احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:فقیه قاضی نذیراحمد حنفی/ شنبه 12 حوت 1396 - ۱۱ حوت ۱۳۹۶
بخش دوم/
– عقیلی در ترجمۀ حماد بن ابی سلیمان روایت میکند:
وقتی ابراهیم نخعی رحلت کرد، پنج شخصیت از اهل کوفه، که در جمعشان عمر بن قیس معاصر ابوحنیفه بود، اجتماع کردند و چهلهزار درهم را جمع نموده برای حماد بن ابی سلیمان دادند تا در تعلیم جماعت به مصرف رسانده و در ریاست جماعت فارغالبال باشد.
مسلماً سال رحلت ابراهیم نخعی ۹۵ است؛ آیا میشود امام ابوحنیفه متولد ۸۰ و عمرشان ۱۵ بوده باشد و اهتمام همچو امر عظیمی در تعیین «جانشین و خلافت نخعی رحمهالله» را در سن ۱۵ انجام داده باشد و یا همچو رجالی به کلامشان اهمیت قایل شوند؟!… معلوم و هویداست که ۱۵ساله نبودند.
و دلایل متعدد دیگر
تألیف جماعتی از قدماء، احادیث مباشر امام ابوحنیفه را از حضرات صحابه و دلایل دیگر فوق مشخص است، اینکه امام اقلاً متولد سال ۷۰ بوده و روایاتِ واحد و با یک سندشان مرفوع است و امام ابوحنیفه تابعی بلامنازعه میباشند.
امام ذهبی کتابی به نام تذکرهالحفاظ دارد که سوانح گروهی از صحابه و غیرصحابه را در آن آورده که از برخی آنها عشر (یکدهم) آنچه که متأخرین در تعریف حافظ ذکر کردهاند، روایت نشده است.
امام ذهبی در کتاب تذکرهالحفاظش امام ابوحنیفه را نفر دهم در طبقۀ پنجم محدثین و از اول کتاب به رقم ۱۶۳ ذکر کرده و شرح حال او را آورده است.
در این طبقه ذهبی محدثین بزرگی امثال عبیدالله بن عمر، عقیل بن خالد، هشام دستوائی، بن جریح، ابن ابی لیلی، مسعر بن کدام، امام مالک و معمر بن راشد را که از محدثین مشهور اند و جمله رجال این طبقه که ذکر نموده ۷۸ شخصیت اند؛ ذکر نموده است.۲
شیخ محمد عبدالرشید نعمانی به نقل از ذهبی: ابوحنیفه، امام مالک، اوزاعی، سفیان ثوری را از طبقۀ پنجم شمرده و در ادامه مینویسد: امام ابوحنیفه از جمله ده نفری اند که مدار علم کتاب و سنت در عصرِ خود بودند و نُه شخصیت دیگر عبارتاند از: مالک، اوزاعی، ثوری، لیث، ابن عیینه، معمر، شعبه و حمادین. ۳
این خود دلالت میکند که امام ابوحنیفه در حدیث از جمله آن حافظانیست که هیچ انسانِ منصفی در حفظ و امامتش شک و تردیدی ندارد. امام ابوحنیفه حافظ و محدثی است که حفاظ حدیث قسمی که از امام احمد، بخاری، ابن معین و ابن مدینی اخذ حدیث کردهاند، از وی نیز تلقی نمودهاند.
صاحب جواهرالمضیئه به نقل از کتاب تعلیم میگوید: امام ابوحنیفه مذهبِ خویش را حدوداً از چهارهزار نفر گرفته است.
مکی بن ابراهیم گفته است: امام ابوحنیفه دانشمندترین فرد روزگارِ خود بوده است.۴
ابو یوسف گفته است: در تفسیر حدیث داناتر از ابوحنیفه ندیدهام.
تهانوی به نقل از جامع بیانالعلم ذکر نموده است که یزید بن هارون گفته است: من هزار کس را دریافتم و از اکثر آنان چیزی نوشتم و در میان آنان، فقیه و پرهیزگارتر و دانشمندتر از پنج کس ندیدم که اول آنها ابوحنیفه است.۱
——————
۱- تأنیب الخطیب
۲- تذکره الحفاظ مکتبه رحمانیه ۱/۱۲۶و مکتبه ابن تیمیه ۱/۱۶۸
۳- مکانه الامام ابی حنیفه فی الحدیث، ص ۴۶ -۴۷
۴- قواعد فی علوم الحدیث، ص۳۰۸
راجع به دانش و حفظ و ذکاوت امام، بسا از علما و شیوخ حدیث گواهی دادهاند. مراد از علم در آن زمان، علم قرآن و حدیث بود.
اعلمالناس به کسی گفته میشد که سطح دانشِ وی در قرآن و حدیث از دیگران بیشتر بود.
آنکه عالم حدیث باشد، بیتردید حافظ حدیث نیز است.
مؤلف عقودالجمان میگوید: «ابوحنیفه از بزرگان حفاظ حدیث و از ارکان ایشان بوده و اگر اعتنا و اهتمامش به حدیث زیاد نمیبود، استنباط مسایل فقهی هیچگاه برایش مهیا نمیشد.»۲
بنابرین کسیکه بدین پندار است که ابوحنیفه اهتمام به حدیث نداشته و از حفاظ حدیث نبوده است، یا حاسد و یا متساهل در قضاوتِ خویش میباشد. چگونه کسیکه به حدیث اهتمام نداشته و از حفاظ حدیث نبوده باشد، میتواند به این حد و پیمانه مسایلی را که از شمار بیرون است، استنباط نماید؟
امام ابو یوسف شاگردش میگوید: هیچکس را داناتر به تفسیر حدیث و عالمتر به مواضع نکتههای فقهی در آن از ابوحنیفه ندیدهام. و هم گفته است: در چیزی از مسایل که با او مخالفت مینمودم، سپس میاندیشیدم، در نتیجه نظرِ او را نجاتدهندهتر در آخرت مییافتم.
هرگاه میلان به حدیث مینمودم، بینش او را نسبت به خود دربارۀ حدیث صحیح، بیشتر مییافتم.
همچنین گفته است: هرگاه امام ابوحنیفه قولی را مؤکد میساخت، من بر مشایخ کوفه میگشتم که آیا برای تقویتِ قول او حدیث و یا اثری را مییابم؟ گاهی دو یا سه حدیث را مییافتم و آن را برایش میآوردم. در برخی از آنها میگفت: این حدیث صحیح نیست و یا میگفت: معروف نمیباشد. من میگفتم: این حرف چرا، درحالیکه با قول شما موافقه دارد. میگفت: من از علم اهل کوفه آگاهم. ۳
از اعمش روایت شده که ابوحنیفه نزد وی قرار داشت و از وی چند مسألهیی پرسش شد، به ابوحنیفه گفت: در این مسایل چه میگویی. امام ابوحنیفه پاسخ داد.
اعمش گفت: روی چه دلیلی میگویی. گفت: بر اساس احادیثی که از تو روایت کردهام، و احادیث زیادی را با سندش ذکر کرد.
اعمش گفت: همین بس است، آن احادیثی را که من برای تو در صد روز گفتهام، در یک ساعت آنها را به من بازگو میداری. نمیدانستم که تو به این احادیث عمل مینمایی.
ای گروه فقها! شما حیثیت طبیبان را دارید و ما دوافروشانیم و تو ای کس (ابوحنیفه) هر دو راه را گرفتهای.
هیثمی پس از نقل این حکایت گفته است: «حفاظ از مسانید امام ابوحنیفه احادیث بیشماری تخریج نموده که بسیاری از آنها به سند متصل به ما رسیده و در مسانید استادانِ ما ذکر یافته و من بهخاطر جلوگیری۴ از اطاله حذف نمودهام.»
باید دانست که شرح حالِ امام ابوحنیفه را حافظ شمسالدین محمد بن احمد بن عبدالهادی مقدسی حنبلی در کتابش «المختصر فی طبقات علماء الحدیث» ذکر کرده و ثنای نیک برای او گفته است. مقدسی در کتابش این التزام را نموده که در آن جز حفاظ از دیگران یاد نمیکند، و گفته درست نیست از آنانی که به علم حدیث اشتغال داشتهاند، جاهل باشیم.
همینطور امام شمسالدین ابوعبدالله محمد بن ابیبکر مشهور به ابن ناصرالدین در کتابش: بدیعه البیان عن موت الأعیان.
جمالالدین یوسف بن حسن بن احمد الصالحی الحنبلی مشهور به ابن المبرد در کتابش: طبقات الحفاظ.
حافظ جلالالدین سیوطی در کتابش: طبقات الحفاظ.
علامه محمد بن رستم بن قباء الحارثی البدخشی در کتابش: تراجمالحفاظ که همۀ این کتب راجع به حافظان حدیث تحریر و تألیف یافته است، شرح حال امام ابوحنیفه را به حیث یک حافظ حدیث ذکر کردهاند. ۵
——————–
۱- همان مرجع، ص ۳۰۹
۲- تأنیب الخطیب، ص ۱۵۲
۳- الخیرات الحسان، ص ۶۱
۴- الخیرات الحسان، ص ۶۱
۵- مکانه الامام ابی حنیفه فی الحدیث، ص ۵۸ تا ۶۲
علامه شمسالدین محمد بن یوسف الصالحی الدمشقی الشافعی کتابی را راجع به شرح حال امام نوشته و بابی را در آن عنوان داده «الباب الثالث و العشرین فی بیان کثره حدیثه و کونه من أعیان الحفاظ من المحدثین» یعنی باب ۲۳ در بیان کثرت حدیث او و اینکه از ارکان حفاظ است و در این باب آورده و گفته است:
باید دانست که امام ابوحنیفه رحمهالله تعالی از کبار حفاظ حدیث است و حافظ ابوعبدالله ذهبی در کتاب زیبایش «طبقات الحفاظ» از وی ذکر به عمل آورده است.
ذهبی در این کار مصیب بوده و کار نیکی را انجام داده، چرا که اگر اهتمام امام به حدیث زیاد نمیبود، استنباط مسایل فقه برایش میسر نبود. چه او نخستین کسی است که از دلایل استنباط کرده است.
همینطور اسماعیل عجلونی در کتابش: عقد الجوهر الثمین شرح حالِ تفصیلی امام ابوحنیفه رحمهالله را ذکر نموده و در آن واضح ساخته که امام ابوحنیفه از امامان حدیث و از اهل این علم است.
بعد اینکه طعن عیبجویان امام را رد کرده، گفته است: فهو رضیالله عنه حافظ حجه فقیه لم یکثر فی الروایه لأنه شدد فی شروط الروایه والتحمل وشروط القبول.
امام ابوحنیفه رضیالله عنه حافظ، حجت و فقیه میباشد و از آنجاییکه در شروط روایت، تحمل و شروط قبول تشدد دارد، اکثار در روایت ننموده است.
Comments are closed.