احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 3 حوت 1395 - ۰۲ حوت ۱۳۹۵
داکتر عبدالله رییس اجرایی دولت وحدت ملی، در تازهترین اظهاراتش گفته که بدون نابودی گروه طالبان، گروههای دیگرِ تروریستی از بین نخواهند رفت. آقای عبدالله گفته است دولت میان گروههای تروریستی هیچ فرقی نمیگذارد و از آنجایی که دیگر گروههای تروریستی در مناطقی جا گرفتهاند که طالبان نیز حضور دارند، پس دولت ناچار است که اقدام به نابودی این گروه کند.
ظاهراً این سخنان در واکنش به اظهاراتی مطرح میشوند که هرازگاهی از زبانِ مقامهای بلندرتبۀ کشور و بهویژه ارگ ریاستجمهوری در تفکیکگذاری میان گروههای مخالفِ مسلح به گوش میرسد. در همین حال، اظهارات داکتر عبدالله در مورد نابودی گروه طالبان، میتواند به این معنی هم باشد که هدفِ او از دیگر گروههای تروریست، گروههای تروریستی خارجی اند که بر اساس برخی گزارشهای موثق در مناطقی از افغانستان لانه کرده و در کنار طالبان در حالِ جنگیدن با نیروهای امنیتیِ کشور و نظامیان ناتو اند.
اما از منظری دیگر، این سخنان شاید نشانگرِ میزانِ اختلافِ دیدگاه در مورد گروههای تروریستی در سطح رهبری کشور نیز باشد. داکتر عبدالله با توجه به خاستگاههای سیاسی و مردمیاش، نمیتواند طالبان را از گروههای دیگرِ تروریستی جدا بداند. او وقتی میبیند که طالبان در کنار داعش، حزب تحریر و شبکههای تروریستی پاکستانی، کمر به نابودی کشـورش بستهاند و همهروزه در حملات انتحاری و تهاجمی خود، علاوه بر نظامیان کشور، دهها غیرنظامی را نیز به کامِ مرگ میفرستند و گلیمِ غم در این کشور میگسترند، نمیتواند مانند ریاستجمهوری دم از گفتوگوهای صلح با طالبان بزند.
متأسفانه ارگ ریاست جمهوری که بهشدت به دنبال کشاندن طالبان به میز مذاکره است (درحالیکه این گروه هیچ نوع گفتوگو و مفاهمهیی را به رسمیت نمیشناسد) این گروه را بخشی از راه حلِ مشکلِ افغانستان میپندارد. آقای غنی در موارد مختلف تلاش ورزیده و حالا هم نیز تلاش دارد که طالبان را به عنوان یک جریان سیاسی، وارد گفتوگوهای صلح بسازد. بر اساس گزارشهایی که از مناطق جنگی کشور به دست میآید، در برخی از ولایات حتا نیروهای دفاعی دستور حمله به پایگاههای طالبان را ندارند. در سال روان، بارها هلمند و ارزگان تا نزدیک مرز سقوط به دستِ طالبان پیش رفت، در حالی که نیروهای امنیتی کشور فقط این وضعیت را نظاره میکردند.
رسانههای تصویری کشور با نشر گزارشهای زنده از وضعیتِ هلمند در سال روان، عملاً وضعیتِ سردرگمیِ نیروهای امنیتی را به تصویر کشـیدند که جای هیچ گونه تردیدی را در این مورد بهجا نمیگذارد. ما بارها شـاهد بوده ایم که نیروهای ارتش در پایگاههای خود، بدون آن که خوراک و امکانات حداقلیِ معیشت را در اختیار داشته باشند، ماهها در محاصرۀ گروه طالبان بهسر برده اند. آنها در گفتوگو با رسانهها فریاد میزدند که دشمن در تیررسِ آنها قرار دارد و میتوانند به سادهگی مناطق تحت کنترول آنها را دوباره پس بگیرند، ولی هرگز از سوی مقامات اجازۀ عملیات به آنان داده نمیشد. اگر این سیاست، سیاستِ حمایت از طالبان نیست، پس چیست؟!
وقتی کندز برای بارِ دوم به دست طالبان افتاد، ماهها پیش از آن گزارشهایی رسیده بود که چنین سقوطی را پیشبینی میکرد. این گزارشها، گزارشهای محرمِ استخباراتی هم نبودند، بل واقعیتهایی بودند که از زبان باشندهگانِ این ولایت و برخی مقامهای محلی هرازگاهی منتشر میشدند. اگر این سیاست، سیاست طالبپروری نیست، پس چیست؟!
جالب اینجاست که حتا متحدان غربیِ کشور به شمول ناتو و امریکا نیز حالا آن نگاهِ خصمانه به طالبان را ندارند. امریکاییها سالها تلاش کردند که به طالبان هویتِ تازه ببخشند؛ همان هویتی را که این گروه در میان پاکستانیها دارد. اما از آن جایی که رابطۀ طالبان با گروههای تروریستی افراطگرا رابطه بر اساس دیدگاههای ایدیولوژیک است، این گروه همچنان بر طبل جنگ تا آخرین رمق میکوبد.
آنانی که در درون دستگاه دولت، به دلایلِ تباری و زبانی میخواهند که طالبان به عنوان یک گروه و یا جناح زنده بمانند، عملاً به ادامۀ جنگ و کشتار در افغانستان حکم میدهند.
یقیناً طالبان به دلیل رابطۀ استراتژیک با گروهها و شبکههای تروریستی، به هیچ مرز و زبان و ملتی تعلق ندارند. غلطفهمیِ محض است که بخواهیـم طالبان را از دیگر گروههای تروریستی جدا کنیم. داکتر عبدالله درست فهمیده که میگوید بدون نابودی طالبان، نابودی دیگر گروههای تروریستی میسر نیست؛ زیرا گروههای دیگرِ تروریستی در زیر پر و بالِ طالبان در افغانستان به جنگِ خود ادامه میدهند و متأسـفانه عدهیی از سرِ خوشباوری و تعصب میخواهند که این واقعیتِ مسلم را نادیده بگیرند.
رهبران دولت وحدت ملی به عنوان تصمیمگیرندهگانِ اصلیِ کشور، باید به تعریفی روشن از دشمن میانِ خود دست یابند. افتراق و اختلاف در این تعریف، میتواند نظمِ همۀ امورِ حکومتداری را بههم بریزد و از رأس تا قاعدۀ هرمِ دولت و ملت را دچار پریشانی و اضطراب بسازد. کشورهای پیروز و سرفرازِ دنیای امروز، کشورهایی اند که در همۀ امور و مفاهیمِ مهم، از جمله تعریفِ دوست و دشمن، تعاریفِ جامع و شفاف به دست دارند و این تعاریف همانند ریسمانی محکم، ارکانِ نظام را استوار نگه داشته و میان دولت و ملت، پیمانِ دوستی و همکاری برقرار کرده است. حکومت وحدتِ ملی میتواند با استفاده از تجربیاتِ نیکِ دیگران، در تعریفِ دشمن و شناختِ ماهیتِ حقیقیِ طالبان، از تشتت و افتراق رهایی یابد و کشتی توفانزدۀ افغانستان را به ساحلِ امن رهنمون شود.
Comments are closed.