احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 19 عقرب 1397 - ۱۸ عقرب ۱۳۹۷
عرض سلام دارم خدمت تمام حاضران در مجلس.
هر کسی که برای رسیدن به صلح برنامۀ میریزد و گفتمان ایجاد میکند، ما از آن قدردانی میکنیم. بهویژه خانوادهیی که مردم افغانستان به آنان احترام ویژه قایل هستند. خانوادهیی که در دوران جهاد و مقاومت و در مجموع در تمام قضایای افغانستان نقش داشته و ما به آنان اعتماد داریم.
در ارتباطِ به صلح و جوانب مختلف آن حرفهایی گفته شد، اما میخواهم به جوانب شرعی صلح اندکی بپردازم. یکی از توصیههای دینی این است که مسلمان باید مأیوس نشوند. مردم افغانستان، مردم صبوری اند. چهل سال جنگ، وحدت ملی را میان این مردم صدمه نزد. فقر و بیکاری در این کشور تجربه شد، اما مردم صبر پیشه کردند. اکنون فرصت آن است تا اقشار مختلف جامعه بلند شوند و به میزان توانایی شان برای آوردن صلح در کشور کار کنند.
آقای داودزی به ریاستجمهوری پیش شود و آقای احمدولی مسعود رهبری صلحِ افغانستان را به دوش بگیرد. من اطمینان میدهم که علما، مجاهدین و جامعۀ مدنی افغانستان در عقب شان ایستاد خواهند شد. من اطمنیان میدهم که خواهران و برادران تان در کنار تان خواند ایستاد. همانقدر که از آقای مسعود در پروان، کاپیسا و پنجشیر استقبال میشود، اطمینان میدهم که در ننگرهار، لغمان و کنر هم استقبال میشود. بیایید آقای مسعود را به عنوان رهبر صلح افغانستان پیش کنیم. برگزاری کنفرانسها و گفتوگوها برای آوردن صلح کار خوبی است، اما به تنهایی کافی نیست. نباید مفهوم صلح را در لابهلای تعریفها بپیچانیم، از صلح معما بسازیم و زمان را تلف کنیم. کافیست طرفهای درگیر را شناسایی کنیم، جنگ کنندهگان را بشناسیم و بدانیم مردم چه میخواهند؟
صلح حکم خداوندیست، صلح دعای ابراهیمیست، صلح سنت محمدیست و صلح یک خواست انسانی است. وقتی کسی کنفرانسی را در این رابطه برگزار میکند، باید از آن استقبال کرد. خداوند میفرماید که مومنان برادران هم اند. اخوه به برادران و خواهرانی گفته میشود که از یک گوهر و خاندان باشند و اخوان به لحاظ عقیدتی تأکید به برادری دارد. یعنی خداوند میگوید شما به لحاظ عقیدتی هم برادران هستید و این پیوند در دنیا تمام شدنی نیست و در آخرت هم با شما خواهد بود. در میان ما و شما همینگونه برادری وجود دارد.
دین مبین اسلام، دین کامل است. در این دین، عقاید است، عبادات است، معاملات است، معاشرت است، اخلاق و اقتصاد است، طبیعتاً وقتی یک دین تمام موارد زندهگانی را بررسی کرده و به آن دستور داده، در مورد صلح هم دستوراتی دارد. وقتی دین اسلام از جهاد حرف میزند، واضح است که در مورد ختم جهاد و رفتن به طرف صلح هم حرف زده است.
طالبان یکی از طرفهای جنگ در افغانستان هستند. البته در کنار این طالبان، داعش و نزدیک به ۲۰ گروه دیگر جنگی هم است. ما در قطر با طالبان گفتوگو کردیم. آنان بسیار مشرح صحبت کردند و ما را تحتِ شعاع حرفهای شان قرار دادند؛ اما ما برای شان گفتیم که یکی از دلایل ادامۀ قتل، کشتار و بیخانمانی مردم افغانستان شما هستید که صلح نمیکنید و پیوسته بر طبل جنگ میکوبید. از طالبان در قطر پرسیدیم که برای قتل و کشتار مردم از کجا جواز میگیرند؟ چرا با مردم افغانستان که مسلمان اند مذاکره نمیکنند، اما با امریکاییها که مسلمان نیستند، مذاکره میکنند؟
ما خواهان مذاکره و صلح دایمی هستیم، نه آتشبسِ چند روزه که بعد از آن دوباره بیرقهای طالبان بلند شود. آتشبس، یک مانور است، نه گفتوگو و پیشزمینه برای آوردن صلح. خوب است برای رسیدن به صلح بیشتر و زودتر کار کنیم. هر قدر جنگ دوام کند، همانقدر راه رسیدن به صلح طولانی میشود. همان اصطلاح عام است که میگویند، آتش را پیش از شعلهور شدن خاموش کنید، در غیر آن، دامنۀ آتش بیشتر میشود و خاموش شدنش زمانبر و پُرهزینه. اصل شرعی است که هر قدر به کسی رحم کنید، خداوند همانقدر به شما رحم میکند. بهتر است هر دو طرف جنگ در افغانستان بر یکدیگر و از همه مهمتر به مردم افغانستان رحم کنند تا خداوند بر آنان رحم کند. در صلح انکشاف و بازسازی است، در صلح عدالت اجتماعی و توسعۀ اقتصادی است خود را از این نعمتهای خداوندی محروم نسازید.
مدت زیادی در شورای عالی صلح کار کردم. از زمانی که استاد ربانی رهبری آن را به عهده داشت تا زمانی که آقای صلاحالدین ربانی مسوولیت آن را به دوش گرفت. من اعتقاد دارم که آدمی باید واضح صحبت کند، اما توأم با اخلاق و ادب. برداشت من از ماهیت وجودی شورای عالی صلح این است که این شورای ساخته شد تا جلو مذاکرات صلح گرفته شود! یک وقتی طالبان اعلام کردند که ما حاضر هستیم با نخبهگان افغانستان صحبت کنیم، آنان حتا گفتند که با استاد عطا و جنرال دوستم حاضریم مذاکره کنیم، اما با حکومت مذاکره نمیکنیم. آن زمان حکومت ترسید که اگر طالبان با نخبهگان سیاسی و مردم افغانستان مذاکره کنند، ما در حاشیه قرار میگیریم. همان وقت بود که جرگۀ صلح فراخوانده شد و شورای عالی صلح ایجاد گردید. حالا هم وقتی پیشرفتهایی در ارتباطِ صلح به دست میآید، گفته میشود بروید شورای عالی صلح وجود دارد، آدرس مشخص است و آنجا مذاکره کنید؛ با این ترفند جلو پیشرفتِ صلح گرفته میشود.
وقتی به این واقعیت پی بردم، صدایم را بلند کردم و گفتم که به شورای عالی صلح اعتماد نکنید. حالا هم نشست مسکو برگزار شده و از آدرس شورای عالی صلح کسانی رفته اند که معلوم نیست برنامۀ شان در آن نشست چیست و چه خواهند گفت؟
بازهم تشکر میکنم از کسانی که در ارتباط به صلح کار میکنند. پیشنهاد من این است که صلح تنها از کابل خواسته نشود باید به ولایتها و روستاها سفر کنیم و دیدگاه مردم را در این زمینه داشته باشیم و ذهنیتها را آمادۀ پذیرش صلح کنیم.
Comments are closed.