احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله بهزاد - ۲۰ عقرب ۱۳۹۷
«فرایند صلح در افغانستان؛ دیدگاههای مردمی»، عنوان پژوهش جدیدی است پیرامون صلح برنامههای صلح با طالبان که از سال ۱۳٨۰ تا امروز ادامه دارد.
این پژوهش را دکتر عمر صدر انجام داده و مرکز مطالعات راهبردی افغانستان آن را چاپ کرده است. نتایج پژوهشِ فرایند صلح در افغانستان، پنجشنبۀ هفتۀ گذشته رونمایی شد.
پژوهشگر با بهرهگیری از روشهای بهروزِ پژوهشی، دادههای خوبی را گردآوری و دستهبندی کرده است. این پژوهش نخستین کار دندانگیرِ علمی پیرامون صلحِ افغانستان است که توسط یک پژوهشگر افغانستانی انجام میشود و در آن، باورهای مردم انعکاس مییابد.
پژوهش با بهرهگیری از گردآوری معلومات به صورت کتابخانهیی و میدان انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که بیش از ۶۰ درصد مردم از روند گفتوگوهای چندین دورهیی صلحِ حکومت با طالبان ابراز بیخبری کرده و گفتهاند که در این زمینه از آنان دیدگاه خواسته نشده است. آنان نمیدانند دولت و کشورهای دخیل با کدام میکانیسم و پیششرطها طالبان را به صلح دعوت میکنند.
همچنان این پژوهش نشان میدهد که بانوان بیشتر از مردان، طالبان را «تروریست» میدانند. حدود نیمی از پاسخدهندهگان که اکثریت شان بانوان هستند، نظر خوبی در مورد طالبان نداشتند؛ ۱۸ درصد، این گروه را دشمنان افغانستان، ۱۳ درصد تروریست و ۱۳ درصد مزدوران خوانده اند.
بخش نخست این نظرسنجی به آگاهی مردم در مورد فرایند صلح اختصاص یافته که نشان میدهد، تنها نیمی از مردم افغانستان از آن آگاهی اندکی دارند.
مسوولان در انستیوت مطالعات استراتژیک افغانستان میگویند، این آمار ثابت میسازد که حقیقت برخلاف آنچه دولت ادعا دارد، مردم در فرایند صلح سهیم هستند و اجماع در این مورد به میان آمده است.
این نظرسنجی نشان میدهد که گروه طالبان از محبوبیت بسیار کمی در بین مردم افغانستان برخوردار اند و ۹۰ درصد آنان با سیاست و رفتارهای این گروه مخالف هستند.
اما در بخش توصیف طالبان، هنوز هم شماری این گروه را «برادران ناراضی»، «مخالفان سیاسی» و «مجاهد» خواندهاند. مسوولانِ مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان، دیدگاه قومی در مورد طالبان را در این نظرسنجی، «تکاندهنده» میخوانند.
براساس این گزارش، ۶ درصد پشتونها، ۱۵ درصد تاجیکها، ۱۶ درصد ازبیکها و ۲۷ درصد هزارهها این گروه را «تروریست» میخوانند. یافتههای این نظرسنجی نشان میدهد که ۳۶ درصد پشتونها، طالبان را برادران ناراضی و ۲۸ درصد هم مخالفان سیاسی میدانند.
این نظرسنجی تازه، حمایت از طالبان را بسیار محدود نشان میدهد و همین حمایت محدود نیز از لحاظ جغرافیایی در جنوب و شرق افغانستان، از لحاظ قومی در بین پشتونها و از لحاظ تحصیلات در بین کسانی که تعلیمات دینی داشته اند، بیشتر بوده است.
اکثریت مصاحبه شوندهگان در نظرسنجی تازۀ مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان به این باور اند که طالبان در جنگ موفق نخواهند شد و حدود دو سوم آنان خواسته اند که فشار بر طالبان در میدان جنگ بیشتر شود.
۶۳ درصد در این نظرسنجی روند صلح را تاکنون «ناکام» خوانده اند. به باور آنان، ضعف دولت، مداخلات همسایهها، عدم شفافیت در روند صلح و ناکارآمدی شورای عالی صلح، از دلایل عمدۀ این ناکامی است.
شماری در این نظرسنجی هنوز هم به نیت صلح در نزد طالبان، دولت و حتا جامعۀ جهانی در افغانستان مشکوک بوده اند. ۸۰ درصد پاسخ دهندهگان گفته اند که پاکستان از جنگ در افغانستان سود میبرد و نیمی از پاسخ دهندهگان برای آمدن صلح در افغانستان خواهان مذاکرات مستقیم با پاکستان و حل منازعۀ خط دیورند شده اند.
برای انجام محل مذاکرات نیز ۵۶ درصد خواهان انجام این گفتوگوها در داخل افغانستان و شماری نیز برای انجام این مذاکرات، عربستان و پاکستان را ترجیح داده اند.
با وجود تمام مشکلات در روند صلح، این نظرسنجی نشان میدهد که تنها یک چهارم پاسخ دهندهگان به این باور اند که جنگ راهِحلِ مقابله با طالبان است و بقیه خواهان حل منازعات در افغانستان از راه صلح هستند.
نویسندۀ این پژوهش در پیشگفتار این کتاب نگاشته است: این پژوهش در جدی ۱۳۹۶ شروع و در ۱۰ ماه تکمیل شده است. یافتههای این پژوهش با گفتوگوهای رسمی و غیررسمی و مشوره با افراد مختلف غنی شده است.
نویسنده در ادامه افزوده است: برعلاوه، طی این مدت من مسوول انجام مصاحبهها برای سایر پژوهشهایی که انستیتوت روی دست داشت، همچون «الگوهای حل منازعۀ افغانستان: سناریوی پایان بخشیدن به منازعه از طریق مذاکره» نیز بودم که به صورت غیرمستقیم به دانشم در مورد فرایند صلح کمک کرد.
در مقدمۀ این پژوهش آمده است که این رساله به بررسی و تحلیل فرایند صلح در افغانستان پسا ۱۳۸۰ میپردازد. سعی رساله بر این است تا سطح آگاهی مردم، رضایت و ارزیابی آنها را از موفقیت و شکست فرایندهای صلح درک کند. همچنان این رساله نگرش مردم را نسبت به سرشت و ماهیت طالبان، محبوبیت و موضع آنها را در مورد فرایند صلح، بررسی میکند. این نبشته براساس نظرسنجییی که در بین ماه حمل و جوزا سال ۱۳۹۷ در سطح کشور انحام شده است، فرصتی را برای درک افکار عمومی در مورد فرایندهای صلح افغانستان فراهم میکند.
این پژوهش به چهار فصل تقسیم شده است. پس از این مقدمه که منطق و روش تحقیق را معرفی میکند، در فصل اول مرور کلی فرایندهای صلح در افغانستان دورۀ پسا ۱۳۸۰ ارایه شده است. فصل دوم به توضیح سطح آگاهی مردم در بارۀ فرایند صلح، میپردازد. در فصل سوم، برداشت عمومی از ماهیت و محبوبیت طالبان به بررسی گرفته شده است. فصل چهارم، نگرش و برداشتهای مردم در رابطه به امکان صلح با طالبان، راهحلهای پیشنهاد شده برای صلح، موضع طالبان، شرایط برای صلح، نقش زنان، الگوی صلح حکمتیار، ادغام مجدد طالبان، محل برگزاری گفتوگوها، نقش و تأثیرگذاری شورای عالی صلح و مخربان و تسهیل کنندهگان فرایند صلح میشود. در نهایت، براساس یافتههای این پژوهش و بحثهای مفهومی در مورد فرایند صلح، فصل نتیجهگیری، اشتباهات و مغالطههای کلیدی فرایند صلح افغانستان به بحث میگیرد.
نویسنده در نتیجهگیری این پژوهش به این مسأله دست یافته است که مردم افغانستان در فرایند صلح، به یک «عامل نامرئی تقلیل» داده شدهاند. در نتیجهگیری این رساله گفته شده که «یافتۀ کلیدی» این پژوهش این است که طالبان در میان مردم افغانستان از «محبوبیت» برخوردار نیستند و یک «بازیگر بیاعتبار» میباشند.
نتیجۀ این پژوهش همچنان بیانگر این است که تلاشهای صلح در ۱۷ سال گذشته منجر به شکست، چشمانداز صلح با طالبان پیچیده بوده است و افکار عمومی به این باور اند که طالبان قصد صلح ندارند. پژوهشگر در نتیجهگیری به این مهم نیز دست یافته است که تلاش برای مذاکره در مورد شرایط و دستیابی به توافق در مورد صلح، در غیاب مردم؛ تلاش برای رسیدن به صلح از طریق مماشات؛ و تصور غلطِ به وجود آمدن اجماع ملی و بینالمللی در مورد صلح افغانستان، سه عامل شکست گفتوگوها صلح بوده است.
گفتنی است که در جریان دو هفتۀ اخیر پس از برگزاری نشست بزرگِ «صلح در آیینۀ وفاق ملی» که در آن، نخبهگان سیاسی، دانشجویان و دانشگاهیان طرحها و دیدگاههای خود را پیرامون صلح با طالبان مطرح کردند. این دومین اتفاق مهم پیرامون بحث گفتوگوهای صلح با طالبان و حضور برداشتهای مردم در این روند میباشد. پیش از این از خواستهای مردم هیچ طرفی آگاهی نداشت و تاهنوز هم نشستهای صلح در غیاب مردم صورت میگیرد، باورها بر این است که برگزاری نشستهای مردمی و انجام پژوهشهای علمی در این بخش، زمینه را برای دانستن خواستهای مردم باز میکند.
Comments are closed.