احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ چهار شنبه 13 دلو 1395 - ۱۲ دلو ۱۳۹۵
حرفهای هیلی ارشاد عضو مجلس نمایندهگان در مورد تعدیل قانون اساسی، فوراً به مهمترین سوژۀ خبری در فضای مجازی تبدیل شد. بسـیاریها با انتقاد از چنین سخنانی، تصویرهای فتوشاپشدۀ خانم ارشاد را به نشر رسانده اند که میخواهد دست به انتحار بزند.
خانم ارشاد در یک گفتوگوی رسانهیی در مورد قانون اساسی، وقتی بحث بر سرِ ضرورت تعدیلِ آن آمد، با عصبانیت اعلام کرد که اگر افرادی بخواهند قانون اساسیِ کشور را تعدیل کننـد، او در واکنش به چنین اقدامی در خیمۀ لویه جرگه دست به انتحـار خواهد زد. برخیها نیز این سخنان را نوعی هماهنگیِ وراثتی با تفکرِ انتحاری دانسته و آن را به ریشخند گرفته اند.
به هر حال، واکنش به سخنان خانم ارشاد نشان میدهد که جامعۀ افغانستانی چقدر مستعد تحلیلهای آنچنانی و واکنشهای اینچنینی است. البته از یک جهت باید سخنان خانم ارشاد و واکنشهایی را که به این سخنان نشان داده شده، به فالِ نیک گرفت و گامی در راه باز شدنِ دروازۀ گفتوگو پنداشت.
هرچند که از پانزده سال به اینسو درهای جامعه به سوی گفتوگو و مذاکره به عنوان مهمترین اصلهایِ یک جامعۀ باز و دموکرات در کشور باز شده اند، ولی هنوز پیامدهای آنچنانی برای جامعۀ دربندِ سنت افغانستان نداشته است. سخنان خانم ارشاد، دروازۀ گفتوگو در این عرصه را میگشـاید که آیا تعدیل و روزآمد کردن قانون اساسی، یک حرکتِ انحرافی و خطرناک است؟ آیا خانم ارشاد، متن قانون اساسی را یک متنِ مقدس و بیرون از دایرۀ تغییر و اصلاح میداند؟
باید گفت که بسـیاری از اندیشمندان به این باور اند که متنهای مقدس نیز به تأویلها و تفسیرهای روزآمد نیاز دارند. به باور بیشترِ طرفداران هرمونیک مدرن، حتا متونِ مقدس نیز تفسیرهایی اند که باز با تغییر شرایط و اوضاعِ جامعه و جهان، به تفسیرهای تازه و روزآمد و به تبع آن، منطبق با نیازهای انسانِ عصر ضرورت دارند.
آنگونه که به نظر میرسد، خانم ارشاد از قانون اساسی کشور، تعبیرِ مقـدس ندارد ولی از چیزهای دیگری نگران است که او را وادار میکنند که به قانون اساسی به عنوان متنی مقدس بنگرد. او به صراحت میگوید که طرفدار خشونت و انتحار نیست، ولی اگر به گفتۀ او کسانی بخواهند نص قانون را تغییر دهند، او دست به خودکشی که نه، بل انتحار میزند.
میانِ خودکشی و انتحار باید فرق گذاشت. خودکشی یک اتفاقِ اجتماعی است، ولی انتحار یک حرکتِ سیاسی با اهدافِ سیاسی میباشـد. خانم ارشاد نمیگوید که اگر قانون اساسی تغییر کنـد، او در واکنش به این تغییر به زندهگیاش پایان میدهد، بل میگوید که او «انتحـار» میکند؛ یعنی یک عملِ سیاسی انجام میدهد و همراه با خود، افراد دیگری را نیز میکُشد.
خانم ارشاد آماده است دست به خشونت بزند؛ چون فکر میکند که به هویتِ او در اثر تغییر قانون اساسی توهین میشود و انسانها حق دارند که در واکنش به اهانت به هویتشان، خشونت بورزند. اینگونه نگاهِ تمامیتخواهانه، تبعاتِ مشخصِ خود را در پی دارد. طالبان هم نگاه تمامیتخواهانه دارند که شاید خانم ارشاد هیچ سنخیتِ فکرییی با آنها نداشته باشد، اما نوع برخوردِ او نشـان میدهد که حتا عضو شورای ملی بودن و در ظلِ جمهوریت زیستن هم کافی نیست تا کسی واقعاً فکرِ دموکراتیک داشته باشد.
خانم ارشاد به این دلیل با تغییر قانونِ اساسی مخالف است که نمیخواهد تمرکززدایی را به عنوانِ واقعیتِ جهان و عصرِ حاضر ببیند. او این واقعیتِ تاریخی را میخواهد کتمان کند که همین متنِ دلچسبِ قانون اساسیِ فعلی برای آنها، بر اثر نفوذ و دستکاریِ متقلبان چنین دلچسب و شاید مقدس شده است. اگر متن اصلیِ قانون اساسی میبود، امروز کسانی مانند خانم ارشاد آن را مقدس نمیپنداشتند.
از طرف دیگر، تغییر قانون اساسی، یک ضرورتِ تاریخی است و نمیتوان آن را با سخنان خود، به متنی مقـدس و بینیاز از نقد و بررسی تبدیل کرد. آنانی که قانون اساسیِ فعلی را نوشته اند، هیچگونه جایگاه فرا انسانی ندارند که بگوییم به این دلیل، نباید متن قانون اساسی تغییر کند.
خانم ارشاد به عنوان عضو مجلس نمایندهگان از همه بهتر میداند که قانون اساسی کشور، از چه مشکلاتِ محتوایی و ساختاری رنج میبرد ولی به عنوان یک فرد متعصب نمیتواند چنین ضرورتی را بپـذیرد.
تغییر و اصلاح، بخشی از زندهگی اجتماعی و سیاسیِ انسانهاست و اگر همه چیز پس از مدتی به پدیدههای مقدس تبدیل میشدند، امروز بدون شک انسانها باید در مغارهها زندهگی میکردند.
قانون اساسیِ همۀ کشورهای جهان، تغییر یافته و هیچ قانونی نیست که برای یک بار و همیشه نوشته شده باشد. قانون اساسی افغانستان هم خلافِ نظرِ خانم ارشاد، از چنین قاعدهیی مستثنا نیست و بدون شک روزی او باید از لاکِ فکری، فرهنگی و تباریِ بسـتۀ خود بیرون شود و در هوای آزاد و عدمِ قطعیت تنفس کنـد.
مسلماً مخالفتِ کسانی چون خانم ارشاد با تعدیل و اصلاح قانون اساسی، ریشه در هراس از تغییر ساختار سیاسیِ موجود در کشور دارد و این هراس نیز از فقرِ آگاهی و شناخت نشأت میگیرد. اگر خانم ارشاد و امثالِ او دانش سیاسیِ لازم را میداشتند، نه مخالفتی با تغییر قانون اساسی وجود داشت و نه تهدیدی به انتحار در خیمۀ لویه جرگه. چون در این صورت میدانستند که «تغییر» اساسِ «هستی» است و کسی که تن به تغییر ندهد، محکوم به فناست!
Comments are closed.