیسا
Comments are closed.