احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالاحد هادف - ۰۴ حوت ۱۳۹۷
عصر دیروز، من و یک دوست افغانیام در جایی با جمعی نشسته بودیم که از کشورهای مختلف بودند؛ یکی از هند و دیگری از پاکستان و سومی و چهارمی هریک بالترتیب از پرتگال و سوریه بودند. سخن از عُرف و عادات و اخلاق اجتماعی در کشورهای متبوع به میان آمد. مرد پاکستانی به نام شفیع که از منطقۀ سوات پشاور بود و انسانی متدین با ریش نسبتاً انبوه و بینظم و بروتهای لخشده و قوارۀ پُر به نظر میرسید، گفت که بیش از پانزده سال در کشور عربستان سعودی زندهگی کرده و هرچند در آن جا مشغول کارهای شاقه بوده، اما از زندهگی در آن جا راضی بود و حالا در این جا حسرت آن را به دل میخورد.
وقتی وارد صحبت در مورد مردم سعودی و خصوصیات اجتماعی در آن جا شد، ظاهراً لحظات اول تحت هجوم احساسات فراموش کرده بود که در یک کشور غربی است و شاید خیال میکرد که در کافههای دبی یا کویت سرگرم حکایت از مفاخر سعودی است. همان بود که با لحنی جذاب توأم با تقِ زبان در کام و نفس راحتی شروع کرد که «سعودیها مردمی سرشار از افتخارات اند». تا این را گفت و بازتاب فوری آن در چهره و حرکت حاضران را دید، یکه خورد که ما همه حس کردیم و متوجه شد که در جای اشتباهی زبان به مدح این قوم گشوده است، لذا با سرعت و مهارت کوچه بدل کرد و ادامه داد: «همین امر سبب شده تا آنها مغرور باشند و برای اینکه این غرور را ضمن مثالی واضح کنم، باید بگویم که هرگاه در جایی از سعودی میان دو نفر جنگ شود که یک طرف آن اجنبی و طرف دیگر آن سعودی باشد، محال است که سعودی سومی احساس بیطرفی و میانجیگری کند، بلکه حتماً از طرف سعودی پشتیبانی میکند ولو که ظالم باشد و لاجرم علیه اجنبی قرار میگیرد، هرچند که مظلوم باشد (تبعیض منفی)».
حکایت او تعجب همه را برانگیخت و همه یکنواخت احساس نفرت خود را به نحوی در برابر این واقعیت اجتماعی و اخلاقی ناپسند تبارز دادند. خانم هندی گفت که در کشور ما عرف دقیقاً برعکس این است و به هنگام تنش میان هندی و خارجی، طرفهای سومی حتماً در کنار خارجی میایستند؛ چون فیالبداهه احساس میکنند که طرف آسیبپذیر همو است، لذا نخست در کنار او قرار میگیرند و بعد وارد حل و فصل ماجرا میشوند که چه بسا به نفع همان خارجی تمام میشود (تبعیض مثبت). باز همه متفقاً به این نکته اذعان کردند که در این کشورها که ما حالا قرار داریم، در صورت وقوع حادثه مشابه، تنها چیزی که از اول به ذهن کسی خطور نمیکند، همین تفکیک و تفاوت میان شهروند و بیگانه و یا میان داخلی و خارجی است؛ چون رسوخ ارزش مساوات در اخلاقیات حاکم جامعه اجازه چنین کاری را نمیدهد (عدم تبعیض).
جالبتر از همه، واکنش عرب سوری بهنام مؤید در برابر آغاز قصه پاکستانی در مدح اعراب سعودی بود که با تعجبِ انکاری به رُخ پاکستانی که مقابل او در آن طرف میز نشسته بود، چشم کشید و سر تپاند و غُمغُم کرد و نقش بیشتری را در تغییر لحن و سمت حکایت و روایت پاکستانی ایفا کرد و ادامۀ داستان را باب دندان خود یافت، در حالی که او خودش یک عرب بود و انسان میتواند برداشت کند که جنگ و نزاع بر اساس تفاوتهای مذهبی میان ملتها و نژادهای واحد تا چه حد میتواند تبعات منفی در ذهنیت و احساس متقابل فرزندان آن ایجاد کند و آنها را در همهجا در برابر همدیگر قرار دهد. وضع عربها در کانتکست کوچک آن دقیقاً مبین وضعیت عمومی مسلمانان در یک دایرۀ وسیعتر است که خاطره خوشی از همدیگر ندارند و از دست همدیگر به هر طرف دنیا فراری شدهاند و در هر جا که باشند، یکدیگر را تخریب هم میکنند که این خود مسبوق به ماجرای تبعیض است.
Comments are closed.