گزارشگر:چهارشنبه 27 اسد 1395 - ۲۶ اسد ۱۳۹۵
رییس جمهوری غنی در نشست پارلمانِ جوانانِ کشور گفته است که جرگهها بهتر از قانوناند. رییسجمهوری در آن نشست که سه روز پیش برگزار شده بود، به زعمِ خویش استدلالی کرد که در آن، قانون منفی و جرگه مثبت تلقی میشد. این فهمِ رییسجمهوری، بدون شک خوانشی شگفتآور از جرگه و قانون در افغانستان شمرده میشود.
جرگه زمانی در افغانستان مطرح بود که این کشور با قانون و مدنیت آشنایی نداشت؛ جرگههای قومی میآمدند و به جای قانون هرچه دلشان میخواست، انجام میدادند. اما در شرایطی که افغانستان لباسِ دمکراسی به تن کرده و به سوی مدرنیزاسیون حرکت میکند، اهمیت قایل شدن به جرگهها، خطایی نابخشودنیست.
وقتی رییسجمهور غنی چنین سخنی به زبان میآورد، بدان معناست که او نمیخواهد وارد حوزۀ مدنیت شود و دوست دارد کشور را به عقب برگرداند و به جای قانون و شریعت، اصالت را به جرگههای بدوی و قومی هدیه کند. اما اگر قرار باشد که نظامِ ما به جرگهها تکیه کند و به قانون پشتِ پا بزند و یا حتا آن را در جایگاهِ دوم قرار بدهد، در نهایت به نظامی طالبانی و یا هم بدتر از آن خواهیم رسید.
زمانی که آقای غنی برنامهاش را در دوران انتخابات، «تحول و تداوم» نامگذاری کرده بود و یا هم آقای قیوم کرزی برنامهاش را «اصلاح و تداوم» نام گذاشته بود، بسیاریها میگفتند که منظورِ این دو چهره از «تحول» و «اصلاح»، برگرداندنِ افغانستان به مدارِ گذشتۀ سیاست و قدرت در کشور است؛ مداری که در آن، یک قوم بر همۀ اقوام برتری و مهتری دارد و بهتبع، ارزشهای آنان نیز بر ارزشهای سایرین مسلط میباشد. و مراد آنها از «تداوم» نیز حفظ و نگهداشتِ کشور بر همین مدارِ ظالمانه است.
وقتی آقای غنی ارجحیتِ جرگه را بر قانون مطرح کرد، یک بارِ دیگر نشان داد که او به هیچ عنوان طرفدارِ مدرنیزه یا نو شدنِ افغانستان نیست و هرگز نمیخواهد مردمانِ این کشور بهخصوص جوانان، از افکار و تمایلاتِ بدوی عبور کنند. البته شکی نیست که «جرگه» میتواند معنای دیگری نیز به نام «شورا» داشته باشد. مسلماً جرگه در این معنا، مفهومی پسندیده و امروزین است که هیچ منافاتی با ارزشهای مدرن ندارد. اما آن جرگهیی که از قانون برتر پنداشته میشود و میتواند خارج از احکام قانونی، دربارۀ همۀ مسایلِ کشور تصمیمگیری کند، سیاهچالهییست برای سقوط به ادوارِ کهن.
این نوع اظهارنظرها توسط رییسجمهوری که سالها در دنیای غرب زیسته و تحصیل کرده، بسیار شگفتآور است. شاید آقای غنی از قانونمداری و ارتقای آگاهیِ شهروندان از این رهگذر هراس دارد. مسلماً قانونمداری به گونۀ سیستماتیک باعث افزایش سطحِ آگاهی و اهلی شدنِ قدرت در جامعه میگردد و اهلی شدنِ قدرت در جامعه نیز به معنای توزیعِ عادلانۀ قدرت میان شهروندان و خارج شدنِ آن از حیطۀ شخص یا گروه و یا یک قومِ خاص است. این هراس را میتوان هراسی تاریخی نامید که از امروزِ حاکمانِ افغانستان تا آغازِ کشوری به این نام ریشه دارد.
ما درحالیکه جرگه را به عنوان یک سنتِ پسندیدۀ مردم افغانستان در بسترِ زمانیِ آن میستاییم، در عینِ حال به این باور هستیم که پدیدهها و مفاهیم باید در گذر زمان، بهروز شوند و برای «انسان معاصر» ارتقا یابند. جرگه و شورایِ امروز، میباید مبتنی بر قانون فعالیت کند و تصمیمهایش خلافِ قوانین و روحِ حاکم بر آن نباشد. مسلماً قوانین نیز از اصلهای دینی و عرفهای پسندیدۀ مردم سرچشمه میگیرند که متناسب با عصر و زمان، قابل جرح و تعدیلاند.
با این اوصاف، در افغانستان فقط جرگهیی محترم و قابلِ قبول است که در قانون اساسی، جایگاهِ رسمی و کارکردِ حقوقیِ آن تسجیل یافته است. تمسک به دیگر جرگهها، نوعی عقبگردِ تاریخی و سقوطِ زمانی محسوب میشود که از آن جدآً باید اجتناب ورزید!
Comments are closed.