احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۱ حمل ۱۳۹۶
یکی از دردهای بزرگِ جامعۀ افغانستان، سیاستزدهگی و قومزدهگی در تمام عرصههاست؛ بهنحوی که میتوان سایۀ سنگینِ این دو عنصر را از دانشگاهها تا ورزشگاههایِ کشور احساس کرد و بر حالِ زارِ خود تأسف خورد. قومیت و سیاست در افغانستان، یکی در دلِ دیگری جای گرفته و هر دو همدیگر را در یک چرخۀ نامعقول، پشتیبانی میکنند و تأثیرِ مخربشان را بر لایهها و عرصههایِ مختلفِ جامعه ساری و جاری میسازند. بر این اساس، در افغانستان اغلبِ سیاستها قومی و اغلبِ قومیتها سیاسی شدهاند و در این گردشِ معیوب، همۀ زیرمجموعههایِ آنها نیز علیل و رنجور گشتهاند.
برای تبیینِ این ابتذال، از عرصۀ ورزش مثالی میآوریم و در ماحولِ آن میکوشیم دردمندیِ جامعۀمان را به تصویر بکشیم.
بازمحمد مبارز و احمدولی هوتک، دو تن از قهرمانانِ بنامِ مسابقاتِ آزاد افغانستان (فریفایت) هستند که بارها مبارزاتِ آنها در بیرون از مرزها برای افغانستانیها افتخار آفریده و بیرقِ کشورمان را در جهان به اهتزاز درآورده است. تا این جای قضیه، همه سعادت است و نیکنامی؛ اما مشکلِ کار از جایی آغاز میشود که ایندو هرکدام متعلق به یکی از اقوامِ شریفِ افغانستان اند و بر اساسِ همان چرخۀ نامعقول، در داخلِ جغرافیایِ افغانستان هرکدام مورد حمایت و نوازشِ بخشی از جامعۀ سیاسی و ورزشدوستِ کشور قرار میگیرند. این بخشبندی در ساحۀ ورزش را حتا میتوان در نحوۀ قدردانی سیاستمداران و دولتمداران از قهرمانانِ ورزشی ـ مانندِ آقایان مبارز و هوتک ـ مشاهده کرد. به هر رو چندی پیش، آقای هوتک آقای مبارز را چلنج داد و به مبارزه طلبید و آقای مبارز نیز آن را اجابت کرد و قرار شد که در پایانِ ماه حمل، مسابقۀ آزادِ این دو ورزشکار برگزار شود. اما این چلنجدهی که در فیسبوک همهگانی شد، همانند انداختنِ سنگ در برکۀ آب، حلقهحلقه موج تولید کرد و چنان بزرگ شد که پای قوم و تاریخ و فرهنگ و هنر و زبانِ این سرزمین نیز به آن کشیده شد؛ تو گویی که مبارز و هوتک برای تأویلِ این عناصر مبارزه میکنند.
مسلماً آنچه یک مسابقۀ ورزشی را به این حالت میکشاند، سایۀ سنگینِ سیاست و قومیت بر همۀ عرصههاست. همین قومزدهگی و سیاستزدهگی باعث شد که روزهایِ روز، صفحاتِ فیسبوک شاهد رجزخوانیهایِ هوادارانِ این دو قهرمان شود؛ رجزخوانیهایی که گاه در تنورِ قومیت گداخته میشد و گاه در کورۀ سیاست ذوب میگشت.
خوشبختانه و نیز بدبختانه در نتیجۀ این کشاکشها، بزرگان و تصمیمگیرندهگانِ جامعۀ سیاست و ورزشِ کشور دست به کار شدند و برای حفظ روحیۀ وحدت ملی، میانِ این دو قهرمان آشتی(!) بهپا کردند و مسابقه را لغو ساختند. اما طنزِ ماجرا و همچنان نقطۀ دردناکِ قضیه اینجاست که همین دستگاه سیاست و موتورِ قوماندیشِ حاکم بر آن، چنین جوِ ناسالم علیه وحدت و همدلیِ را بهوجود آورده است. ورنه چلنج دادن و برگزاری مسابقه، یک اصلِ اساسی در ورزشهای ملی و بینالمللیست و هیچ مسابقهیی منطقاً و اخلاقاً معنای دشمنی را نمیدهد که برای جلوگیری آن، نیازی به آشتی باشد!
یقیناً ما از مکنوناتِ قلبیِ آقای هوتک و مبارز بیخبریم و نمیدانیم که آیا این دو با ملاحظاتِ قومی این مسابقه را برنامهریزی کرده بودند یا خیر. اما اگر احیاناً و خداینکرده پای تعصبِ قومی نیز در میان بوده باشد، این را نیک میدانیم که این رویکرد معلولِ سیاستهایِ قومیِ سیاسیون و دولتمردانِ کشور است. مسلماً وقتی آسیابِ سیاست با موتورِ قومیت بچرخد، همهچیز رنگِ قوم و تعصب میگیرد و ارزشها و عقلانیت در پایِ آن رنگ میبازد. ما قربانیشدنِ عقلانیت و ارزشهایِ متکی بر آن را نهتنها در ورزش، بلکه در همۀ مسایلِ کلانِ کشوری شاهدیم. امروزه مسایلِ بزرگ و سرنوشتسازی مانند انتخابات، شناسنامههای برقی، تغییر نظام و معضلۀ دیورند، همه در چرخۀ نامعقولِ سیاست و قومیت لاینحل ماندهاند و تا وقتیکه این گردشِ معیوب ادامه داشته باشد، این ابتذالِ تلخ نیز ادامه خواهد داشت!
Comments are closed.