احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالجلیل سروش/ چهار شنبه 21 قوس 1397 - ۲۰ قوس ۱۳۹۷
نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور صلحِ افغانستان در آستانۀ سومین دورِ سفرهایش به کشورهای منطقه، هماکنون به مسکو سفر کرده و سرگرمِ گفتوگو با مقامهای روسی در پیوند به صلح افغانستان است. زلمی خلیلزاد در ماه میزان امسال، سِمت نمایندهگی ویژۀ امریکا در امور صلح افغانستان را اختیار کرد و مدعی شد که واشنگتن شش تا نُه ماه زمان برایش در نظر گرفته تا قضیۀ صلحِ افغانستان را یکسره کند.
اواسط هفتۀ پیش، وقتی آقای خلیلزاد سومین دورِ سفرهایش به کشورهای منطقه را آغاز کرد، ابتدا وارد اسلامآباد شد و با مقامهای پاکستانی روی قضیۀ صلحِ افغانستان به گفتوگو نشست. گفته میشد که همزمان با ورود زلمی خلیلزاد به پاکستان، برخی نمایندهگان طالبان نیز از دفتر قطرِ این گروه به منظور مشوره با رهبری طالبان وارد اسلامآباد شده بودند. هرچند گزارشهای رسمی که تأیید کند بین نمایندۀ ویژۀ امریکا و طالبان در اسلامآباد دیدار و گفتوگویی صورت گرفته باشد منتشر نشد، اما منابع آگاه تأیید کردند که دیداری بین آنان صورت گرفته است. این منابع همچنان مدعی شدند که دیدار خلیلزاد با طالبان در اسلامآباد بینتیجه پایان یافته است.
گزارشهای غیررسمی حاکی از آن اند که آقای خلیلزاد تلاش کرده که نمایندهگان طالبان را به موافقت با حضور نیروهای خارجی در افغانستان متقاعد سازد، اما طرفِ طالبان این خواستۀ خلیلزاد را نپذیرفته و بر خروج نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان تأکید کردهاند. بر اساس این گزارشها، طرف طالبان در گفتوگو با خلیلزاد، موافقتِ این گروه با حضور خارجیان در افغانستان را به معنای نابودی طالبان عنوان کرده و گفته است که گروه طالبان با حضور نیروهای خارجی در افغانستان هرگز موافقت نخواهد کرد.
این موضعِ سخت و انعطافناپذیرِ طالبان که احتمال میرود عامل بینتیجه پایان یافتنِ دیدار خلیلزاد با نمایندهگان این گروه در پاکستان باشد، اوایلِ هفتۀ پیش در یک اعلامیۀ رسمیِ این گروه ـ که در واکنش به اظهارات جیمز متیس وزیر دفاع امریکا مبنی بر دوامِ حضور نیروهای خارجی به موازاتِ روند صلح در افغانستان منتشر شد ـ نیز انعکاس یافته بود و به عقیدۀ کارشناسان، از موانعِ جدیدی حکایت داشت که فراروی گفتوگوهای امریکا و طالبان سبز شده است.
تلاشهای شتابآلود دولت امریکا برای رسیدن به یک توافق نسبی با گروه طالبان در کمتر از دو سال پس از اعلام استراتیژی جنگی ایالات متحده در قبال افغانستان روی دست گرفته شده است. این استراتژی که به دنبال مدتها سردرگمیِ این کشور برای پیشبرد جنگ در افغانستان تدوین یافت، صریحاً بر سرکوب طالبان از طریق عملیاتهای نظامی و اعمال فشار بر پاکستان به منظور جلب همکاری این کشور در امر صلح افغانستان تأکید داشت.
پس از اعلام این استراتژی، تیغ کشورهای همسایۀ افغانستان بهویژه قدرتهایی که مخالف حضور امریکا در خاک افغانستان هستند، بُرندهگی بیشتر یافت. عملیاتهای تهاجمی علیه طالبان که عمدتاً حملات هوایی بر پناهگاهها و تجمعاتِ این گروه را شامل میشد، به شکل کمسابقه افزایش یافته و دهها تن از افراد کلیدی طالبان نیز در این جریان کشته شدهاند. با آنکه واشنگتن هنوز بر موثریتِ این استراتیژی تأکید میکند، گروه طالبان حملاتِ خود را عمدتاً علیه نیروهای امنیتی افغانستان افزایش دادهاند. در جریان کمتر از دو سال پس از اعلام استراتیژی جنگی امریکا در افغانستان، طالبان توانستند ضربات سنگینی بر نیروهای افغانستان وارد آورند، مراکز برخی ولایات را برای مدتی تصرف کنند و بسیاری از ولسوالیها را نیز در معرض سقوط قرار دهند.
گروه طالبان در جریان کمتر از دو سال پس از اعلام استراتژی جنگی امریکا در افغانستان، سعی کرده است علاوه بر تشدید حملات خود در میدان جنگ، برخی متحدان منطقهیی علیه حضور امریکا در افغانستان نیز برای خود دستوپا کند، کشورهای روسیه و ایران که در گذشتههای نه چندان دور با حضور امریکا در افغانستان مشکل نداشتند و در روند موسوم به مبارزه با تروریسم با این کشور همکاری میکردند، امروزه متحدان سرسختِ گروه طالبان و حامیان داعیۀ خروج نیروهای امریکایی از افغانستان محسوب میشوند.
روابط گرم و حمایت تسلیحاتی این دو کشورِ منطقهیی از طالبان پس از آن شدت گرفت که گروهی موسوم به دولت اسلامی یا داعش در افغانستان عرض وجود کرده و در مرزهای نزدیک به روسیه تهدیداتی را نیز خلق کرد. روسیه نیروهای حمایت قاطع و دولت افغانستان را در پرورش جنگجویان داعش در افغانستان متهم کرده است. روسیه و ایران مقابله با داعش را عمدهترین دلیل برقراری روابطشان با طالبان در جریان این دو سال عنوان کردهاند. برنامۀ حمایتِ تسلیحاتی این دو کشور از طالبان در ولایتهای عمدتاً غربی و جنوب غربی افغانستان که هرازگاهی از سوی مقامهای نظامی افغانستان مطرح شده است نیز به گمان اغلب بر مبنای همین نگرانی از سوی دو کشور روی دست گرفته شده است.
رخدادهای دو سالِ اخیر پس از اعلام استراتیژی جنگی امریکا در مورد افغانستان عمدتاً با رویکرد نظامی و خشونتمحور علیه طالبان همراه بوده و برخلاف انتظار نهتنها دستاوردی در قبال نیاورده که پیامدهای مخربِ آن بیش از گذشته ملموس بوده است. تغییر جهتِ ۱۸۰درجهیی موضع امریکا از رویکرد سرکوبگرانه به مصالحهجویانه در کمتر از دو سال در برابر طالبان بیشتر به تقویت جایگاه منطقهیی این گروه منجر شد و این تلقی را در خانۀ فکر طالبان ایجاد کرد که استراتیژی جنگی امریکا در افغانستان با شکست روبهرو شده و ایالات متحده عملاً در موضع ضعف در برابر طالبان قرار گرفته است.
دیدگاههای اخیر گروه طالبان در ارتباط به صلح افغانستان، در شرایطی که طالبان هماکنون تنها داعیهدار خروج نیروهای خارجی از افغانستان نیستند، نشاندهندۀ آن است که این گروه با رقبای امریکا در افغانستان دست را یکی کرده است. طالبان بهسادهگی و به بهای کوچک حاضر نیستند با ایالات متحدۀ امریکا برای ختم جنگ در افغانستان تفاهم کنند. این مسأله در شرایطی که دولت امریکا روند صلح افغانستان را با عجله دنبال میکند و توقع دارد این روند بهزودی نتیجه بدهد، مشکلآفرین خواهد بود.
امریکا هماکنون طالبان را گروهی میداند که صرفاً زیر کنترول پاکستان است و با زیر فشار قرار دادن این کشور و یا احیاناً اعطای برخی امتیازات مالی میشود پاکستان را متقاعد کرد که طالبان را به تفاهم با امریکا وادار کند؛ اما واقعیت این است که طالبان چه با ارادۀ پاکستان و چه بدون ارادۀ این کشور هماکنون با کشورهای منطقهیی مخالف حضور امریکا در افغانستان همپیمان شده است که این امر از دید گردانندهگان سیاست خارجی امریکا به دور مانده و یا نسبت به آن بیتوجهی صورت گرفته است.
در روندی موسوم به صلح نیز اگر قرار باشد توافقی با طالبان صورت بگیرد نیز بسیار محتمل است که این گروه دیدگاههای متحدانِ منطقهیی خود را در چنین توافقی لحاظ کند. در چنین چهارچوبی امریکا مجبور خواهد بود به نگرانیهای رقیبان منطقهییِ خود در افغانستان پاسخ بگوید. هرچند سفر نمایندۀ ویژۀ امریکا به مسکو که در همین پیوند صورت میگیرد، ممکن است در جلب حمایت روسیه از روند صلح افغانستان موثر واقع شود اما هیچ برنامهیی در این دور سفرهای آقای خلیلزاد به منطقه برای دیدار و گفتوگو با مقامهای ایرانی لحاظ نشده است که این مسالۀ طرف ایرانی عقبۀ گروه طالبان را از میدان صلح بیرون نگاه داشته و بخشی از بازی صلح را همچنان چالشبرانگیز نگه میدارد.
در جریان نزدیک به دو دهۀ گذشته هرچند که بعضاً میزان حضور نیروهای امریکایی و مقدار کمکهایی که ایالات متحده و غرب در افغانستان متقبل شده چشمگیر بوده است، اما امریکا کمتر با یک نگاه استراتژیک در افغانستان علیه تروریسم مبارزه کرده است. سردرگمی ایالات متحده در زمان به قدرت رسیدن دونالد ترامپ که سرانجام وی را مجبور به اتخاذ یک دیدگاه تا حدی استراتژیک در این پیوند کرد، از نشانههای عمدۀ فقدان این نگاه استراتژیک محسوب میشود.
در روند صلح نیز هرچند امریکا تا چند ماه پیش همواره گفتوگوهای مستقیم با طالبان را رد میکرد اما برنامۀ صلحِ دولت افغانستان را که بر مذاکرات بینالافغانی تأکید داشت، دستکم به شکل اعلانی زیر حمایت داشت. اکنون که امریکا از موضع انعطافناپذیرِ گذشته عقب نشسته و چندین دور نشست رو در رو بین مقامهای این کشور و نمایندگان طالبان در قطر و اسلامآباد صورت گرفته نیز بعید به نظر میرسد که ایالات متحدۀ امریکا استراتژی مشخصی در پیوند به صلح افغانستان که دستاوردهای دو دهه حضور جامعۀ جهانی را در افغانستان تضمین کند، روی دست داشته باشد. فقدان یک راهبرد در روند صلح میتواند دستاوردهای مشترک جامعۀ جهانی و مردم افغانستان را به خطر اندازد.
Comments are closed.