گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 14 جوزا 1396 - ۱۳ جوزا ۱۳۹۶
تظاهراتِ دادخواهانۀ شهروندان کابل، با شلیک سربازانِ گارنیزیونِ این شهر به سوی تظاهرکنندهگان که فاجعۀ روز چهارشنبه را به شکلِ دیگری تکرار کرد، وارد مرحلۀ تازهیی شد. شهروندان کابل به دنبال چهارشنبۀ خونینِ این شهر در واکنش به حملات انتحاری و عملکرد مسوولان امنیتی، روز جمعه دست به تظاهراتِ مسالمتآمیز زدند. این تظاهرات زمانی به خشونت گرایید که تظاهرکنندهگان به نزدیکی ارگ ریاست جمهوری رسیدند. ماشین قدرت در همین نقطه دستور به پراکنده شدنِ تظاهرکنندهگان داد؛ نخست بهوسیلۀ ماشینهای آبپاش و به دنبال آن، وقتی متوجه شد که نمیتواند جلو تظاهرکنندهگان را بگیرد، متوسل به شلیکِ گلوله شد.
حکومت در حالی به سوی تظاهرکنندهگان دستور به شلیک داد که با هیچ منطقی دولت در آستانۀ سقوط از سوی تظاهرکنندهگان قرار نگرفته بود. شاید برخی از شعارهای تظاهرکنندهگان خواستهایی فراتر از یک حرکتِ مدنی را در خود پنهان داشت، ولی با آنهم هیچ تهدیدی نمیتوانست متوجه نظام و دولتمردان به صورتِ مستقیم تلقی شود.
واکنش نهادهای بینالمللی در واکنش به شلیک به روی تظاهرکنندهگان، دقیقاً در حمایت از حقوق شهروندیِ افراد قرار دارد. این نهادها با نگرانی از وضعیت اعلام کردند که باید دستوردهندهگانِ شلیک به روی تظاهرکنندهگان، بازداشت شده و مورد پیگرد قانونی قرار گیرند. البته این بارِ نخست هم نیست که حکومت به گونههایی تلاش میورزد که جلو هرگونه اقدام مدنی را برای مطالبۀ حقوقِ شهروندان بگیرد. ایجاد دیوارهای کانتینری در تظاهراتهای گذشته، عملاً این نیتِ ارگ نشینان را برملا میسازد.
مردمهراسی ارگ، نشانۀ روشنِ فاصلۀ سرانِ حکومت از مردم و کسانیست که سه سال پیش برایشان شعارهای تأمین امنیت، کار و زندهگی بهتر را سر میدادند. آن شعارهای فریبنده، سه سال بعد ماهیتِ اصلیِ خود را نشان دادند. حالا همانهایی که خواهان حمایتِ مردم بودند، آنها را به گلوله میبندند.
دموکراسی افغانستان چهره عوض کرده و این چهره عوض کردن را میتوان به وضاحت در رفتار و منشِ دولتمردان شاهد بود. ارگ با شلیک به روی تظاهرکنندهگان، به همان حیلۀ تاریخیِ دولتهای مستبد متوسل شد: نمایش قدرت. ارگ در روز جمعه، قدرتِ خود را به نمایش گذاشت!
عارف دانیالی در کتاب ارزشمند خود “میشل فوکو؛ زهد زیباییشناسانه به مثابۀ گفتمان ضد دیداری”، قدرت را از دیدگاه یکی از اصلیترین چهرههای فلسفۀ یک سدۀ گذشته یعنی فوکو، کالبدشکافی میکند. به باور دانیالی در بحث نمایش قدرت “در حقیقت، نقطۀ قدرت نمایش، همان جایی است که باژگونیاش را ممکن میسازد؛ نمایش، اقتصاد و صرفهجوییِ قدرت است: چون قدرت نمیتواند تک تکِ افراد را شکار کند و اساساً چنین رویهیی، برایش زمانبر و هزینهبر است و منتهی به فرسایش و استهلاکش میشود، به ناگزیر صحنۀ نمایشی ترتیب میدهد که با تعذیب “یکی” از میان “بسیاران”، با کمترین نیرو و انرژی، جمعیتِ عظیمی را در رعب و وحشت نگه دارد: “یکی” را میکشیم تا همهگان به شکل نمادین کشته شوند. نمایش تعذیب، تکثیر ارعابِ همهگانی بود؛ حاکم مستبد با تکرار نمایش، هرباره تهدید خود را خطاب به تودههای بیچاره تکرار میکرد؛ ترس منتشـر میشد و از بدنِ محکوم به بدنِ جمعیت انتقال مییافت؛ ولی مکانیسم تولید این رعبِ همهگانی، افشاسازی شگردها و تکنیکهاییست که قدرت برای سلطه به کار میبندد: تعمیم از طریق جلوه نمایی. چرخدندۀ ماشین نمایش، زمانی کار میکند که دیده شـود”.
ارگ در روز جمعه دست به خلقِ نمایش زد؛ نمایش قدرت و اینکه باید همه از آن حساب ببرند! ایجاد نمایش، حساب گرفتن از تودههاست. سوال اینجاست که چه کسی دستور شلیک را صادر کرد؟… بدون شک سربازان موجود در صحنه تا زمانی که دستور نمیگرفتند، دست به ماشه نمیبردند. کسانی حتماً برای نمایش روز جمعه آن را تدارک دیده بودند. صحنه را کسانی در ارگ چیده بودند و به همین دلیل در آغاز آرام به تظاهرات نگاه کردند. آنها میدانستند که کسـی جرأت داخل شدن به درون ارگ را نمییابد، ولی باید این زمینه مساعد میشد تا دستور شلیک به این بهانه صادر شود.
نزدیک شدن به ارگ، خط قرمز است. استبداد برای خود حد و مرز تعیین میکند. به هیچ صورت سرباز بدون داشتن دستور از بالا و بالا نیز بدون داشتن دستور از بالاتر نمیتوانست چنین فاجعهیی را رقم زند. داکتر عبدالله در روز جمعه نباید در رسانهها ظاهر میشد و در حمایت از تمامیتخواهان به کسانی پشت میکرد که سه سال پیش در پیشاپیشِ آنها فریاد عدالتخواهی و مبارزه با تقلب سر میداد. حداقل این مردم از او چنین انتظاری نداشتند. گاهی سکوت بهتر از سخن گفتن است.
تظاهراتِ عدالتخواهانه با چند شهید و زخمی پایان نمییابد؛ دموکراسی خوبیاش همین است که مردم را بیـدار نگه میدارد. مردم حالا با رفتن به پای صندوقهای رای به قدرت اصلیشان پی برده اند. مردم هرگز نمیخواهند که به دموکراسی «نه» بگویند، بل میخواهند که پایههای آن را تقویت بخشند.
دموکراسی روشی است که مردم میتوانند از طریق آن “حاکمان رذل و فاسد” را از قدرت بیرون اندازند. تظاهرات همچنان ادامه خواهد یافت؛ چون مردم چنیـن میخواهند. آنها تا زمانی که به مطالباتشان نرسند، این یگانه روشِ مطمین برای دست یافتن به خواستههایشان را فرو نخواهند گذاشت. حکومتِ موجود برای حفظ آرامش، چارهیی جز شنیدنِ صدای مردم و اجابتِ خواستههای برحقشان را ندارد. این موج، به قدرتِ تمام جاری شده و هیچ چیز جز عدالت و دادرسی به حقوق تضییعشدۀ مردم، آن را سد نتواند کرد!
Comments are closed.