- ۱۸ سرطان ۱۳۹۷
در این روزها صداهای تجزیهطلبی از گوشه و کنار کشور به شدت شنیده میشود. بلند شدن پرچمهایی با نشانی و رنگ پرچم دولت مجاهدین و مقاومت ملی مردم افغانستان، زیر نام و هدف خراسانخواهی و نیز پرچمی هم به نام و هدف ترکستانخواهی و همچنان پرچمی هم به نام و هدف هزارستانخواهی در مناطق مختلف کشور به اهتزاز درامدهاند و هرکدام هودارانی و مدعیانی هم دارند. پیش از اینها هم صدای و پرچم لوی افغانستان(افغانستان بزرگ) خواهی نیز بلند شده بود. صدای جداشدن از پیکرۀ افغانستان و یا حرکتهایی به هدف تغییر اسم کشور در همۀ این صداها و شعارها و بیرقهای نشان میدیده میشود که درد سر جدیدی برای افغانستان فراهم میکند. البته این همه واکنشهایی اند که در برابر یک کنش مشخص به وجود آمدهاند؛ چنانکه ترکستانخواهی و هزارستانخواهی بعد از بلند شدن صدای خراسانخواهی مطرح شده است و صدای خراسان خواهی هم زمانی بلند شده بود که ارگ سیاستهای قومی را به سرمنزل عمل رساند و دست به مصادرۀ هویت ساکنان این سرزمین زد و نیز برای ماهیگیری از بستر گلاآلود، اختلافات بیشتر را دامن زده است. این البته به معنای آن نیست تا توجیه کنیم که این صداهای مخالف ناشی از حرکتهای قومی ارگ اند و یا ناشی از نارضایتی مردم از وضعیت موجود و بنابرین به صحت آن تاکید کنیم؛ زیرا با شناختی که از مردم و تحولات اخیر افغانستان داریم، این را میدانیم که مردم افغانستان از هر قوم و تباری که بودند، در بدترین شرایط هم هیچگاه صدای تجزیهطلبی را بلند نکردهاند. به خصوص بعد از حکومت کمونیستان که جنگهای داخلی میان گروه های مجاهدین و در برابر دولت اسلامی شدت داشت و کابل به بخشها و دولتهای متعددی تقسیم شده بود، هیچ کدام گروه ها صدای تجزیه را بلند نکرده بودند. ملامت و سلامت آن روزگاران، زیر نام کلیت افغانستان و همین جغرافیای مشخص در برابر هم جنگیده بودند؛ در حالی که در پشت سر آن جنگها، دستان خارجی و استخباراتهای مختلف قرار داشت که با گذشت زمان بسیار روشن و ملموس شده است. در دوران مقاومت در برابر تجاوز پاکستان و طالبان که نزدیک به ۹۰ درصد کشور در کنترل شان قرار داشت، هرگز صدای تجزیهطلبی از آدرس آن مقاومت ملی بلند نشد و آن مبارزه باز هم زیر نام افغانستان ادامه یافت و تا اکنون هم همان مسیر و اهداف ادامه دارد.
اما بعد از روی کار آمدن آقای غنی، تلاشها برای مصادره قدرت و ثروت، حذف دیگران، تنگ گرفتن قدرت در تعریف قومی آن و نیز تحریک اقوام در برابر همدیگر به بهانهها و رویکردهای مختلف صورت گرفت که همۀ آن میتواند در این مسیر قابل ارزیابی و مطالعه دقیق باشد.
ارگ میخواهد که با ایجاد این همه از همپاشی و بازیهای تفرقهجویانه، آقای غنی را در بستر قوم پشتون صاحب اعتبار سازد و دیگران را به عنوان دشمنان آنان قلم داد کند؛ در حالی که همه میدانند که داستان چیست و چه کسانی و به چه هدفی صدای تجزیه خواهی و تغییر نام کشور و یاهم بلند کردن بیرقهای مختلف را بلند کرده اند و نقش توطیهگران و بازی گران اختلاف انداز در داخل ارگ را یا در ایجاد این حساسیتها و یا هم در تشویق اختلاف نمیتوان نادیده انگاشت؛ اما این بازی که همین اکنون راه افتاده است؛ ولو به هر هدفی که باشد و دست هر کسی که در پشت آن قرار داشته باشد، افغانستان را به عمق بدبختیهای بیشتر میکشاند. حالا فرصت آن است که ارگ ریاست جمهوری این را درک کند که سیاستهایش افغانستان را در بدترین وضعیت قرار داده است و باید به این سیاست سیاه خاتمه داده شود.
Comments are closed.