احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:نویسنده: یعقوب ابراهیمی/ شنبه 7 میزان 1397 - ۰۶ میزان ۱۳۹۷
بخش سیزدهم/
در سطح داخلی، اگر برنامهیی برای کاهش موانعی نظیر فقر، بیکاری، حاکمیت ضعیف قانون، ناامنی، اقتصاد مواد مخدر و دولتداری ضعیف، در پالیسی گنجانیده نمیشود، این موارد حداقل باید مورد بحث قرار گیرند. در سطح منطقه، دولت باید راهکاری برای آشتی دادن مواضع قدرتهای منطقه در افغانستان بسنجد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که دولت افغانستان ظرفیت لازم برای مدیریت چنین دیپلماسییی را ندارد. از این رو، ایالات متحده و متحدانش میتوانند در حمایت از دولت افغانستان در این خصوص، بهویژه در مراحل مقدماتی، نقش مثبتی ایفا کنند. اما چنین حمایتی نباید قدرتهای منطقه را تحریک کند. در بهترین حالت، دولت افغانستان باید این ظرفیت را به وجود بیاورد تا قدرتهای دخیل در افغانستان را متقاعد کند که آنها از صلح در افغانستان سود بیشتر از دوام جنگ خواهند برد.
با شروع مذاکرات، آنها باید از آجندای گامبهگام پیروی کنند تا از مداخلات اخلالگرانه جلوگیری شود. مذاکرات باید به سمت دستیابی به توافق بر سر گفتوگوهای بعدی و مسایل مهمتر جهتدهی شود. بنابراین، آغاز مذاکرات به معنای حل منازعه نیست و نباید به معنای تحکیم صلح انگاشته شود. اما اگر مذاکرات درست مدیریت شود، میتواند آغاز روند صلح پایدار را رقم زند. مذاکره دریچهیی را برای توافق صلح باز میکند و بستر سیاسی لازم برای تحکیم صلح به وجود میآورد. پس از حصول توافق صلح، طرفین دخیل در مذاکره باید اطمینان بدهند که این توافق پایدار خواهد ماند و بستری سیاسی برای تحکیم صلح فراهم خواهند کرد. از این رو، مهم است تا توافقی به دست آید که پایدار مانده و زمینههای صلح دایمی را میسر سازد. شواهد نشان میدهد که پس از توافق به دست آمده در نتیجۀ مذاکره، در مواردی که عوامل ریشهیی جنگ از میان برداشته نشده، ۲۵ درصد احتمال بروز مجدد خشونت وجود دارد.
مذاکرات و توافق، گامهای آغازین به سوی صلح میباشند. برای رسیدن به صلح دایمی لازم است این اطمینان حاصل شود که ساختار و فرهنگ منازعه از طریق یک روند مصالحه و آشتی گامبهگام متحول میشود. در این روند، سیاستهای حل منازعه باید به ریشه کن کردن عوامل منازعه، آشتی طرفهای درگیر، عبور از وضعیت قطبیشده، مدیریت اختلافات، پذیرش تفاوتها و زندهگی مسالمتآمیز راهی پیدا کنند.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد که روند طولانیمدت تأمین صلح در اولویت طرفین درگیر در افغانستان قرار نداشته و درحال حاضر اولویت اصلی رسیدن توافق و ختم خشونت است. هرچند این اولویتبندی با توجه به نیاز به فوریت آتشبس و گفتوگو قابل درک است، اما لازم است اقداماتی برای تحول ساختار و فرهنگ منازعه در درازمدت، بخشی از سیاست جامع حل منازعه باشد. تاریخ افغانستان درس خوبیست تا به اهمیت نگاه درازمدت به حل منازعه متوجه شویم. در آخرین مورد، ظهور مجدد طالبان نتیجۀ فقدان نگاه دوراندیشانه در حل منازعۀ افغانستان است. در غیاب یک دید جامع، مبارزه با تروریسم و شورشگری پس از سقوط امارت اسلامی طالبان در سال ۲۰۰۱، نتوانست مشکل افغانستان را حل کند. در نتیجه طالبان، پس از عقبنشینی موقت، به سرعت به میدان نبرد بازگشتند. این سناریو تکرارپذیر است، مگر اینکه به ریشههای مشکل افغانستان و پروسۀ صلح به مثابۀ یک روند درازمدت و چندلایه پرداخته شود.
ضمیمۀ الف: پرسشنامه
پژوهش الگوهای صلح با طالبان
ماهیت طالبان و منازعه
۱٫ دلایل اصلیِ جنگ طالبان و هدف نهاییِ این گروه از دوام جنگ چیست؟
۲٫ چرا طالبان در ۱۵ سال اخیر، علیرغم تلاشهای صلح دولت، جنگ مسلحانه را بر مذاکره ترجیح دادهاند؟
۳٫ آیا طالبان یک گروه شورشی محلیاند، یا جدال آنها ابعاد منطقهیی و بینالمللی دارد؟ لطفاً توضیح دهید.
۴٫ لطفاً علتها و ابعاد بومی یا محلیِ جنگ طالبان را توضیح دهید.
۵٫ لطفاً علتها و ابعاد منطقهیی جنگ طالبان را توضیح دهید.
۶٫ لطفاً دلایل ابعاد بینالمللی جنگ طالبان را توضیح دهید.
۷٫ آیا طالبان ارادۀ سیاسی برای پایاندادن به منازعۀ جاری را دارند؟
۸٫ آیا طالبان میتوانند از طریق زور و خشونت بر دولت افغانستان غلبه کنند؟
۹٫ آیا دولت افغانستان توانایی نظامیِ کافی برای محو طالبان را دارد؟
تلاشهای قبلی مذاکره با طالبان
۱۰٫ چرا تلاشهای قبلی در ۱۵ سال پسین برای ختم منازعۀ طالبان ناکام شدند؟
۱۱٫ چرا طالبان بهطور یکجانبه اکثر این مذاکرات و گفتوگوها را فسخ کردند؟
۱۲٫ نقش دولت افغانستان در ناکامی این مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟ (آیا دولت توانایی پیشبُرد موفقانۀ چنین مذاکراتی را داشت؟)
۱۳٫ چه عوامل محلی در ناکامی تلاشهای قبلی مذاکره با طالبان نقش داشتند؟
۱۴٫ عوامل منطقهیی و بینالمللی این ناکامی را چگونه بررسی میکنید؟
۱۵٫ نقش میانجیهای خارجی مانند ترکیه، قطر، مالدیف و روسیه در تلاشهای پیشین و ناکامی آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
۱۶٫ توضیح شما در مورد نقش یوناما در مذاکرات قبلی و ناکامی آنها چیست؟
امکان مذاکره و حل منازعه در آینده
۱۷٫ با توجه به سابقۀ منازعه و تلاشهای مکرر برای حل آن در گذشته، امروز چه موانع محلی، منطقهیی و بینالمللی بر سر راه روند صلح موفقانه در افغانستان قرار دارد؟
۱۸٫ با توجه به منابع و امکانات دولت افغانستان و ابعاد جنگ، کدام یک از سه استراتژی اصلیِ حل منازعه (سرکوب نظامی، مذاکره و یا آمیزهیی از هر دو) را برای حل منازعۀ افغانستان مؤثر میدانید؟ لطفاً توضیح دهید.
۱۹٫ آیا فکر میکنید فشار نظامی بر طالبان و راهاندازیِ دیپلماسی تهاجمی در منطقه، به طور همزمان، به کشاندن طالبان به پای میز مذاکره مؤثر خواهد بود؟ لطفاً توضیح دهید.
۲۰٫ آیا فشارهای اخیر ایالات متحدۀ امریکا بر طالبان و پاکستان، به ختم جنگ در افغانستان کمک میکند یا ابعاد و لایههای منازعه را پیچیدهتر خواهد ساخت؟
۲۱٫ آیا دولت افغانستان، موازی با سیاستهای تهاجمیِ اخیر ایالات متحده، توانایی راهاندازیِ «دیپلماسی تهاجمی» جهت فشار بر کشورهای منطقه برای دستکشیدن از حمایت طالبان را دارد؟
۲۲٫ در صورتیکه طالبان حاضر به مذاکره شوند، با کدام شاخه یا شورای این گروه و در کجا مذاکره شود؟
۲۳٫ اگر طالبان حاضر به مذاکره شوند، آیا بهتر است مذاکرات مستقیماً میان دولت افغانستان و طالبان انجام شود یا توسط یک میانجی؟ لطفاً دلایلتان را توضیح دهید.
۲۴٫ به نظرتان چه کسی میتواند نقش بهترین میانجی را بازی کند؟ میانجی داخلی یا خارجی؟ حزب سیاسی یا یک سازمان محلی مشخص، یک کشور یا سازمان بینالمللی مشخص؟ لطفاً دلایلتان را توضیح دهید.
۲۵٫ نقش سازمان ملل متحد در راهاندازی و پیشبُرد روند صلح را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این سازمان در آینده میتواند کمکی انجام دهد؟
۲۶٫ ظرفیت و قابلیت شورای عالی صلح در پیشبرد مذاکرات با طالبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
۲۷٫ آیا طالبان شورای عالی صلح را به عنوان یک نهاد معتبر پیشبرندۀ مذاکرات به رسمیت خواهد شناخت؟ لطفاً دلایلتان را توضیح دهید.
۲۸٫ نقش پاکستان را در موضعگیری طالبان در زمینۀ مذاکره و صلح چگونه بررسی میکنید؟
۲۹٫ ادغام حزب اسلامی گلبدین حکمتیار در روند سیاسی چه تأثیری بر امکان مذاکره با طالبان خواهد داشت؟
۳۰٫ گسترش داعش در افغانستان چه تأثیری بر سیاست طالبان دربارۀ مذاکره با دولت افغانستان خواهد داشت؟
۳۱٫ روی هم رفته، برای ختم منازعۀ طالبان به چه شرایط و الزاماتی نیاز خواهد بود؟
ضمیمۀ ب: لیست مصاحبهشوندهگان
۱) یکی از دستیاران پیشین رییسجمهور کرزی که به شرط عدم ذکر نامش صحبت کرد.
۲) آزاد، ریحانه؛ عضو پارلمان افغانستان
۳) سفارت ایالات متحده در کابل؛ یکی از مأموران سیاسی سفارت که به شرط عدم ذکر نامش صحبت کرد.
۴) سفارت بریتانیا در کابل؛ یکی از مأموران سیاسی سفارت که به شرط عدم ذکر نامش صحبت کرد.
۵) قلیپور، علیرضا؛ انستیتوت مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجۀ ایران، بخش مطالعات آسیا.
۶) گلزی، گلمحمد؛ عضو حزب اسلامی (شاخۀ ارغندیوال)
۷) حیدری، محمداشرف؛ رییس پالیسی و استراتژی وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی افغانستان
۸) مهدی، محیالدین؛ عضو پارلمان افغانستان و عضو شورای رهبری جمعیت اسلامی
۹) منلی، نجیب؛ تحلیلگر امور سیاسی در کابل
۱۰) منصور، عبدالحفیظ؛ عضو پارلمان افغانستان
۱۱) مایودون، پییِر؛ رییس هیئت اتحادیۀ اروپا در افغانستان
۱۲) مجاهد، عبدالحکیم؛ معاون شورای عالی صلح افغانستان و رییس پیشین نمایندهگی طالبان در سازمان ملل متحد
۱۳) نصراللهخان، زاهد؛ سفیر پاکستان در افغانستان
۱۴) ناطقی، محمد؛ معاون حزب وحدت
۱۵) شورای امنیت ملی افغانستان؛ یکی از مشاوران ارشد شورای امنیت که به شرط عدم ذکر نامش صحبت کرد.
۱۶) پارامانوف، ولادیمیر؛ پژوهشگر ارشد سابق/ هماهنگکنندۀ پژوهش مرکز تحقیقات اقتصادی و مشاور پیشین رییسجمهور ازبکستان برای سیاستهای اجتماعی ـ اقتصادی
۱۷) رفیعی، عزیزالله؛ رییس اجرایی مجمع ملی جامعۀ مدنی افغانستان
۱۸) راوش، داوود؛ رهبر حزب ملی ترقی مردم افغانستان
۱۹) سلیم، عطاءالرحمن؛ معاون، شورای عالی صلح افغانستان
۲۰) سکندری، قاسمشاه؛ رییس مرکز مطالعات افغانستان و منطقه، تاجیکستان
۲۱) شیشینگ، هو؛ رییس مطالعات جنوب و جنوب شرق آسیا و اقیانوسیه در انستیتوت روابط بینالمللی معاصر چین
۲۲) تهینج، بشیراحمد؛ عضو جنبش ملی اسلامی
۲۳) یوناما؛ مأمور سیاسی که به شرط عدم ذکر نامش صحبت کرد.
۲۴) یفتلی، زرقا؛ رییس بنیاد تحقیقاتی حقوق زنان و اطفال.
Comments are closed.