احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:منبع: فورینپالیسی ژورنال- نویسنده: محمد مرادی، نمایندۀ پیشینِ افغانستان در مرکز فرماندهی امریکا-برگردان: ابوبکر صدیق- ماندگار/پنجشنبه 27 جدی 1397 - ۲۷ جدی ۱۳۹۷
پس از هجده سال جنگ، هنوز امنیت یکی از چالشهای مهم در افغانستان و کشورهاییست که با تروریسم مبارزه میکنند.
نزدیک به دو دهه است که چالشها در افغانستان جریان دارد و هزینۀ آن نهتنها به دوشِ مردم و دولت افغانستان، بلکه برعهدۀ متحدانِ این کشور است که بارِ سنگینِ هزینهها را به دوش میکشند.
ایالات متحدۀ امریکا به شکلِ قدرتمندی پس از شکست طالبان در سال ۲۰۰۱ در این کشور حضور دارد. اما پس از اشغال کرسی ریاستجمهوری توسط دونالد ترامپ در جنوری ۲۰۱۷، نگرشها بر این شد که با طرح استراتژی جدید ایالات متحده، شمار سربازانِ امریکایی در افغانستان افزایش مییابد و افزایش فشارهای نظامی کمک خواهد کرد که گروه طالبان به میز مذاکره حاضر شود.
پس از گذشتِ یک سال اما باورها بر این شد که پیروزی در افغانستان از طریق نظامی ممکن نیست. تنها گزینهیی که میتواند طالبان را وارد سامانۀ سیاسی افغانستان کند، راهکار سیاسی است. این نگرش ممکن با ایجاد ادارۀ موقت و تعدیل قانون اساسی صورت گیرد. بر این اساس، ادارۀ دونالد ترامپ زلمی خلیلزاد یک دیپلوماتِ کارکشتۀ این کشور را برای گفتوگوهای صلح با طالبان گماشت تا راهحلِ سیاسییی را برای پایان بخشیدن به این جنگِ خونین پیدا کند که همه موافقِ آن باشند.
اما صلح مانند سایر چالشها نیاز به هزینههایی دارد که دولت و مردم افغانستان برای پایان جنگ و خشونت باید آن را بپردازند. این مردم افغانستان اند که بیشترین قربانی را در برابر تروریسم و خشونت میدهند. به یاد داشته باشید که در صلحِ افغانستان تنها منافع امریکا تأمین نمیگردد. قدرتهای منطقهیی مانند روسیه، چین و هند در رابطه با حالت اخیرِ افغانستان دیدگاه انشعابی دارند. این قدرتها از تبدیل شدنِ افغانستان یک بار دیگر به مرکز امنِ گروههای تروریستی نگراناند که میتواند خطری برای بیثباتی منطقه قلمداد شود. مسوولیت مشترکِ کشورهای منطقه این است که در ایجاد یک راهحل سیاسی و روند صلحِ افغانستان همکاری کنند.
مهمتر از همه اینکه: در صورت توافق گروه طالبان با یکراهحل سیاسی، نباید نقش امریکا نادیده گرفته شود. پالیسیسازانِ امریکایی باید به خاطر داشته باشند که جنگ افغانستان بر اساس راهبرد درازمدتِ امریکا و متحدان بینالمللی صورت گرفته است. خروج زودهنگامِ امریکا سبب بیثباتی در افغانستان و منطقه میگردد. افزون بر آن، این حالت دغدغۀ گستردهیی را در کشورهای منطقه ایجاد میکند؛ به ویژه زمانی که امنیت وسیاستشان با چالش مواجه گردد.
در این بحثی نیست که صلح افغانستان به رهبری خودِ شهروندان افغانستان باشد؛ اما تمایل کشورهای منطقه بهویژه کسانی که منافع مستقیم از پیشرفتِ این حالت دارند نیز قابل ملاحظه است. مسلماً حضور طولانیمدتِ امریکا با کمکهای مالی ـ نظامی مستلزم یک تصمیم چالشبرانگیز برای دولت افغانستان، جریان طالبان و دولت امریکا است. در نتیجه، تلاشهای دپیلوماتیک با طالبان متمرکز بر خروج کاملِ امریکاییها چالشزا است. همچنان حضور امریکا برای یک آیندۀ سیاسی به تفاهمِ دوطرف نیازمند است.
در عین قضیه، طالبان روی پیمان صلحی تأکید دارند که حمایتهای منطقهیی و بینالمللی را داشته باشد. بنابراین بهتر است که گروه طالبان با دولت افغانستان به شکل مستقیم وارد گفتوگو شود؛ درحالیکه افغانستان با ثبات، ثباتِ منطقه را تضمین میکند و برای کمک به این روند تمام بازیگران منطقهیی به نشست دوجانبه و چندچانبه پرداختهاند.
در میان قدرتهای منطقهیی، پاکستان بهترین گزینۀ برای کمک در روند صلح است. این موضوع تا هنوز برای مقامات افغانستان و امریکا امیداورکننده است که اسلامآباد برای کمک در روند صلح بالای طالبان فشار وارد کند.
حالا که روند گفتوگوهای صلح از سر گرفته شده است، بر پاکستان است که برای ایجاد یک گفتوگوی داخلی [بینالافغانی] زمینهسازی کند. این کار میتواند برای اسلامآباد موثر تمام گردد، مهمتر از همه اینکه این کار [برقراری صلح] پاکستان را از داشتن یک ساحۀ ناامن در مرز شرقی برحذر میدارد و از افزایش ناامنیها در خاکش جلوگیری میکند.
مهم اینکه، این به منافع ملی پاکستان است که از روند صلح بدون در نظرداشتِ کدام گروه خاص در افغانستان حمایت کند. این قابل درک است که پاکستان یک راهبرد استراتژیکِ درازمدت را با این گروه [طالبان] در این کشور [افغانستان] دنبال میکند؛ اما این منافع باید برای مردم و دولت افغانستان قابل قبول باشد.
نکتۀ قابل نگرانی برای پاکستان در آینده، استعمار افغانستان است؛ این بحث بیشتر به طرفهای افغانستان – امریکا ارتباط دارد. این بر رهبران سیاسی و نظامی پاکستان است که دوباره به عنوان یک همسایۀ قابل اعتبار خود را ثابت بسازد.
اگر این اعتبار از طرفِ امریکا و متحدان بینالمللی برای پاکستان داده شود، اسلامآباد میتواند قدرتمندانه در روند صلح افغانستان همکاری کند. پاکستان میتواند با استفاده از نفوذش، طالبان را به حضور یافتن در روند صلح امریکا تشویق کند تا در تلاش ایجاد نظامی باشند که به خواست همۀ شهروندان افغانستان است. این حرکت تنها تأمینکنندۀ منافع پاکستان نیست، منافع بازیگرانِ دیگر نیز شامل آن خواهد بود. این راهکار سیاسی امنیت افغانستان در مرکز را تضمین و به تأمین امنیت، صلح و ثبات و ترقی در منطقه کمک میکند.
Comments are closed.