گزارشگر:یک شنبه 17 جدی 1396 - ۱۶ جدی ۱۳۹۶
ماریو وارگاس لوسا، نویسندۀ پرویی، خالق رمانهای روانشناسانه و هومانیسم بورژوایی، خود از طبقۀ مرفه برخاسته بود. او با انتقاد از جامعۀ کاپیتالیستی کشور پرو و تصویری انتقادی از جامعۀ سرخپوستان لیما، جام جهاننمای انتقادی از کشور پرو عرضه کرد.
وارگاس نه تنها به انتقاد از وضعیت آزادی بیان در کشورش، بلکه به انتقادی علنی از دیکتاتوری نظامی کشورهای امریکای لاتین پرداخت. او بعد از ترک دانشکدۀ افسری، از سال ۱۹۵۸ ساکن اروپا و امریکا شد.
وارگاس لوسا در زمان دانشجویی مدتی هوادار کمونیسم، بعد طرفدار سارتر، و سپس جانبدار فیدل کاسترو و جامعۀ مودل کیوبا شد. بعد از سرکوب بهار پراگ توسط استالینیستهای شوروی، او ضد کمونیست گردید و مارکوزه را شاعر درباری فیدل کاسترو نامید. او همچون آلبر کامو، به سبب خشونت و بنیادگرایی، ضد انقلاب و مخالف توتالیتاریسم چپ و راست شد. وارگاس بعد از جدایی از کمونیسم، هوادار اقتصاد لیبرال و دموکراسی مودل شمال اروپا گردید و به نقل از کارل پوپر میگفت که در جوامع آزاد، از جمله وظایف شهروندان آنست که نگذارند حکومتهایشان خشن و وحشی گردند.
ماریو وارگاس لوسا مدام ژانر نویسندگیاش را خلاف نظر منتقدین ادبی تغییر داده است. آثارش شامل رمانهای تاریخی، داستانهای اتوبیوگرافیک، رمان سیاسی اجتماعی، و رمان تخیلی طنزآمیز هستند. رمانهای ضد ارتشی و ضد دیکتاتوری او چنان جامع هستند که میتوانند در هر جامعهیی اتفاق افتاده باشند.
هر کدام از آثار او، شامل عناصر اتوبیوگرافیک است. در آثار او غیر از طنز و اروتیک، جانبداری از سرخپوستان کشور پرو نیز شامل میباشد.
ماریو وارگاس متولد ۱۹۳۶ میلادی و برندۀ جایزه نوبل ادبی در سال ۲۰۱۰ است. او در اروپا و امریکا استاد دانشگاه و منتقد ادبی بود، و در جوانی جزو سردبیران یک مجلۀ ادبی کوبایی شد و در سال ۱۹۷۶ رییس کانون نویسندهگان کشورش گردید و در سال ۱۹۹۰ نامزد ریاستجمهوری کشور پرو بود، ولی در انتخابات رای کافی در مقابل رقیبش نیاورد. وارگاس غالباً جملهیی از فلوبر را نقل میکند که گفته بود “هستی را فقط میتوان با کمک نشیهگیِ ادبی قابل تحمل نمود”.
مهمترین آثار وارگاس؛ شهر و سگها، خانۀ سبز ، بحث در کلیسای جامع، سرهنگ و گروهان زناناش، عمه ژولیا و خطاط، جنگ در پایان دنیا، داستانهای مایتاس، جشن بز نر، اتوبیوگرافی ماهی در آب، جنبۀ دیگر زندگی، تحسین نامادری، نمایشنامۀ قصهگو ، مرگ در آندن، رمز و رازهای دون ریگو، و زمان شور و شوق، هستند.
او در کتاب “داستانهای مایتاس” به زندهگی و شکست یک مبارز تروتسکیست میپردازد. منظور نویسنده در رمان معروف “جشن بز نر” یک دیکتاتور ارتشی است. رمان “خانۀ سبز” او به تاریخ یک فاحشهخانه میپردازد که ارتش در جنگلهای آمازون ساخته بود تا ارتشیها به زنان و دختران معمولیِ جامعه تجاوز نکنند. او در این رمان ارزشها و تصورات اخلاقی یک ارتش دیکتاتوری در یک کشور جهان سومی را نشان میدهد.
ماریو وارگاس به انتقاد از ارتشی فاسد و ناتوان میپردازد که در ادارۀ یک فاحشهخانه ناتون است ولی ادعای ادارۀ جامعۀ فقر زده را دارد. در آثار او انتقاد از هرم حاکمیت در ارتشی است که خلاقیت فردی را نابود میکند؛ انتقاد از نازپروردههایی که در ارتش، ظالم و زورگو میشوند. او به انتقاد از یک جامعۀ مفعول و غیرفعال میپردازد که ترسوها و فاسدان معیارها را تعیین میکنند. رمانهای ضد دیکتاتوری و ریالیستی انتقادی وارگاس در تمام دنیا مورد توجه روشنفکران اجتماعی قرار گرفتهاند.
Comments are closed.