گزارشگر:محمد مرادی/ سه شنبه 14 حمل 1397 - ۱۳ حمل ۱۳۹۷
وقتی چند ماه پیش در محفلی از کتابهای گلبدین حکمتیار تجلیل گردید، در همان زمان زمزمههایی نیز شنیده شد که گویا افرادی در وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان به دنبال تجدید چاپ برخی از این کتابها از بودجۀ دولتی هستند. چند هفته پیش، خبرگزاری خاورمیانه نیز به نقل از یک مقام افغانستان گزارش داد که وزارت تحصیلات عالی افغانستان براساس دستور مستقیم اشرف غنی در زمینهای دولتی ولایتهای بزرگ، ساخت و احداث چندین دانشگاه برای حزب اسلامی را آغاز خواهد کرد.
تاکنون این گمانهها منتفی نشده و تلاشها برای چاپ کتابهای حکمتیار که همۀ آنها بدون استثنا منبع تنفر و نفاقپراکنی هستند نیز از طریق وزارت اطلاعات و فرهنگ، ادامه دارد. قبل از این نیز وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان اقدام به چاپ کتابهایی کرده بود که در آن، ردپای تعصب دیده میشود. مثلاً میتوان به رونمایی بیش از ۳۰ عنوان کتاب به اهتمام «محمداسماعیل یون» در یک روز اشاره کرد. بخشی از این کتابها که با تلاش او و وزارت اطلاعات و فرهنگ دورۀ حامد کرزی چاپ شد، شامل شعر و ادب پشتو بود، اما چند عنوان دیگر آن، جزء سیاه کردن کاغذ و دامن زدن به تعصبات، چیز دیگری نبود.
بدون تردید، از گسترش و توسعۀ زبان پشتو باید استقبال کرد. اگر قرار است برای توسعۀ زبان و ادب فارسی در افغانستان، سعی شود، چرا برای توسعه و غنای زبان پشتو نیز این تلاش صورت نگیرد؟ باید کلاه خود را قاضی کنیم و کمی منصفانه بیاندیشیم که زبان پشتو نیز یکی از زبانهای رسمی افغانستان است و تعصب در برابر آن، نادیده گرفتن یک حقیقت است، منتها یک نکته را نباید فراموش کرد که در ۱۶ سال گذشته، وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان اقدام به چاپ کتابهایی اعم از پشتو و فارسی کرده که بیشتر آنها نهتنها برای کشور مفید نبوده، بلکه شکاف عصبیتهای قومی را بیشازپیش وسیع کرده است.
به عنوان مثال؛ وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان در سال ۱۳۸۷ به چاپ کتاب دوجلدی با ۱۳۲۱ صفحه تحت عنوان «فرهنگ کابل باستان» اقدام کرد. این کتاب با محاسن فراوانی که دارد، در جایجای آن تعصب خودنمایی میکند و از حاکمان منفوری چون امیر عبدالرحمان خان، به خوبی و نیکی یاد گردیده و برای او از القابی مانند «ضیاءالمله والدین= روشنی دین و ملت» استفاده شده است. عزیزالدین وکیلی پوپلزایی، نویسندۀ این کتاب، از دورۀ عبدالرحمان خان به عنوان دوره «ضیائیه= روشنی» نام برده که این خلاف مسلمات تاریخ است، زیرا دورۀ عبدالرحمان خان، از سیاهترین مقاطع تاریخی در افغانستان به شمار میرود.
جالب است که عبدالکریم خرّم، وزیر وقت وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان نیز بر این کتاب یادداشت نوشته و از محققان خواسته است که آن را به عنوان مرجع کارهای تحقیقاتی خود قرار دهند. این در حالی است که عبدالرحمان خان نهتنها نزد شیعیان و هزارههای افغانستان، چهره زشت است، بلکه در نزد اهل سنت و اقوام پشتون نیز شخصیتی منفور به شمار میرود؛ زیرا پشتونها نیز در آتش خشم او سوختند.
این موضوع را مستند در مطلبی تحت عنوان «کلهمنارها» نوشتم که این امیر آهنین یا به عبارتِ درستتر، این امیر آتشین چگونه از اقوام پشتون، کلهمنار درست کرد. این نمونهیی از فعالیتهای وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان در طول ۱۶ سال گذشته بوده که نشان میدهد، غرق عصبیتهای تباری است. البته این سخن به معنای این نیست که اگر دیگران به قدرت برسند، عصبیت قومی نداشته باشند، بلکه بسیاریها نیز در گذشته وقتی به مسند و جایگاهی رسیدهاند، امتحان خوبی ندادهاند. متأسفانه در حال حاضر، فضای فرهنگی حاکم بر افغانستان، مملو از غبار تعصبات قومی، زبانی و منطقهیی است، اما در میان این غبار خفه کننده، نسلی از روشنگران هم در حال رشد هستند. نسلی که روی تعصب پا میگذارند و هویت خود را به جای قوم، زبان، نژاد، تبار و منطقه، در انسانیت جستوجو میکنند. قطعاً آینده کشور از آن همین نسل است که خود را از تارهای عصبیت رهانیده و به تعصب، «نه» گفتهاند.
Comments are closed.