احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 28 سنبله 1395 - ۲۷ سنبله ۱۳۹۵
آخیلیش پیلالاماری- نشریۀ دیپلومات
برگردان: آلِ جناب
آسیای میانه زمانی چهارراهِ تجارت جهانی و دارای فرهنگی باوقار بود. درحالیکه هجوم مغول و بعداً ظهور راههای دریایی، و سپس اشغال منطقه از سوی روسیه سبب زوال آسیای میانه شد، امید میرفت کشورهای این منطقه پس از استقلال شاهد نوزایی یا رنسانس باشند. اما این اتفاق نیفتاد، بهویژه ازبیکستان که در بیستوپنج سال گذشته از لحاظ سیاسی با رکود روبرو بوده است، حتا مرگ دیکتاتور این کشور، اسلام کریماوف نیز بعید است سبب تغییر وضعیت شود.
ازبیکستان، مانند همۀ آسیای میانه، در کنار اختناق سیاسی، باید بار مهندسی تباری و مرزهایی که شوروی سابق به گونۀ ظالمانه تطبیق کرده است را بر دوش بکشد. وادی فرغانه، به عنوان حاصلخیزترین بخش در آسیای میانه، از لحاظ تباری غیرمتجانس است. اتحاد شوروی، وادی فرغانه را به سه بخش در میان جمهوریتهای ازبیکستان، قرغیزستان و تاجیکستان تقسیم کرد. این سه بخش وادی، که پیش از آن یک منطقۀ واحد بودند، حالا هرکدام به صورتِ جداگانه تنها از طریق کوههای این سه کشور قابل دسترساند.
یکی از ناگوارترین ابعاد دموگرافی آسیای میانه، برخورد بدی است که با فارسیگویانِ این منطقه که پیش از این گروه نخبۀ فرهنگی آسیای میانه بودند، صورت گرفتهاست. فارسیگویان آسیای میانه را به نام تاجیک میشناسند که بیشتر در تاجیکستان و سمرقند و بخارا که مهمترین مراکز فرهنگی آسیای میانهاند و امروز در هیأت ازبیکستان قرارند، زندهگی میکنند. بیشتر ناظران مستقل به این باور اند که هنوز هم تاجیکها اکثریت نفوس سمرقند، بخارا و بیشتر بخشهای جنوب ازبیکستان را تشکیل میدهند. بر بنیاد احصاییۀ اواخر امپراتوری روسیه، اکثر این تاجیکها در شناسنامههای ملیشان به عنوان ازبیک ثبت شدهاند تا بتوانند در ازبیکستان زندهگی کنند. سی درصد نفوس ازبیکستان که حدود ۹ میلیون نفر و بیشتر از نفوس کنونی تاجیکستان است، تاجیک اند. اسلام کریماوف که در سمرقند زاده شده بود، ممکن است در واقع نیمتاجیک بوده باشد.
بیشتر ساکنین اصلی آسیای میانه، ایرانیها بودند و به زبانهایی سخن میگفتند که خیلی نزدیک با پشتوی امروزی و تا حدی با فارسی نیز همخوانیهایی داشت. این مردمان شامل سغدیها، باختریها، خوارزمیها و دیگران میشدند. اینها همه در زمینۀ بازرگانی با سایر نقاط آسیا دادوگرفت داشتند. در قرون میانه، و تقریباً همزمان با رو آوردن این منطقه به اسلام، این گروههای ایرانی بهصورت هماهنگ زبان فارسی را که در آنزمان زبان مشترک شرق اسلامی شده بود، اختیار کردند. امپراتوری سامانی، با مرکزیت سمرقند و بخارا در ۸۱۹ میلادی تأسیس شد و نخستین دولت مستقل فارسی بعد از استیلای عرب بود. این دولت، که امروز تاجیکهایی از آن به عنوان نخستین دولت تاجیکی یاد میکنند، سبب اعتلای زبان و فرهنگ فارسی گردید.
با افزایش مهاجرت قبایل ترک، ترکیب تباری آسیای میانه دچار تحول شد و تهاجم مغول مرگ میلیونها تاجیک را در پی داشت. میلیونها تاجیکِ دیگر به سوی جنوب و به کوهپایههای هندوکش و کوههای «کپه داغ» در ایران و افغانستان امروز پناه بردند. با وجود اینکه در بخشهایی از آسیای میانه تاجیکها به عنوان اکثریت تباری باقی ماندند و فرهنگ فارسی همچنان فرهنگ ادبیات بود، در حدود قرن شانزدهم میلادی این منطقه تحت سیطرۀ سیاسی ازبیکها قرار گرفته و ترکزبانها اکثریت را ساختند. تاجیکهای آسیای میانه به گونۀ روزافزون از فارسیگویان ایران و افغانستان دور شدند. برعکسِ بیشتر فارسیگویان ایران، تاجیکهای آسیای میانه به مذهب شیعه نگرویدند.
و هنگام تهاجم روسیه در دهههای ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ وضعیت همینگونه بود که تشریح شد. امپراتوری روسیه، به واسطۀ «میانجی»های ازبیک بالای منطقه حاکمیت میکرد و لذا تاجیکها نتوانستند دوباره از جایگاه و قدرتِ سیاسی برخوردار شوند. آنها در حالیکه هنوز در سمرقند و بخارا مسلط بودند، اکثریت تباری در مرو را از دست داده بودند. با بهوجود آمدن اتحاد شوروی، وضع تاجیکها بهتر شد. چون شوروی سیاست ایجاد تقسیمات ارضی بر بنیاد گروههای تباری را دنبال میکرد. تطبیق این سیاست را لنین بر دوش استالین گذاشته بود.
در ابتدا تاجیکستان به شکل یک منطقۀ خودمختار تشکیل شد: جمهوریت خودمختار تاجیک در داخل جمهوریت سوسیالستی شوروی ازبیک در سال ۱۹۲۴٫ در سال ۱۹۲۹ به درجۀ یک جمهوریت کامل ارتقا یافت و منطقۀ سغد و دنبالۀ شمالی تاجیکستان در وادی فرغانه به آن افزوده شد. با اینحال، بر بنیاد سیاست استالین برای جلوگیری از تکتباری شدنِ جمهوریتها، مرزها به شکلی ترسیم میشدند که گروههایی از تبارهای دیگر را نیز در بر گیرند. بنابرآن، قزاقستان و اوکراین جمعیت روس داشتند، روسیه اقلیتهای بیشمار را شامل میشد، آذربایجان دارای گروههای ارمنی شد، و به همین شکل، منطقۀ سغد تاجیکستان دارای یک اقلیت ازبیک است.
در حالیکه فرهنگ تاجیک تا حدی رشد کرد که دارای یک کشور مستقل باشد، اما به نظر میرسید که شورویها در آسیای میانه ازبیکها را بر تاجیکها ترجیح میدادند. احتمالاً به این دلیل که تاجیکهای شهرنشین بهصورتِ سنتی روشنفکرانِ این منطقه بودند. حداقل در آن زمان تاجیکهای جمهوریت ازبیکستان شوروی حقِ رفتوآمد آزاد و دسترسی به فرهنگ جمهوریت شوروی تاجیکستان را داشتند. با فروپاشی شوروی و سختگیری بالای مرزهای ملی، وضع برای تاجیکهای ازبیکستان بدتر شد. کریماوف شخصاً با همکاریهای فرامرزی با کشورهای همسایه بهشدت مخالفت میکرد.
در ازبیکستان امروزی، ازبیکها بالا کشیده میشوند؛ نشانهها و آگهیها همه به زبان ازبیکی، و گاهی به روسی اند. اقلیت قومیِ ترکتبار «قره قلپاق» دارای منطقۀ خودمختار در شمال غرب ازبیکستان اند، اما تاجیکها از این امتیاز محروم اند. ازینرو وضع تاجیکها در ازبیکستان ناگوار باقی مانده و به دلیل امتیاز سیستماتیک برای ازبیکها، به شمول نظام آموزش و پرورش، آیندۀ میراث فرهنگی تاجیکها نگرانکننده است.
در حالیکه تغییر رژیم معمولاً سبب خوشبینی برای بازتر شدن فضا در کشور میتواند باشد، اما این تغییر در ازبیکستان، به ویژه برای جمعیت تاجیکها، بعید به نظر میرسد. کل نظام ازبیکستان، به شمول دستگاهای امنیتی و تجارتی این کشور، برای مفکور مشابه آرایش یافتهاند. نشانههای بهبود وضع تاجیکها در ازبیکستان در آیندۀ نزدیک بسیار ناچیز اند. آنچه تأسفآورتر است اینکه: شهرهای سمرقند و بخارا که در مسیر راه باستانی ابریشم واقع شدهاند، فرصت نخواهند یافت تا در شگوفایی دوبارۀ منطقه نقش بازی کنند.
Comments are closed.