احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





پراکنده‌نویسـی‌هـایی در باب فلسفه

- ۱۱ عقرب ۱۳۹۲

پویان فخرایی/   ۱۲-عقرب/۱۳۹۲

mandegar

بخش دوم و پایانی

ج: نتیجۀ علمی:
حال که نگاه نظری‌مان به مقدماتی در باب فلسفه پایان گرفته، به داستان شکل‌گیری فلسفه خواهم پرداخت و تمام نتایج عملی آن را در حد توان مورد بحث قرار خواهم داد.
داستان چه‌گونه‌گی به وجود آمدن و تحلیل آن در کتاب مسایل تاریخ فلسفه (تئودور اوی زرمان، ترجمۀ پرویز بابایی) این‌گونه شرح آمده است:
در یونان باستان مسایل غیر قابل فهم در سنت اسطوره‌شناسی جای می‌گرفتند چرا که عقل منسوب به ایشان بوده است. نگرش اسطوره‌یی به جهان ایدیولوژی نخستین نظامی جماعتی بی‌طبقه را شکل می‌داد که در آن اسطوره به عنوان دینی هنرواره شکل یافته بود. (که بعدها فیلسوفان از آن تعبیری طبیعت‌گرایانه به عمل آورده‌اند.) در این جامعۀ بی‌طبقه، قبیله فکر می‌کرد و فرد به گونه‌یی غریزی آن را می‌پذیرفت پس اندیشۀ فردی ضرورتی نداشت. پیدایش فلسفه، مقارن است با دورۀ شکل‌گیری جامعۀ طبقاتی و فیلسوفان در نخستین گام با این نظام اسطوره‌یی درافتادند.
تا قبل از آن، اساطیر به همۀ پرسش‌ها پاسخ می‌گفت. پس فرد لازم نبود از خود بپرسد عقل یعنی چه؟ با ظهور فلسفه، اندیشۀ انسان جای‌گزین اسطوره‌ها و پیش‌گویی‌های جادوگرانه شد. پراکندن اندیشه‌یی مستقل از اسطوره و جهان‌بینی انتقادی در آن روزگار کاری بود انقلابی و می‌توان تصور کرد حکم ایشان در حکم کافران حربی بوده است.
پیدایش فلسفه در یونان باستان، هم‌زمان با گسترش این باور است که به خرد هم‌چون آرمان شناخت در رفتار می‌نگرد که از راه کوشش‌های خود انسان به دست تواند آمد و بدون آن زنده‌گی نه ارزش زیستن دارد و نه شرافت‌مندانه است.
از نظر زرمان این تضاد میان ایمان کورکورانه و شناخت دستاورد خود، در تضاد ما بین باورهای سنتی و اندیشه‌های فلسفی خود را نمایان کرده است که باور فلسفی از ایمان کورکورانه ناشی نشده است و استوار بر یک شناخت است، هرچند این شناخت سست و ناپخته باشد…
در نظر نگارنده، تحلیل این قسمت از تاریخ که شاید مهم‌ترین نقطۀ تاریخ مابعد تاریخ است، نقش مخرب عقل لاهوتی اسطوره‌باور سنت‌محور، در حرکت نکردن به سوی توسعه است. شک، سوال، جرأت پرسیدن آن و سپس تحلیل و نقد جواب و در نهایت شناخت حاصل از این فرایند؛ کلید اسطوره‌زدایی، عقل و پیشرفت است. زرمان در این کتاب جمله‌یی را بر نقل جمله‌یی بر نقل از هگل می‌آورد: “اسطوره‌شناسی ناتوانی اندیشه است در استوار ساختن خود به طور مستقل”. اگر جرأت کنیم که شک کنیم چون ابراهیم خلیل در قدرت بت‌های چوبین و یاد داشته باشیم پرسش‌گری موسی کلیم را، پس به خود اجازه دهیم که سوال کنیم و حتا به یاد بیاوریم چند بزرگ از روزگار خود را هم‌چون امام موسی صدر را که اگر شخصی با او مخالفت می‌کرد، خوشحال می‌شد و این مخالفت و سوال را عامل شکوفایی استعداد و تکاپوی ذهنِ خود می‌دانست و هم‌چنین مرحوم سحابی را در زمانی که جوانان نقدهای خود را از نهضت آزادی با او مطرح می‌کردند، اشک در چشمانش حلقه می‌زد چرا که شادمان می‌شد از این که شاگردانِ جوانش اهل نقد کردن هستند.
در نگاهی دیگر به کاربرد فلسفه می‌توان به رشتۀ فلسفه برای کودکان اشاره کرد. سعید ناجی در مصاحبه‌یی می‌گوید: علل پردازش داده‌ها و اطلاعات (تفکر فلسفی) در غرب با برنامه‌یی به نام فلسفه برای کودکان که شامل آموزش سه عملِ داوری، استدلال و تمییز است، [آن است که می‌خواهند] نسل‌های آیندۀ خود را پرورش ‌دهند. چنان‌که شنا را باید در حوض یاد گرفت و نمی‌توان صرفاً با چاپ مطالب دربارۀ شنا یا تمرین در خشکی شنا کردن را یاد گرفت، اندیشیدن را نیز نمی‌توان با چاپ مطلب فلسفی و خواندن آن یاد گرفت. در زمان خواندن فقط یک سری داده دریافت می‌کنیم، ولی جنس تفکر کردن از جنس داده‌ها نیست و اگر نتوانیم داده‌ها و اطلاعات را خود را مانند کمپیوتر پردازش کنیم، آن داده‌ها به درد نخور باقی می‌مانند.
او اضافه می‌کند هربرت مید می‌گوید: «نمی‌توان به کودکان یاد داد که اجتماعی شوند، بلکه باید امکان اجتماعی شدن آن‌ها را فراهم کرد تا این‌که آن‌ها شروع به یادگیری نمایند. ما اگر بتوانیم کودکان را در جمعی قرار دهیم تا در آن به تمام تفکر، کار جمعی، داوری خوب و تمییز عادت دهیم و وقتی آن‌ها به عنوان شهروند وارد عرصۀ فعالیت اجتماعی می‌شوند، افراد معقولی خواهند بود. البته این نیاز به تمرین دارد.»
تمرین مهم‌ترین رکن تفکر فلسفی است. تمرین باید به قدری انجام شود که استدلال‌های درست به صورت عادت در بیایند. مهارت‌های فکری تنها با کتاب خواندن و فیلم دیدن درست نمی‌شود، بلکه در صحنۀ عملی تمرین‌ها، شکست‌ها و موفقیت‌ها، باید به یادگیری این مهارت‌ها پرداخت. افراد باید در تمرین‌های واقعی شرکت کنند و از شکست نهراسند.
مخرج کلام: نگارنده با پوزش از مطالبِ معیوب و ناقصِ خود، با نوشتنِ این کوتاهه تنها قصد معرفیِ چند منبع را داشته است و شاید تنها ارزش کارش همین باشد.

منابع:
ـ روزنامۀ اعتماد ملی: شمارۀ ۳۳، مصاحبه با سعید ناجی، سپیده یوسفی
ـ مسایل تاریخ فلسفه، ترجمۀ پرویز بابایی، موسسۀ انتشارات نگاه
ـ فلسفۀ دکتر علی شریعت‌مداری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
ـ فلسفه چیست، نوشتۀ منوچهر بزرگ‌مهر، انتشارات فردوسی
ـ زمینۀ تاریخ فلسفه، نوشتۀ ای.خلیابیچ، ترجمۀ هرمزان، انتشارات ایده
ـ سیر حکمت در اروپا، نوشتۀ محمد علی فروغی، انتشارات هرمس.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.