احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالاحد هادف/سه شنبه، 27 قوس 1397 - ۲۷ قوس ۱۳۹۷
با ضرس قاطع میتوان گفت که اعتبار (کریدیت) فوق واقعیت است و واقعیت در خدمت اعتبار است. این قاعدۀ اصلی زندهگی بشر در تمامی عرصهها را تشکیل میدهد. شما اگر به منظومۀ تعاملات اقتصادی انسانها که واقعیترین بخش زندهگی بشری است، نگاه کنید، همه چیز آن از جنس کریدیت (اعتبار) است. پول خودش سند اعتبار است و تبادلۀ کالاها بر اساس تبادل اعتبار صورت میگیرد؛ با سند به طرف اعتبار میدهی که او به تو مال میدهد. این خود گویای آن است که اعتبار فوق واقعیت است.
ناچلشدن اشیا هم فقط با مقیاس «اعتبار» صورت میگیرد؛ پول ناچل و سکۀ ناچل و هر چیز ناچل دیگر همان است که اعتبار خود را از دست داده است و یا بگو ممثل کدام اعتبار نیست. مثلاً بانکنوت یا سکهیی را در نظر گیرید که در جنس مادی خود سالم و جدید مانده، اما نمیچلد؛ چون به دلایل مختلفی از اعتبار افتاده است؛ یا تاریخ آن گذشته یا با بانکنوت دیگری تعویض شده و یا دولت آن را بیاعتبار اعلان کرده است. با این سند نمیتوان حتا کمبهاترین جنس را هم خرید، در حالی که عین همان کاغذ و فِلز است که قبلاً بود.
مراتب دیگری ماقبل سقوط کلی اعتبار وجود دارد که عبارت از نوسان در کمیت اعتبار است و با همین مقیاس است که صعود و نزول اسعاری و امثال آن به سنجش گرفته میشود و پولهای قوی و ضعیف در بازار مشخص میگردند و اعتبارات پولی دچار قبض و بسط میشوند که همۀ این مسایل باز به نقطۀ اعتبار یا کریدیت برمیگردد که جوهریترین ارزش در منظومۀ زندهگی بشر است.
ارجاع به مثال اعتبار در بُعد اقتصادی زندهگی بشر بهخاطر آن است که بیشتر قابل فهم است و سادهتر میتوان به اصل مطلب پی برد. این در حالی است که بقیه ابعاد زندهگی و تعاملات انسانی نیز از این قاعده مستثنا نیست و در همۀ آنها «اعتبار» حرف اول و آخر را میزند. این مسأله در عرصۀ سیاسی درست مثل اعتبار در تعاملات اقتصادی است. در منظومۀ سیاسی نباید برای یک لحظه هم چشم از اعتبار برداشت. هیچ چیزی در عالم سیاست بدون «اعتبار» به دست نمیآید و هیچ چیزی هم به اندازۀ آن تعیینکننده نیست.
بدترین حالت سیاسی در بیاعتباری سیاسی است. سیاستمدار بیاعتبار، چه به صورت فرد باشد یا گروه، همان نسخه یا فاکتور ناچل سیاسی است که در بازار بهکار نمیرود و کسی به آن اهمیتی نمیدهد، هرچند از لحاظ کمی و دیکوری خیلی آراسته و خیرهکننده باشد و حیزی را هم اشغال کرده باشد؛ چون اعتبار و کریدیت خود را از دست داده است و قوام زندهگی فقط بر اساس اعتبار است. نسخههای ناچل و بیاعتبار سیاسی همانند پول تاریخگذشته و بیارزش اند که حتا کودکان آن را گور میکنند.
در تاریخ معاصر افغانستان مخصوصاً در مرحلۀ مابعد طالبان، ما ظهور و سقوط و صعود و نزول فراوانی در بازار سیاسی کشور را گواه بودیم که چهبسا نسخهها که ناچل شدند و نسخههای دیگری که اعتبار یافتند و نسخههایی هم که در نوسان اعتباری بوده اند. مشخص سر نقطه میآیم و میگویم که افراد و گروههای زیادی از منسوبین حوزۀ جهاد و مقاومت از سپیدهدم مرحلۀ جدید وارد سیر نزولی اعتبار سیاسی شدند و این روند را ادامه دادند و دقیقاً در فاز رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری که از همین حالا شروع شده است، در پرتگاه سقوط اعتباری قرار گرفته اند.
راهاندازی سلسله لافها و ایتلافهای بزرگ سیاسی این افراد و گروهها در داخل و خارج و باز سردرآوردن همۀ آنها از گریبان رقابت ذاتالبینی فشرده بالای معاونیت و قبول شکست از پیش در برابر تلقین شکست و یا تطمیع بر اساس منافع شخصی، این سقوط را محک زده است و من از همین لحظه میتوانم ناچلشدن اینها را در صورت ادامۀ بازی اینچنینی اعلان کنم. اینها عادت کرده اند که با لافهای بزرگ و کارهای کوچک، خود را دروغگو ثابت کنند و اعتبار خود را ببازند و به نسخه یا نسخههای ناچل سیاسی مبدل شوند که جای شان آخر خط است.
ورود نیرومند و جراتمندانه به کارزار سیاسی و انتخاباتی جدید با دادن کاندیدای قوی برای احراز کرسی ریاستجمهوری و عدم انحلال در رقابتهای داخلی برای معاونیت دیگران، تنها راه اعادۀ اعتبار سیاسی اینها است. شاید تلقین خارجی مبنی بر اینکه کاندیدای این حوزه هرگز شانس رسیدن به پست ریاستجمهوری را نخواهد داشت، درست و دقیق باشد، اما قبول این تلقین و تندادن به شکست زودهنگام، نتیجۀ بدتر از این خواهد داشت که عبارت از فقدان نهایی اعتبار در بازار سیاست و رفتن به زبالهدان تاریخ است.
Comments are closed.