احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 16 جدی 1396 - ۱۵ جدی ۱۳۹۶
این روزها ترامپ بهشدت در برابرِ پاکستان قرار گرفته و عزم دارد که بزرگترین کمکِ میلیارد دالریِ نظامی به این کشور را قطع کنـد.
هدفِ امریکا از این رویه ظاهراً این است که فشارهایی را بر پاکستان وارد آورد تا این کشور دست از حمایتِ تروریسم در افغانستان بردارد. وضع تحریمها بر نهـادها و افرادِ مشخص در پاکستان نیز در دستور کارِ ایالات متحده قرار گرفته است.
پیش از این، ترامپ به مشورۀ مقاماتِ دولتِ امریکا و مشاورانش، در جهتِ حفظ وضعِ موجود که منافع امریکا در آن مُضمر است، استراتژی خود را تنظیم و اعلام کرد. مسلماً هرگاه تحولاتِ جهان و منطقه در آینده به سمتی برود که امریکا منفعت و مصلحتِ خود را در ترکِ افغانستان و پشت کردن به دولتمدارانِ این کشور ببیند، این کار را انجام میدهد. اینکه ترامپ بر استراتژی جدید تأکید میورزد و زمانبندی و ضربالاجل برای خروج تعیین نمیکند و مبتنی بر اوضاع و شرایط افغانستان تصمیم میگیرد، معنیاش این است که حقِ خروج را برای خود محفوظ میدارد.
امریکا عاشق گُلِ روی هیچ افغان، حاکم و سیاستمدار و یا کدام حزب و گروه سیاسی، قومی و مذهبی نیست؛ اگر روزی بخواهد افغانستان را ترک کند، به هیچ التماس و عذر و زارییی در افغانستان اعتنا نمیکند. اما نکتۀ مهم در این بحث، به توانایی و عملکرد دولت و اهلِ سیاستِ افغانستان برمیگردد که تا چه حدی میتوانند افغانستان را از درماندهگی و بحران بیرون بسازند؟ آیا اینهایی که در سفرۀ قدرت از حمایت و سخاوتِ امریکا تغذیه میشوند، درایتِ آن را دارند که قوتِ لایموتِ افغانستان را در نبودِ امریکا تأمین کننـد؟
امریکا برای ابد در افغانستان باقی نمیماند و کیسۀ سخاوتش را همیشه بر روی افغانستان باز نمیگذارد. اینکه رییسجمهور غنی از نشانههای انگشتِ ترامپ به سوی پاکستان اظهار مسرت میکند و میپندارد که امریکا بهجای او دستوآستین برمیزند که به پاکستان درس عبرت بدهد، توهمِ محض است. امریکا نهتنها بهجای افغانستان و برای افغانستان در جهتِ تصفیۀ خصومتها و نزاعهای مزمنِ ارضی و مرزی و اختلافاتِ دیگر با پاکستان نمیجنگد، بلکه هنوز نیازمندیهای جدییی به پاکستان دارد که هیچکدام بهصورتِ ریشهیی رفع نشدهاند.
این در حالی است که در استراتژی جدیدِ ترامپ و امریکا، رویکرد منطقهیییی که قبلاً از سوی برخی مقاماتِ امریکایی در مورد آن سخن میرفت، غایب است. آیا زمامدارانِ افغانستان میتوانند با فشار و وساطتِ امریکا مشکلِ خود را با همسایهگان حل کنند و سیاستِ آنها را از دخالت به جنگ، به همکاری با صلح تغییر دهند؟ آیا زمامداران و دولتِ افغانستان میتوانند از رقابت منطقهیی و جهانی به نفع حلِ بحران افغانستان استفاده کنند و یا آنکه خود در این بازیها و رقابتها به مهرههای دنبالهرو و بیتأثیر تبدیل میشوند؟
غایب بزرگِ دیگر در استراتژی ترامپ، بیاعتنایی امریکا در مورد حکومتداریِ خوب و مهار فساد در دولت افغانستان است. ترامپ بیتعارف میگوید کارِ امریکا دولت-ملتسازی نیست و تنها به سرکوبِ تروریستان میپردازد. این در حالیست که ادامۀ یک دولت و ابقای دولتمدارانِ آلوده به فساد سیاسی، اداری و مالی، خطر و تهدیدی کمتر از تروریسم نیست و در واقع این فساد، تروریسم را تقویت میکند.
بدون تردید وظیفۀ حکومتداری سالم و شکلدهی دولتِ ملی و پاسخگو، کارِ امریکاییها و یا خارجیانِ دیگر نیست، بل رسالتِ دولت و سیاستمدارانِ حاکم افغانستان است. اما این دولت و حاکمان، با حمایتِ نظامی و مالیِ امریکاییها مجال بقا و حیات مییابند و دوام فساد در این دولت و توسط چنین دولتمداران، به معنی حمایتِ امریکا از فساد و حاکمانِ مفسد است.
حمایت از فساد و حاکمانِ فاسد که در واقع یک عاملِ مهم در بازتولید و تقویتِ تروریسم است، اراده و ادعای امریکا در مبارزه و جنگ با تروریسم را پرسشبرانگیز و ریاکارانه مینمایاند. به همین دلیل، هنوز هم نمیتوان مطمین بود که امریکا بهراستی تصمیم به اقدامهای سخت در برابر پاکستان گرفته باشد!
Comments are closed.