احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 3 جدی 1396 - ۰۲ جدی ۱۳۹۶
وقتی به بسیاری از ادارههای دولتی سر میزنیم، ناگهان به این مورد مهم پی میبریم که این اداره و برخی از ادارههای دیگر، متعلق به یک گروه و قوم شده است و چهرۀ دیگران در این ادارات به درستی معلوم نمیشود. این نوع برخورد با توجه به یک سیاست حذفگرایانۀ قومی که فقط ذهن یک دیکتاتور مستبد آن را برمیتابد، هرگز منطقی در کشوری ندارد که هنوز اکثریت و اقلیت آن مشخص نیست و همه مردمان آن سرزمین به اساس حکم قانون اساسی و منطق اسلامی از یک ارزش و سطح برخور داراند؛ اما تبعیض در گزینش افراد در ادارت دولتی کار را به جایی کشانده است که سایر مردم افغانستان به عنوان بیگانهها عرض اندام کنند. اگرچه گفتن و نوشتن چنین حرفی سخت است؛ اما متأسفانه این واقعیت تلخ ادارات افغانستان است. این را وقتی در کنار جلسههای ارگ و کابینه بگذاری نیز میبینی که دیگران به اساس یک سیاست دیکتاتوری تاحدی کناز زده شدهاند. برایند چنین سیاستی، این نیست که بگوییم یک قوم بر دیگران چیره شده است؛ بل حقیقت این است که این سیاستمداران میخواهند که از یک قوم به اهداف تقرقهبیانداز و حکومت کن خودشان استفاده کنند؛ زیرا اینها به با علم قرار دادن یک قوم، به شدت اقوام دیگر را در برابر آن قرار میدهند و خود در سایۀ این اختلاف پادشاهی و سودجویی میکنند و پروژههای مورد نظرشان را به پیش میبرند. اینجاست که مفهوم افغانستان خانۀ مشترک همه است، دچار دیگرگونی میشود و این وضعیت دیگران را تحریک میکند که در برابر یک چنین سلطۀ نقاقافگن و استخباراتی عرض اندام کنند و همین نقطۀ انفجار اجتماعی است که سیاستگران بداندیش و فرصتطلب در آنتظار آن اند.
سیاستهای ابزار قرار دادن قومی ارگ، تنها به انتقاد یک طرف مواجه نیست. انتقاد از سیاستهای تبعیضآمیز ارگ و اختلافاندازی آن در میان مردم، در قندهار، ننگرهار و میان سیاستمداران پشتون هم بالا شده است. باور داریم که پشتونهای افغانستان نمیخواهند که کسی بیاید و به نام و رسم آنها اقوام را در برابر همدیگر تحریک کند و قتی که مشکلی در افغانستان از این منظر اتفاق افتاد، محرکان در نهایت راهسپار وطن اصلی شان شوند و مردم افغانستان به نام این و آن درد آن جفاها و نفاقافگنیها را بکشند و در آتش نزاع بسوزند. سندهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد تقرقهافگنی و برتری دادن یک گروه بر گروه دیگر، ریشه در سیاستهای نارس برخی از حلقههایی در ارگ دارد که مسلماً مورد حمایت آقای غنی هم قرار دارند. وقتی سندی از ارگ ریاستجمهوری به رسانهها درز میکند، نشان میدهد ادارۀ امور ریاستجمهوری در پی جابجایی فقط یک قوم در این نهاد است و از برخی پشتونهای هرات که پشتو نمیفهمند به عنوان نمایندههای دیگر اقوام به شکل ظاهری استفاده میکند. با اینحال دیگر چه اعتمادی میتوان از آن اداره داشت. همین گونه رویداهای دیگری هم هستند که شاید ذکرشان بحث را به درازا بکشاند؛ چنانکه وقتی حکمتیار با مصارف و هزینۀ کلانی از حکومت میگیرد تا ولایت به ولایت سفر کند و فقط حرفهای تفرقهافگنانه بزند، دیگر چه سندی باید دال بر این سیاست ارایه کرد.
متأسفانه حقیقت این است آنانی که در سفرۀ قدرت از نان و آب امریکا تغذیه میشوند، قدرت دارند و به زور آن حمایتهای پولی و سیاسی ادامۀ حیات سیاسی میدهند، بقای خودشان را در جنگ قومی در افغانستان جستوجو میکنند. اینها به شدت در پی قومی کردن همه مسایل اند. به نظر میرسد که اصل سیاست در دستگاه ارگ و اطرافیان حریص قدرت و ثروت همان قومی کردن همه مسایل است که اگر روزی آتش آن شعلهور گردد به یقین که افغانستان را میسوزاند؛ اما این سیاستمداران تفرقهافگن پا به فرار گذاشته به دامن خارجیها پناه میگیرند. بنابرین، این راه رفته، فقط به جهنم ختم میشود؛ زیرا ابزار قرار دادن قوم و اختلافاندازی از این طریق در میان آنان، یک نسخۀ شیطانی به هدف دست یافتن به منافع سیاه و غیر مشروع است که باید مردم با هشیاری در برابر آن عمل کنند.
Comments are closed.