احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد ذکی خاورنیا/ شنبه 14 اسد 1396 - ۱۳ اسد ۱۳۹۶
بخش دهــم و پایانی/
«تونس یک کشور سکولار نیست. زبان کشور تونس، عربی و دین آن اسلام است. اما ما برای تمام مردم تونس، چه سکولار باشند و چه اسلامگرا، تضمین میکنیم که دولت بر اساس موازین جامعۀ مدنی اداره شود. همۀ مردم اعم از زن و مرد و با هر گرایشی، باید از حقوقشان در این کشور برخوردار باشند. آنها صرفنظر از اینکه سکولار یا اسلامگرا باشند، در مقابل قانون برابر خواهند بود.»
«بین ترکیه و تونس نیز شباهتهای بسیاری وجود دارد. هر دو کشور در چهارچوب توسعۀ تاریخی و نزدیکی به تجربۀ غرب و اصلاحات سدۀ نوزدهم، شباهتهای زیادی دارند و رابطۀ ما با حزب عدالت و توسعه و هر حزب اسلامی میانهرویِ دیگر بسیار عمیق است. ما به تجربۀ ترکیه به عنوان یک پیشرو باور داریم و بهویژه دستاوردهای آن در زمینۀ اقتصاد و حقوق بشر و دمکراسی برایمان قابل استفاده است و البته هر کشوری ویژهگیها و شرایط و موقعیت خاصِ خودش را دارد.»
«طبعاً در هر انقلاب گروههایی هستند که زیان میبینند و از میان آنها، نیروهای ضدانقلاب شکل میگیرد. این نیروها نه نومید و نه بهراحتی تسلیم میشوند. شیوۀ گفتوگو و توافق ملی، نیروهای ضدانقلاب را محاصره میکند و کشورِ ما را به سمت ایمنسازی فرایند انتقال دموکراتیک پیش میبرد.»
«مردم تونس به جهانیان ثابت کردند که دموکراسی رؤیایی نیست که تنها در خارج از جهان اسلام محقق شود، بلکه در تمام نقاط آبادانِ دنیا قابل اجراست.»
«تونس امروز به جهانیان و دوستدارانِ آزادی میگوید هیچ تعارضی بین اسلام و دموکراسی وجود ندارد و اسلامگراها در رأس نیروهای مدافع حق اختلاف، چندگانهگی فرهنگی، تنوع سیاسی، آزادی بیان، حقوق زن و تمام ارزشهای جهانییی که آزادی و عدالت و توسعه را برای جامعه به ارمغان میآورد، قرار دارند.»
«به گمان من، نظام اسلامی نظام شوراست و امروزه نزدیکترین نظام به آن، نظام دموکراتیک است که قدرت را در دستِ مردم قرار میدهد و حاکم بهجز قدرتی که مردم به او میدهند، قدرتی ندارد.»
«به نظر من، نظام پارلمانی به نظام شورایی نزدیکتر است، چون دولت قدرت را مستقیماً از نمایندهگان میگیرد و این نوع دموکراسی مانع از شکلگیری نظام فردگرا میشود.»
«شریعت خودش را به مردم تحمیل نمیکند بلکه این مردم هستند که باید شریعت را بخواهند. اگر مردم خواهان اجرای احکام شرع باشند، این احکام بر اساس فهم و درک مردم و از طریق علما و نمایندهگان اجرا میشود. ابزارهای دموکراتیک هم نشان میدهد که آیا مردم خواهان اجرای این احکاماند یا احکام دیگری.»
«یک مسلمان باید دین را تمام و کمال قبول کند اما چون شرایط زندهگی و توانایی و آگاهی مردم با هم فرق میکند، مسلمانها در حدِ امکان و تواناییشان دین را به اجرا درمیآورند، خدا هم به کسی تکلیفی فراتر از تواناییاش نمیدهد.»
«احکام شرع برای کسی که از آن بدش بیاید اجرا نمیشود، برای کسانی اجرا میشود که خواهانش باشند، چون دین اسلام اصلاً بر اساس آزادی شروع میشود: «اشهد ان لا اله الله» یعنی اینکه من تصمیم میگیرم که خدا را بپرستم و دستوراتش را اجرا کنم، حالا اگر فرد دیگری چنین تصمیمی نگرفت، ما فقط میتوانیم با او بحث و گفتوگو کنیم نه اینکه اجبارش بکنیم. اگر اکثریت مردم گفتند که چنین چیزی نمیخواهند، باز هم ما فقط میتوانیم با آنها بحث و گفتوگو کنیم تا قانع بشوند یا نشوند؛ مردم به خواستِ خودشان به بهشت میروند، کسی را با زنجیر به بهشت نمیبرند.»
«نهضت، حزب بزرگی است و حزب عدهیی افراد نخبه و اندک نیست و رنگها و صداهای فراوانی در آن هست؛ اما همۀ اعضای حزب بر سر مسایل اصلی با هم اتفاق نظر دارند. هیچکس در حزب نهضت نیست که در اسلام شکی داشته باشد، اسلام مرجعِ ماست و هیچکس بر سرش اختلافی ندارد، هیچکس در نهضت در دموکراسی و در برابری زن و مرد شکی ندارد، هیچکس در نهضت نمیگوید فلان حزب کمونیستی است و با ما مخالف است و باید از میان برداشته شود. اما درون این مجموعۀ بزرگ، رنگهای مختلفی هست و بر سرِ مسایل فرعی اختلافاتی وجود دارد؛ من که غنوشی باشم، گاهی خودم را در اقلیت میبینم و گاهی در اکثریت؛ چون این حزب یک نهاد است و نه یک طریقتِ صوفیه که من پیر و مرشدش باشم.»
«[بین کشورهای اسلامی، برای نظام اسلامی] هیچ الگوی ایدهآلی وجود ندارد، این کرۀ خاکی اساسش بر ایدهآلها نیست بلکه بر پایۀ نقص بنا شده؛ بنابراین نظام کامل پیدا نمیشود و همه چیز نسبی است. میتوانیم بگوییم این نظام از آن نظام به اسلام نزدیکتر است، این نظام عادلانهتر است، این نظام بدیهایش کمتر است، اما نمیتوانیم بگوییم فلان نظام، نظام آرمانی اسلامی است.»
«اساس شریعت، عدالت است و شریعت تمامش عدالت و رحمت است و هر نظامی که عدالت را اجرا کند، نظامی مبنی بر شریعت است، حتا اگر اسم شریعت رویش نباشد. و هر نظامی که عدالت را اجرا نکند، مبنی بر شریعت نیست حتا اگر اسم شریعت رویش باشد. خداوند برای انسان کرامت قایل شده، هر نظامی بر این اساس که چقدر این کرامت را رعایت کند، به اسلام نزدیک میشود.»
«همۀ مسلمانها آرزو دارند در جامعهیی نوگرا زندهگی کنند که در آن پیشرفت اقتصادی و علمی باشد و در عین حال، جایگاه اسلام هم حفظ شود. در حالی که سکولارها در جهان عرب میگویند اگر نوگرایی و پیشرفت اقتصادی و علمی میخواهید، دینتان را کنار بگذارید.»
«منافع امریکا ربطی به سکولاریسم ندارد، امریکا مثل کشورهای اروپایی نیست، بلکه منطقی عملگرا دارد که ربطی به ایدیولوژی ندارد و میخواهد منافع خودش را تضمین کند، صرفنظر از اینکه چه ایدیولوژییی در منطقه [خاورمیانه] حاکم باشد.»
«[میخواهم از نظرتان دربارۀ ایران بپرسم به عنوان کشوری که الگو و نظام اسلامی خاص خودش را دارد.] ایران شیوۀ خودش را برای حکومت اسلامی دارد که از مذهب جعفری بیرون آمده که یکی از مذاهب اقلیت در جهان اسلام است… ایرانیها هم در چیزهایی موفق بودند و در چیزهایی نه. ایران توانسته در برابر تحریمها بایستد و فناوریاش را پیشرفت بدهد، بیش از ۳۰ سال پایداری در برابر تحریم پرفشار بینالمللی چیز سادهیی نیست. اما ایران ناکامیهایی هم داشته … [و نمونۀ ناکامیهاش؟] مثلاً انتخابات قبلی اولین انتخابات در تاریخ ایران بود که بر سرش اجماع وجود نداشت؛ درحالیکه همۀ انتخاباتهای قبلی از زمان پیروزی انقلاب بر سرشان اجماع و توافق وجود داشته و یکی از علامات سلامتی انتخابات این است که مخالفان، نتیجهاش را قبول داشته باشند وگرنه مشکلی وجود دارد.»
«ترویج دموکراسی به عنوان ابزار مقابله با تروریسم، خدمات مفید آموزشی، خدمات بهداشتی و معرفی نگرش صحیح به اسلام، بسیار لازم و ضروری است.»
«این گروههای رادیکال [داعش]، تا ظهور اسلامِ علمی و مدافعان راستین اسلام، خود را مدافع اسلام تلقی خواهند کرد. بر این اساس، اسلام علمی و دموکراتیک، چاره و پادزهرِ داعش و گروههای افراطی خواهد بود.»
( www.islahweb.org)
( berkleycenter.georgetown.edu/people/rashid-al-ghannushi)
آثار غنوشـی
غنوشی برای ترویج افکار و اندیشههایش دست به نوشتن کتابها و مقالاتِ متعددی زده است که میتوان گفت این آثار، آثار ارزشمندی به حساب میآیند. تا کنون طوریکه من اطلاع دارم، چهار کتابِ وی به زبان فارسی در ایران ترجمه شده است. آثار وی قرار ذیل اند:
طریقنا الی الحضاره
الدیمقراطیه وحقوق الانسان فی الاسلام (ترجمه به فارسی)
نحن والغرب
حق الاختلاف وواجب وحده الصف
القضیه الفلسطینیه فی مفترق الطرقین (ترجمه به فارسی)
المراه بین القرآن و واقع المسلمین
حقوق المواطنه فی الدوله الاسلامیه
الحریات العامه فی الدوله الاسلامیه (ترجمه به فارسی)
القدر عند ابن تیمیه
مقاربات فی العلمانیه والمجتمع المدنی
الحرکه الاسلامیه ومسأله التغییر (این کتاب با مشارکت دکتر حسن الترابی نوشته شده است.)
من تجربه الحرکه الاسلامیه فی تونس.
نتیجهگیـری
در این نبشته، نگارنده به روند شکلگیری فعالیتها و اندیشۀ بنیانگذار جنبش النهضه راشد غنوشی پرداخته و بیان داشته است که راشد غنوشی با طی مراحل مختلفی در زندهگی خود، در اخیر به جماعت اخوانالمسلمین پیوست و از جمله شخصیتهای نامدار این جریان در عصر حاضر به حساب میآید. این جنبش به رهبری غنوشی در تمام مراحل رشد خود تحت تأثیر تحولات داخلی و بینالمللی، انعطاف و چرخش نسبی در مواضع خود نشان داد که این ویژهگی منحصر به فرد این جنبش، باعث شد تا پس از تحولات اخیر در جهان عرب، بتواند جایگاه خود را در تونس حفظ کند که چنین ویژهگی را جریان اخوانالمسلمین در مصر و کشورهای دیگر نداشتند.
غنوشی از بدو تأسیس این جنبش، همواره تلاش کرد تا کشورش را از چنگال نظام سرمایهداری غرب نجات دهد که با مخالفت طرفداران غرب مواجه شده و در این راه مشکلات و ناهمواریهای زیادی را متحمل شد، اما هرگز دست از فعالیت نکشید و سر تسلیم فرود نیاورد.
غنوشی بر خلاف بسیاری از اسلامگرایان به این باور است که آزادی، حقوق بشر و حقوق زن در اسلام تضمین شده است و با برداشتهای تندروانه از اسلام مخالف است.
وی تلاش برای تحقق دمکراسی را یک نیاز دانسته و مردم را – بعد از خداوند – بالاترین سلطه در جامعه میداند و به انتقاد جریانهای اسلامییی می پردازد که با دمکراسی سرِ سازگاری ندارند.
غنوشی نظامهای دمکراتیکِ غربی در عصر حاضر را مثبت ارزیابی میکند اما به انتقاد برخی از کارکردهای آنها نیز میپردازد.
غنوشی بر خلاف دیگر اندیشمندان رادیکال اسلامی، علوم انسانی غرب را تحسین کرده و به فراگیری آن تشویق میکند.
غنوشی به این باور است که جوامع اسلامی در ارتباط با حقوق زنان از تعالیم اسلام فاصله گرفته وبیشتر به اندیشههای یهودیت و نصرانیت و بوداییسم تمسک جسته اند. او در زمینۀ حقوق زن معتقد است که اسلام، زن را از حضور و مشارکت در سیاست منع نکرده است و حتا از این ایده طرفداری میکند که زن میتواند علاوه بر نامزد شدن برای نمایندهگی مجلس، منصب قضاوت و نیز ولایتِ عامه (امامت یا ریاست حکومت) را نیز از آنِ خود کند.
غنوشی دربارۀ مسألۀ ارتداد و برگشتن مسلمانان از دین نیز معتقد است که این مسأله، یک مسألۀ سیاسی است و نه عقیدتی، بنابراین بر آن تعزیر جاری میگردد نه حد.
غنوشی با سکولاریسم سرِ سازش ندارد، گرچه آن را به سکولاریسم افراطی و میانهرو تقسیم میکند.
غنوشی مفهوم جامعۀ مدنی را مفهوم راسخ و متین میداند، زیرا این مفهوم از طبیعت متمدنانۀ اسلام سرچشمه گرفته و رسالت اسلام و مقاصد متمدنانۀ آن را در انتقال مسلمانان از وضعیتِ بدویگری به وضعیت مدنیگری تحقق میبخشد. نگاه وی به جامعۀ مدنی، مثبت بوده و تجربۀ غرب را نیز در این زمینه تحسین میکند. به باور وی، برای جلوگیری از تسلط حکومت بر هستوبود مردم، باید جامعۀ مدنی تقویت شود تا از سلطهگری حکومتها که ملتهای مسلمان روزگارانِ زیادی از آن رنج بردهاند، جلوگیری کند.
به باور غنوشی، قرائت سلفی از دین، در عصر حاضر نمیتواند پاسخگوی نیازمندیهای امت اسلامی باشد. او این قرائت را متحجرانه میداند.
Comments are closed.