احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 22 عقرب 1395 - ۲۱ عقرب ۱۳۹۵
بحران سیاسیِ موجود که تا گوشت و استخوانِ جامعه ریشه دوانده، چیزی نیست که کسی آن را حس نکند. این بحران حالا به پاشنۀ آشیلِ نظام تبدیل شده و همچون موریانه تداوم و بقایِ آن را تهدید میکنـد. نیروهای موجودِ سیاسی با درک این وضعیت، هر کدام از دیدِ خود و متکی به تواناییها و برنامههایشان، نسبت به آن هشـدار میدهند. روزی نیست که صدایی از این نوع بلند نشود. برخیها میگویند که سران دولت وحدت ملی، دیگر توانایی مدیریتِ کشور را ندارند و باید برای رفع بحران موجود، به گزینههای دیگری فکر کرد. مردم هم غیر از همنوایی با سیاستمداران، گزینۀ دیگری در برابرشان نمیبینند. آنها نیز بحران را به صورتِ کامل درک میکنند، اما سوال اینجاست که: برای رفع بحرانِ فعلی و برگشت به وضعیت مطلوب، چه باید کرد و چگونه میشود جامعه را از وضعیتی که بدان دچار شده است، نجات بخشید؟
همواره درک نابسامانیهای جامعه کارِ زیاد دشواری نیست، ولی مسلماً راهحل ارایه کردن چالشبرانگیز و مشکلزا میتواند باشد. اینکه همه به درکِ مشترک نسبت به بحران حاکم بر جامعه دست یافتهاند، چیز اعجابانگیزی نیست؛ اما مهم این است که کدام راهکار بنیادی و دقیق برای رفعِ آن وجود دارد. اینجاست که از ارایۀ طرح عملی و ابتکاری که واقعاً بتواند حمایتِ جامعه را کسب کند و در کنار آن، واقعاً راهکاری سـودمند و خالی از اشکال باشد، کمتر اثری مییابیم.
نقد وضعیت موجود، یک مسأله است و ارایۀ طرح و برنامه برای نجات از آن، چیزی دیگر. در همۀ جوامع معمول است که نقدها بیشتر از راهکارها وجود دارند و ما تنها از این قاعده مستثنا نیستیم. هفتۀ گذشته اما احمدولی مسعود، رییس بنیاد قهرمان ملی و مبتکر نظریۀ آجندای ملی، در دیدار با جمعی از جوانان، پیرامون بحرانِ موجود در کشور بحث و گفتوگو کرد. این گفتوگو که زیر نام “آجندای ملی و جوانان” در کابل برگزار شد، به اساسیترین مسایل موجود در کشور پرداخت و ضمن آشکار کردنِ اصلیترین مولفههای بحران موجود، راهکاری عملی و اجرایی برای حلِ آن مطرح کرد.
از محاسنِ آقای مسعود در میان نسلِ جدیدِ سیاستمداران کشور، یکی این است که همواره به نقش گفتوگو و تبادل نظر در مورد نظرات و طرحهایش اهمیتِ ویژه میدهد. آنگونه که من با حضور در برخی از نشستهای آجندای ملی دریافته ام، آقای مسعود هیچ وقت تلاش نمیکند که طرحی آماده و از قبل تدوین شده را بر دیگران تحمیل کند. روحیۀ او روحیۀ گفتوگو و تفاهم است. به همین دلیل هم احساس میکنم که حتا مدلِ نظامی را که او برای افغانستان آرزویش را دارد، مدل گفتوگویی و شورایی بر اساسِ دیدگاههای یورگن هابرماس است. هرچند او شخصاً هرگز به این نکته اشاره نکرده است، ولی از نوع صحبتها و مطالعۀ پُردامنهاش در این عرصهها، میتوان به چنین برداشتی دست یافت.
در نشست “جوانان و آجندای ملی” نیز آقای مسعود پیش از آنکه متکلم وحده باشد، بیشتر تشویقکنندۀ آغازِ یک گفتوگوی سازنده و راهگشا بود. او باور دارد تا زمانی که جامعه به اجماع نرسد و کُلِ اعضای آن به نوبۀ خود در یک گفتوگوی سازنده شرکت نداشته باشند، رسیدن به حلِ بحران اگر غیرممکن نباشد، بینهایت دشوار است. به همین دلیل، آقای مسعود پیش از اینکه مانند برخی سیاستمداران پوپولیستیک بیاید و خود را تبلیغ کند، تلاش میکند دیگران را به حرف آورد. همان کاری را که سقراط فیلسوفِ معروف با دیگران انجام میداد؛ او با پرسشگری تلاش میکرد که تفکر را برانگیزد و دیگران را وادار کنـد که در مورد اساسیترین مسایلِ زندهگی و حیاتشان خود بهترین تصمیم را بگیرند.
نشست “جوانان و آجندای ملی” نیز چنین رویکردی داشت. در این نشست، حول مهمترین مسایلِ موجود در جامعه که به دغدغۀ اصلی شهروندانِ آن تبدیل شده، بحث و گفتوگو شد. نگاه آقای مسعود به قدرت در افغانستان، کاملاً تازه و مبتنی بر یک رویکرد تاریخی ـ جامعهشناسانه است. او میگوید تا زمانی که مسالۀ قدرت در کشور حل نشود، دیگر مسایل حلشدنی نیستند. برای حل این مسأله، آقای مسعود عمدتاً ایجاد دولتی را در نظر دارد که بتواند مشارکت سیاسیِ تمام جامعه را بدون درنظرداشتِ وابستهگیهای سمتی، زبانی و مذهبی به گونۀ عادلانه ضمانت کند. او میگوید باید به مسایل ملی، نگاه استراتژیک داشت و حل مسالۀ قدرت، یکی از آنهاست.
گمـان نمیکنم که تا به حال کسی چنین با ژرفکاوی، به یکی از بنیادیترین معضلاتِ جامعۀ ما توجه نشان داده باشد. آقای مسعود باور دارد که دولت فعلی، دولت واقعیِ وحدت ملی نیست و به همین دلیل هم دچار بحرانهای ویرانگر شده است. او میگوید که این دولتِ تقسیم قدرت و کرسیهای آن در میان تیکهدارانِ سیاسی است که کمتر از واقعیتهای جامعه اطلاع دقیقی دارند.
بحثِ دیگری که در نشست “جوانان و آجندای ملی” مطرح شد، بحث در مورد مشکلات فعلیِ دولت بود. از دید طراح آجندای ملی، ریشۀ مشکلات در ساختار، تمرکز قدرت و ذهنیتِ دولتمردان است. این به چه معناست؟ به این معنا که قدرت در کشور متمرکز شده و این در ذهنیتِ دولتمردان جا خوش کرده و به همین دلیل، مشارکت واقعیِ سیاسی را نمیگذارد که به صورتِ عملی محقق شود.
راهکار بیرونرفت از بحرانِ فعلی بر اساس آموزههایی که آقای مسعود ارایه میکند، اجرایی کردنِ توافقنامۀ سیاسی و باز کردنِ مسیر واقعی برای مشارکتِ تمام اقشار و گروهها در قدرتِ سیاسی است تا در همه در آیینۀ آن خود را ببینند و مطمین باشند که هیچ اجحاف و بیعدالتییی نسبت به آنان روا داشته نشده است.
Comments are closed.