احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/دوشنبه 10 جدی 1397 - ۱۰ جدی ۱۳۹۷
در حالی که کمیسیون انتخابات یک بارِ دیگر انتخابات سال آیندۀ ریاستجمهوری را در مغایریت با قانون اساسی کشور، برای سه ماه دیگر به تأخیر انداخت، اما فضای یارگیریهای سیاسی و تشکیل تیمهای انتخاباتی در کابل بیش از هر زمانِ دیگری گرم است. این فضا در حالی رو به داغ شدن دارد که همزمان بحث گفتوگوهای صلح با طالبان نیز بهشدت دنبال میشود و این دو موضوع یکدیگر را حمایت میکنند.
به همان میزانی که بحث گفتوگوهای صلح برای شهروندانِ افغانستان اهمیت دارد، به همان میزان هم انتخابات سال آیندۀ ریاستجمهوری که احتمال میرود به بسیاری از سوالهای امروزِ جامعه پاسخ دهد، از اهمیتِ ویژه برای مردم افغانستان برخوردار است. انتخابات و بحث صلح با طالبان حالا به دو روی یک سکه شباهت یافتهاند. تأثیرگذاریهای یکی بر دیگری چنان افزایش یافته که نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا بررسی کرد. اگر بحث انتخابات است، باید به مسالۀ گفتوگوهای صلح توجه نشان داد و اگر بحث گفتوگوهای صلح به میان میآید، باید از انتخابات آینده سخن گفت.
هرچند تا هنوز افراد زیادی رسماً در کمیسیون انتخابات به عنوان نامزد ریاستجمهوری ثبت نام نکردهاند ولی رایزنیها و حرفوحدیثهای پشت پرده به اندازۀ کافی از جوِ ملتهب پرده برمیدارد. بسیاریها انتظار دارند که موقف مهمترین کسانی را که به عنوان بانکهای رای مشهور هستند بدانند که با چه کسانی در حال تیمسازی انتخاباتی اند. بر اساس برخی گفتهها، گلبدین حکمتیار رهبر یکی از شاخههای حزب اسلامی هم در حال آماده شدن برای انتخابات سال آینده است. اینکه آقای حکمتیار با کدام پشتوانۀ سیاسی و مردمی میخواهد وارد انتخابات شود، هنوز مشخص نیست ولی گفته میشود که محمد محقق معاون دومِ ریاست اجرایی تصمیم گرفته است که این بار در تکت احتمالی انتخاباتیِ آقای حکمتیار باشد.
حرفهایی که از زبانِ آقای محقق به رسانهها درز کرده، جالب و شنیدنی اند. او ظاهراً گفته که امریکا آقای حکمتیار را وارد سیاستِ افغانستان کرد تا بعداً او را در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی برساند. به گفتۀ آقای محقق که گویا در جمعی از جوانان در خانهاش صحبت میکرده، طالبان از میان گزینههای فعلیِ انتخابات ریاستجمهوری به تنها فردی که اعتماد دارند، آقای حکمتیار است. اینکه این سخنان واقعاً چقدر از شخص آقای محقق باشد، جای اما و اگر دارد؛ ولی حتا اگر این برداشتِ آقای محقق از انتخابات آینده باشد، باز نمیتوان صحتِ آنها را تضمین کرد.
امریکا و کشورهای متحدِ افغانستان بدون شک دیدگاه خاصِ خود را در مسایل کلانِ کشور ما دارند، ولی دشوار است که بتوان قبول کرد که آقای حکمتیار فردی باشد که این کشورها روی آن حساب باز کرده باشند. گذشتۀ آقای حکمتیار از او چهرهیی جنجالی ساخته که به مشکل میتوان توقع رهبری موفقِ یک کشور بحرانزده مثل افغانستان را از او داشت. همین حالا بحثهای قومی و زبانی به اندازۀ کافی در درونِ جامعه دامن زده شده و اگر در رأس امور کشور کسی قرار گیرد که به داشتن دیدگاههای منحط قومی و زبانی شهره است، بدون تردید همین شیرازۀ نیمبند کنونی جامعه هم از هم خواهد پاشید.
از سوی دیگر، امریکا و یا کشورهای نظیر آن که در مسایل افغانستان تا حدودی دخالت میورزند، به آن اندازه دستشان باز نیست که هر کاری خواستند انجام دهند. آنها حساسیتها را در نظر میگیرند و خود را با وضعیتی مواجه نمیسازند که راه بیرونرفتی برای آن نباشد. دخالتهای امریکا در مسایل بسیار حساسِ داخلی افغانستان ظرف هفده سالِ گذشته نتیجۀ معکوس داده و حالا کاخ سفید نیز این مورد را متوجه شده است. امریکا در حالی که میکوشد خود را از مخمصۀ جنگ افغانستان برهاند، ولی نمیخواهد زمینه را برای برگشتِ دوبارۀ حاکمیتهای تندرو فراهم سازد.
ظرف هفده سال گذشته، افغانستان یک دورۀ کلانِ تاریخی را عبور کرده که امروز با هویتِ جدید آن شناخته میشود و مردم افغانستان هم با وجود همۀ مشکلاتی که حکومتهای سالهای پسین داشتهاند، نمیخواهند که جایگزینِ آن حکومتی باشد که دیدگاههای تعصبآلود و مغایر ارزشهای جهانی و انسانی را تبارز دهد. جنرال دوستم که دیگر به عنوان معاون دومِ ریاست جمهوری شناخته نمیشود ولی هنوز یکی از بانکهای رای اساسی میتواند به شمار رود، تا هنوز موقفِ روشن در برابر انتخابات نداشته است. فرمانده قیصاری از فرماندهان معروفِ ضد طالبان در سمت شمال افغانستان که از حمایتِ آقای دوستم برخوردار است، در اوایل این هفته از بند ریاست امنیت ملی رها شد. رهایی آقای قیصاری در حقیقت امتیازی بود که آقای غنی به دوستم داد به این اُمید که در انتخابات آینده یک بار دیگر در کنار او قرار گیرد. اما جنرال دوستم تا هنوز موقفِ خود را اعلام نکرده است. او ظاهراً گفته که با تیمی در انتخابات یکجا خواهد شد که بازهم حاضر به دادن پست معاونت اول برای خودش و یا فردی که از سوی او معرفی میشود، باشد. اما اینکه واقعاً چنین تیمی را آقای دوستم خواهد یافت، هنوز مشخص نیست.
آقای دوستم تا به حال دو بار در انتخاباتهای افغانستان دچار اشتباه شده و اگر بازهم اشتباهِ دیگری انجام دهد، زیاد شگفتآور به نظر نمیرسد. آقای دوستم یک بار به عنوان معاون اول ریاست جمهوری وارد بازی انتخابات شد بدون آنکه واقعاً از چنین موقعیتی توانسته باشد به نفع خود، همتبارانِ خود و یا مردم افغانستان استفاده کند. برای آقای دوستم بهتر آن است که قبل از رفتن به سوی انتخابات یا انجام معامله با تیمهای انتخاباتی، یک بار حداقل خواستههای خود را سبک و سنگین کند و با تیمی وارد انتخابات شود که حتا اگر سمت معاون اول را برایش نمیدهد ولی از نظر منافع بتواند قناعتش را در دورۀ کاری بهدست آورد.
جریانها و شخصیتهای سیاسی در انتخاباتِ آینده به جای منافع خود، باید بیشتر به منافع کلانِ جامعه بیندیشند. اگر منافع کلانِ جامعه تأمین شد، بدون شک منافع آنها نیز تأمین میشود ولی عکسِ آن میتواند خطرهای فراوانی داشته باشد که آقای دوستم نمونۀ روشنِ آن است.
افغانستان در انتخاباتِ بعدی وارد مرحلهیی تازه از کنش و خواستهای سیاسی میشود. اینبار کشور به رهبری مدبرانه، توانمند و برنامهمحور نیاز دارد که افزون بر اینکه بتواند وضعیت را تغییر دهد، برای مردم نیز امیدها و انگیزههای دقیق و منسجمِ سیاسی خلق کند. اگر انتخابات بعدی آنگونه که توقع میرود به پیش رود و در نتیجۀ آن در رهبری کشور تغییر اسـاسی به میان بیاید، بدون شک افغانستان وارد دوره تازهیی از مناسبات سیاسی مردممحور خواهد شد، ولی اگر بازهم در نتیجۀ تقلب و بازیهای سیاسی کسی به قدرت دست پیدا کند، جنگ و ادامۀ بحران ماحصلِ آن خواهد بود.
Comments are closed.