گزارشگر:احمد عمران/ چهارشنبه 17 جوزا 1396 - ۱۶ جوزا ۱۳۹۶
نشست” پروسه کابل” در میان موجی از ناآرامیها و نگرانی روز گذشته در پایتخت افغانستان برگزاری شد. نشست” پروسۀ کابل” که با شرکت نمایندهگان بیش از بیست کشور و سازمان جهانی و منطقهیی برگزارشد، به گفتۀ برگزار کنندهگان آن نخستین تهداب صلح را با مدیریت دولت افغانستان اساس گذاشت. دولت در حالی نشست” پروسه کابل” را برگزارکرد که از روز چهارشنبه هفته گذشته کابل دشوارترین روزهای خود را ظرف شانزده سال اخیر سپری میکند. روزچهارشنبه هفته گذشته به دنبال انفجار مهیب انتحاری در منطقۀ چهارراهی زنبق شهرکابل، موجی از اعتراضها در برابر دولت به دلیل آنچه که ناتوانی در تامین امنیت به وسیله نهادهای امنیتی خوانده شد، شکل گرفت. تظاهرات گستردۀ روز جمعه در واکنش به ناامنیها زمانی به خشونت گرایید که نیروهای گارنیزیون کابل به روی تظاهرکنندهگان آتش گشود و شماری از جوانان تظاهر کننده را به خاک و خون کشیدند. خشونتها در روزشنبه هم چنان ادامه پیدا کرد و به صورت مشکوکی در مراسم جنازۀ یکی از تظاهرکنندهگان سه انفجار صورت گرفت. در این مراسم شماری از مقامهای کشور و از جمله داکترعبدالله رییس اجرایی حکومت وحدت ملی نیز حضور داشت. با آنکه در این انفجارها به دولتمردان آسیب جدی وارد نشد ولی تعداد زیادی از شرکت کنندهگان این مراسم کشته و زخمی شدند. برایند این وضعیت جنبش موسوم به تغییراست که همین لحظه با شعارها و مطالبات خاص خود پا به عرصه گذاشته است. هرچند با تجربههای گذشته از شکلگیری چنین جنبشهایی در سال های اخیر گمان نمی رود که جنبش تغییر بتواند به مهم ترین خواست هایش برسد و یا به جنبشی فرا گیر تبدیل شود؛ ولی با آن هم می تواند در سمت و سو دهی مطالبات جامعه نقش مهم بازی کند و حداقل این شرایط را به وجود آورد که در آینده چنین جنبشهایی در نطفه باقی نماند و به خواست های خود برسد. جنبش تغییر هرچند در معرض بهره برداریهای سیاسی قرار گرفت ولی برگزار کننده گان به زودی متوجه وضعیت شدند و تا اندازهیی توانستند جنبش را از مواجه شدن با چنین خطری نجات بخشند. ولی این خطرهم چنان پا برجاست و ارگ ریاست که به شدت از موج اعتراضهای مردمی ترسیده میکوشد که به هرشکل ممکن و از جمله وارد کردن برچسپ های سیاسی و جناحی به حرکت خود جوش مردمی آن را سبوتاژ کند. در چنین وضعیتی دولت افغانستان نشست پروسه کابل را برگزار کرد که در آن برخی از مهم ترین چهرههای سیاسی کشور حضور نداشتند. صلاح الدین ربانی وزیر امور خارجه افغانستان از جمله افرادی است که در نشست کابل دیده نشد. عدم حضور این چهره ها به خصوص وزیر خارجه در نشست پروسۀ کابل ربط مستقیم با مسایل چند روز اخیر کشور دارد، به ویژه به خواست های حزب جمعیت اسلامی افغانستان که روز دوشنبه به وسیله صلاح الدین ربانی رییس این حزب در یک نشست خبری مطرح شد. آقای ربانی در این نشست خبری ضمن تقاضای وارد کردن اصلاحات جدی در ساختارهای امنیتی کشور، خواهان برکناری شماری از مقام های امنیتی شد. حنیف اتمر مشاورامنیت ملی و معصوم استانکزی رییس عمومی امنیت ملی از جمله این افراد هستند. ارگ ریاست جمهوری بلافاصله در پاسخ به خواست های جمعیت اسلامی در حمایت از این دو مقام امنیتی قرار گرفت و ” فداکاری” های شان را در تامین امنیت کشور مورد تمجید قرار داد. آقای غنی از نخستین روزهای زمام داری خود نشان داده که به برخی افراد به دلایل خاص چنان ارادت می ورزد که به هیچ صورت نمیخواهد حرفی در مخالفت به آن ها بشنود چه برسد به این که آنها را از مقامهای شان به دلیل بی کفایتی و عدم مسوولیت پذیری کنار بزند. رییسجمهورغنی در آستانۀ برگزاری نشست پروسۀ کابل تنها کار مهمی که انجام داد، کریم خلیلی معاون شورای عالی صلح را به ریاست این شورا گماشت. شاید طی سه سال گذشته مهمترین کار آقای غنی در راستای تامین صلح ضمن به موفقیت رساندن گفتگوهای صلح با حزب اسلامی شاخه گلبدین حکمتیار همین انتخاب آقای خلیلی به عنوان رییس شورای عالی صلح باشد. آقای غنی در حالی در نشست پروسه کابل از جنگ با تروریسم و گفتگوهای صلح با مخالفان سخن میگوید که عملا در عرصه مدیریت سیاسی کشور به بن بست خورده و متوسل به آخرین گزینه ها شده است. خشونتهای به وجود آمده در کابل اگر بخشی از آن ریشه در جنگ افروزیهای طالبان و گروههای هم راستا به آن دارد، بخش دیگر آن بدون شک از سیاستهای ارگ ریاستجمهوری نشات میگیرد. آقای غنی در حالی که از مواجه شدن با مردمی که در اطرافش زنده گی میکنند، میهراسد چگونه میتواند دم از گفتگوهای صلح با گروههایی بزند که کمر به نابودی این کشور بسته اند؟ آقای غنی در عمل طی این سه سال گذشته نشان داده که انسان اهل صلح، مدارا و گفتگو نیست. او چهرۀ خشن خود را در نقاب برخی شعارهای عوام فریبانه پنهان کرده است. چرا آقای غنی از اعتراض مردم نسبت به امنیت کشور چنین عصبانی است؟ چون او دوست ندارد که کسی دست به اعتراض و راهپیمایی بزند و یا چیزی به نام مطالبات شهروندی داشته باشد. برای رییسجمهوری شهروند خوب همان شهروند مرده است. آقای غنی میخواهد که وقتی انفجار و انتحار در شهرهای کشور صورت میگیرد مردم هیچ سخنی در اعتراض به ناکارآمدی نهادهای امنیتی و یا ناتوانی دولت در مهار خشونت ها نگویند. از دید رییس جمهوری این وضعیت، وضعیت عادی است و در تمام کشورهای جهان چنین است. وقتی واکنش آقای غنی را در روزهای پسین در رابطه به حوادث اخیر میبینم به یاد حرف های هیتلر در روزهای پایانی عمرش می افتم. هیتلر در روزهای پایانی عمرش وقتی جنگ به داخل برلین کشیده شد و شهروندان عادی کشته میشدند در پاسخ به پرسش به فرمانده جنگ که پرسید آیا جنگ را برای جلوگیری از کشتار غیرنظامیان متوقف سازد؟ گفت که این جنگی نیست که در آن چیزی به نام شهروند وجود داشته باشد. حالا هم برای آقای غنی چیزی به نام شهروند وجود ندارد که خواهان مطالبه حقوق خود باشد. برای آقای غنی صلح یک بازی سیاسی و بیشتر قومی است که از آن میتواند در جهت منافع شخصی خود استفاده کند. چنان چه گماردن آقای خلیلی چند ساعت مانده به برگزاری نشست پروسه کابل در همین راستا صورت گرفت. رییس جمهور غنی با گماردن آقای خلیلی به عنوان رییس شورای صلح نه تنها عملا دروازه این شورا را بست بل برخی از نگرانیهایش را نیز که به دنبال به وجود آمدن جنبش تغییر و دید و بازدیدهای سیاسیون در کابل افزایش یافته بود، تلاش کرد که به این صورت مدیریت کند.