احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران - ۱۶ دلو ۱۳۹۷
این روزها ارگ بهصورتِ گسترده در پی تخریبِ سیاستمدارانیست که به نشستِ مسکو دعوت شدهاند و یا نگاهی انتقادی به کارنامۀ حکومت وحدت ملی در عرصۀ تأمین صلح دارند. اینکه ارگ با طرح امریکا و خلیلزاد در مورد گفتوگوهای صلح با طالبان به توافق نرسیده، موضوعِ پوشیدهیی نیست. گفته میشود در آخرین دیدار میان خلیلزاد نمایندۀ امریکا در امور صلح افغانستان و اشرفغنی بگومگوهایی بهوجود آمده است و هر دو طرف از این دیدار راضی نبودهاند. در همین حال، ارگ نسبت به دیگر تلاشهایی که در عرصۀ صلح صورت میگیرد نیز چندان خشنود به نظر نمیرسد. به نظر میرسد که حکومتِ افغانستان موفق نشده که بتواند گفتوگوهای صلح را آنگونه که انتظار داشته، مدیریت و یا به اصطلاح خودش «تحت مالکیت خود» درآورد. اما این موضعگیریها سبب نمیشوند که دیگر جریانها و جناحها نیز خود را به دور از این روند احساس کننـد. زیرا به هر حال گفتوگوها و تلاشهایی در مورد افغانستان در منطقه آغاز شده و باید کسانی باشند که در این نشستها حضور داشته باشندـ چه افرادی از حکومت و چه هم بیرون از آن. درحالیکه بیشتر کسانی که به نشست مسکو دعوت شدهاند، به شکلی یا بخشی از حکومت اند و یا با نظام رابطه دارند. وقتی اشرفغنی نمیتواند با سیاستمدارانی که در داخل نظام اند، رابطه برقرار کند، چگونه انتظار دارد که با مخالفانِ مسلح بتواند پشتِ میز مذاکره بنشیند؟
مسایل را نباید عاطفی ساخت آنگونه که این روزها تریبونهای ارگ آن را ساختهاند. بحثهایی مثل قانون اساسی، دستاوردهای هجدهساله، نیروهای امنیتی، حقوق زنان و آزادی بیان و رسانهها، ارزشهایی نیستند که به هیچ صورت بتوان از آنها چشمپوشی کرد. مردم افغانستان در هجده سالِ گذشته به صورتِ پیوسته از این ارزشها پاسداری کرده و بر آنها تأکید داشتهاند. آنانی که گاهی تلاش کردهاند که این ارزشها را در میز مذاکره با طالبان به معامله بگذارند، متأسفانه اکثراً همانهایی بودهاند که امروز به شکلی در مخالفت با طرحها و برنامههای صلح قرار گرفتهاند. یادمان باشد که برای نخستینبار آقای غنی از اصطلاح «مخالفان سیاسی» برای طالبانِ تروریست استفاده کرد که با موجی از انتقادها روبهرو شد. برای نخستینبار او بود که گفت در میز مذاکره در مورد همه چیز میتوان صحبت کرد و به توافق رسید. او حتا در مورد قانون اساسی نیز گفت که میتوان برای رسیدن به توافق با طالبان در مورد تعدیلِ آن به نتیجه رسید. اما امروز چه شده است که ارگ به صورتِ لجامگسیخته بر تلاشهای صلح میتازد و آنها را مغایر ارزشهای ملی و دستاوردهای هجدهساله معرفی میکند؟
برخیها میگویند ارگ به اطرافیانِ خود دستور داده که بهصورتِ یکدست و همصدا در مخالفت با اینگونه تلاشها در رسانهها و فضای مجازی بنویسند. به نظر میرسد که ارگ دو نگرانی اصـلی دارد. نگرانی اولِ ارگ از آن است که سهم چندانی در گفتوگوهای صلح نتوانست از آنِ خود سازد. این موضوع نیز برمیگردد به مدیریتِ ضعیف و ناکارآمد اشرفغنی که با وجود سروصداهای زیاد و راهاندازی کمپاین صلح، نقش آنچنانی را در این روند از آنِ خود کرده نتوانست. ارگ فکر میکرد با کنار زدنِ مخالفان سیاسیِ خود که اکثراً هم اعضای حکومت بودند، میتواند حمایت طالبان را به دلیل رابطۀ تباری و قومی بهدست آورد. آقای غنی از سالها به اینسو با همین نگاه تباری و قومی مطمین بود که میتواند طالبان را از خود سازد. اما گفتوگوهای خلیلزاد با این گروه نشان داد که طالبان هیچ علاقهیی به او و طرحهای تباریِ او ندارند و حتا او را رقیبِ خود در این عرصه فرض میکنند.
موضوع دوم که باعث نگرانی ارگ شده این است که این نهاد در حالِ از دست دادنِ نقش انحصاریِ خود در گفتوگوهای صلح است. آقای غنی تلاشهای زیادی به خرچ داد که تمام منفذهای صلح را ببندد و یگانه منفذی را که به ارگ ختم میشود، باز نگه دارد. او فکر میکرد که در گفتوگو با طالبان نیز میتواند از همان ترفندی سود ببرد که در گفتوگو با گلبدین حکمتیار رهبر یکی از شاخههای حزب اسلامی به کار برده بود. اما گفتوگوهای صلح با طالبان به گونهیی شکل گرفت که انحصار ارگ را به گونۀ کمسابقه ضعیف ساخت و این چیزیست که به مزاج ارگنشینان خوش نمیآید. به همین دلیل آنها در تلاش اند که کُل روند گفتوگوهای صلح را به بُنبست بکشانند.
البته انتظار نمیرود که گفتوگوهایی که در حال حاضر صورت میگیرد، به نتیجۀ مثبتِ قطعی منجر شود. این گفتوگوها فقط دروازهیی برای ورود به یکی از جنجالیترین مسایل افغانستان است که در سالهای اخیر به گونۀ کمسابقه پیچیده شده است. طرفهای مختلف حق دارند که در این گفتوگوها و نشستها حضور داشته باشند و دیدگاههایِ خود را مطرح سازند. وقتی حکومت افغانستان نمیتواند مدیریتِ گفتوگوهای صلح را به دست بگیرد، پس نمیتوان که دست روی الاشه گذاشت و همچنان به جنگی ادامه داد که دیگر در سطح جهان نیز حامی برایش پیدا نمیشود.
طالبان نیز زمانی میتوانند به عنوان یک جناح وارد روند سیاسی شوند که بتوانند خود را با ارزشهای جامعه سازگار سازند. افکار تندروانه و بدوی طالبان، دیگر مورد قبول اکثریتِ جامعه نیست و نه هم کسی میخواهد که به گذشتۀ تاریک و سیاه طالبان برگردد. اما متأسفانه باید گفت که طالبان را برخی کشورهای منطقه و سیاستهای ارگ چنان وارد معادلات کرد که امروز نفی این گروه نمیتواند به نتیجۀ مثبت بینجامد. پس باید با تعقل و درایت در این زمینه گام برداشت و شرایطی را فراهم کرد که بتوان جامعه را از بحران جنگ و ناامنی نجات بخشید. البته نسبت به نیاتِ کشورهای دخیل نیز نباید بسیار مطمین بود. این کشورها هرکدام با آجنـدا و برنامههای خود تلاش دارند که در این عرصه حضور داشته باشند.
Comments are closed.