احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۵ دلو ۱۳۹۷
نویسندهگان: عبدالرحمان رحمانی و جیسن کریسس هوک
مبنع: سی اِن اِن
برگردان: ابوبکر صدیق-ماندگار
—————————–
پیشرفتها در روند صلح با طالبان، سبب خروج شتابزدۀ نظامیان امریکایی خواهد شد. این هراسی از دوباره رها شدن افغانستان است. این بیرون شدن نمیتواند به نگرانیهای موجود روابط افغانستان و امریکا و امنیت، اقتصاد و روابط دیپلوماتیک پاسخ دهد. ما نمیخواهیم که دوباره افغانستان را از دست بدهیم، بلکه میخواهیم [این کشور] را باهم بسازیم.
این قابل بحث نیست که افغانستان از خود و جهان در برابر تروریسم خطرناک دفاع میکند؛ اما آیا امریکا تضمینی برای امنیت جهان دارد؟ آیا امریکا از گذشته آموخته است و یا با رها کردن دوبارۀ افغانستان، اشتباه گذشته را تکرار میکند؟ افغانستان در خط مقدم جبهۀ دفاع از جهان، قربانی انسانی و مالی میدهد. در سال ۲۰۱۸ محمد اشرف غنی گفت: پس از ۲۰۱۵ بیش از ۲۸هزار نیروی نظامی تلف شدهاند.
شهروندان افغانستان باور دارند که هدف حملۀ گروههای مختلف تروریستی قرار گرفتهاند؛ در حالی که کمکهای اندک جهانی به حمایت از این مبارزه پرداخته میشود. آیا قربانیهای افغانستان به شکل واقعی مورد نظر است؟ در افغانستان صحبت از مصرف بیلونها پول است که توسط کشورهای حامی برای دفاع، پیشرف و دیپلوماسی هزینه شده است، آنهم زمانی که «افغانها» خود و خانوادههایشان را برای امنیت جهان در خطر انداختهاند.
پس از جنگ شوروی در سال ۱۹۷۹ – ۱۹۸۹ افغانستان به فراموشی رفت، اما نگرانی از تکرار آن در آیندۀ نزدیک به اساس یک توافق شتابزدۀ امریکان با طالبان وجود دارد. هیچ توافق نمیتواند سبب قطع روابط افغانستان–امریکا شود و قربانیهای ما فراموش گردد. همکاری دیپلوماتیک افغانستان-امریکا پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت. زمانی که نمایندهیی از دفتر نظامی امریکا به کابل اعزام شد. این جریان از طرف رییس جمهور «فرانکلن روزولت» حمایت شد. وزارت خارجه تیم از سفارت ایران-تهران را به کابل منتقل کرد.
این موضوع، توسط (لیون پلوادا و لایولا پلوادا در کتاب «شاه افغانستان و ایالات متحدۀ امریکا» ۱۹۷۳ – ۱۸۲۸) ( The Kingdom of Afghanistan and the United States: 1828-1973) ذکر شده است. «کورنالوس وین انگریت»، اولین وزیر امریکاست که در سال ۱۹۴۲ با ظاهر شاه ملاقات کرد. شهروندان افغانستان از اتفاق اخیر روابط دیپلوماتیک خوشحال بودند، امروز نیز از حمایت وزارت دفاع امریکا استقبال میکنند: امریکاییها شانهبهشانه با ما کار میکنند. امریکا در اعمار و آموزش با ما همکاری میکند و همدوش ما قربانی میدهند.
ما با افتخار با تروریستان مبارزه میکنم و هیچگاه اجازه نمیدهیم دوباره به افغانستان مسلط شوند؛ اما ما هنوز به همکاری و روابط طولانی نیاز داریم. روابط محتاطانۀ بیش از حد امریکا و افغانستان را به سالهای ۱۹۴۷ و دستدرازیهای هند و پاکستان میبرد. پس از آن، امریکا روابط استراتژیک با پاکستان ایجاد کرد، به خاطری که هند روابط نزدیکی با اتحاد جماهیر شوروی داشت و متحدان امریکا را نگران ساخت بود.
در سال ۱۹۴۷، شاهمحمود نخستوزیر [افغانستان] به شکل رسمی از جورج مارشال، وزیر دفاع امریکا خواستار کمک نظامی شد تا با شوروی بجنگند. براساس گفتههای پلوادا، مارشال این پیشنهاد را به استهزا گرفت: «آیا افغانها میتوانند مخالف اتحاد جماهیر شوری باشند». پس از چند سال، ایالات متحدۀ امریکا توافقنامۀ همکاری نظامی را با ایران امضا کرد. در سال ۱۹۵۱، شهزاده نعیم از جورج مِگی، نمایندۀ پیشین وزارت دفاع امریکا در جنوب و شرق آسیا در خواست کمک نظامی کرد. شهزاده نعیم گفت: در صورتی که امریکا برای افغانستان کمک نظامی نکند، افغانستان به روسیه روی خواهد آورد. مِگی دفعتاً شمارۀ تماس سفارت شوروی را به دست شهزاده داد.
سه سال پس، شهزاده نعیم وزیر خارجه، دوباره نامهیی فرستاد و خواهان کمک شد. دو ماه بعد «جان فستر دولس»، وزیر دفاع امریکا در پاسخ نوشت: پس از دقت زیاد به این نتیجۀ رسیدیم که همکاری نظامی با افغانستان مشکلزا است. به جای درخواست کمک نظامی به افغانستان، مشکلات پشتونها را با پاکستان حل کنید. در سال ۱۹۵۴ امریکا یک توافقنامۀ نظامی را با پاکستان امضا کرد تا از فرودگاه «انجرلیک» ترکیه هردو استفاده کنند. این یکی از توافقات استراتژیک بود که برای امریکا اجازه میداد با عبور از افغانستان، به خاورمیانه نظارت داشته باشد و شوروی را تحت مراقبت قرار دهد.
قربانی این رها کردنها به سال ۱۹۷۹ رسید، زمانی که افغانستان مصروف جنگ با اشغال شوروی بود و حمایت نظامی برای سازمان استخباراتی امریکا مشکل شد، افغانستان بیرحمانه قربانی شد. این موضوع جنگ سرد است؛ نتیجۀ آن کشته شدن بیش از یک میلیون تن و مهاجرت میلیونها تن دیگر شد و بیجاشدهگان داخلی به دلیل نداشتن دسترسی به امکانات تلف شدند.
اولین رهایی افغانستان در جنگ سرد سبب اشغال شوروی شد و بیثباتی داخلی را به وجود آورد. نتیجۀ دومین رهایی افغانستان در سال ۱۹۸۹- ۱۹۹۹ سببِ رشد گروههای رادیکال و جنگهای داخلی شد. حاکمیت گروه طالبان «خوارج» و پهن شدن گلیم گروههای تروریستی القاعده که منجر به حملۀ ۱۱ سپتامبر شد. پیش از آنکه کمیتۀ نظامی در ۲۰۰۷ تصمیم بگیرد، رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا اظهار کرد: هنگام خروج شوروی از افغانستان، من معاون سیآی اِی و مشاور شورای امنیت بودم. شوروی که افغانستان را ترک گفت، امریکا مجبور بود تا این خلا را پُر کند. یک درسی که از این بیاعتنایی آموختیم، این بود که اگر ما این کشور را رها کنیم، در آینده باید هزینۀ زیاد بپردازیم. افغانستان تواقع کمک از امریکا را داشت تا به پای خود ایستاد شود، اما نتیجۀ پُشت کردن امریکا در آن زمان به افغانستان بود.
در سال ۲۰۱۷، دونالد ترامپ گفت که افغانستان را برای طالبان و داعش نمیسپارد. این چیزی نبود که توسط متحدان استقبال نشود. هراس افغانستان و متحدان امریکا، از دشمن مشترک بود به ویژه طالبان که بعداً از مردم امریکا خواستند به این جنگ پایان دهند. اما بعدتر زبان ترمپ مانند اعلامیۀ سال ۱۹۷۹ شوروی سابق تغییر کرد. گفتههای او به مزاق متحدان و افغانستان خوش نخورد. این میتواند دشمن را قوت دهد تا برای خروج امریکا و ناتو لحظه شماری کنند.
متأسفانه پس از ۱۷ سال هنوز افغانستان قربانی تروریسم است. اگر اینبار افغانستان رها شود، به مرکز امن تروریستان تبدیل میگردد و این سه گزینه در راه خواهد بود:
۱ –گروههای تروریستی به عنوان یک قدرت در جهان شناخته میشوند و گروههای زیاد دیگر را در سراسر جهان سازماندهی میکنند.
۲ –موقعیت جغرافیایی افغانستان به مکانی برای تروریستان تبدیل میگردد که از آنجا امریکا و اروپا را هدف دهند.
۳ –تروریستان از مواد مخدر و منابع طبیعی افغانستان برای سازماندهی حملات مانند ۹/۱۱ سپتمبر استفاده میکنند.
Comments are closed.