احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران - ۰۶ حمل ۱۳۹۸
بحث اصلی در میان سیاسیونِ کشور در این روزها این است که پس از اول جوزا که بر اساس قانون عمر حکومت وحدت ملی پایان مییابد، چگونه از به وجود آمدنِ خلای قدرت در کشور جلوگیری کرد؟ البته اینجا همه چیز به صورتِ انتزاعی مطرح میشود، زیرا اگر حتا همین حکومت نیمبند هم نباشد، افغانستان با خلای قدرت آنگونه که در برخی دیگر از کشورها معمول است، مواجه نخواهد شد. افغانستان تجربههای طولانییی از خلای قدرت دارد. مگر حکومتِ طالبان خود نوعی خلای قدرت به حساب نمیآمد؟ آیا در چهارده سال حاکمیت تحت حمایتِ شوروی سابق افغانستان در خلایِ قدرت به سر نمیبرد؟ آیا حکومت پس از سقوط داکتر نجیبالله خود وارد یک دورِ دیگر خلای قدرت نشد؟
مسلماً ترس از خلای قدرت آنگونه که برخیها مطرح میکنند، در افغانستان محلی از اعراب ندارد. عمدتاً توجه این گروه از سیاسیون احترام به میکانیسمهای قانونی و قانونمند ساختنِ قدرت سیاسی در کشور است. همواره انتخابات در افغانستان به وقتِ آن برگزار نشده است. همین حالا قوۀ مقننه در کشور وجود ندارد ولی آب هم از آب تکان نخورده است. بسیاری از وزارتخانههای کشور بهوسیلۀ سرپرستوزرا مدیریت میشود، ولی میبینیم که نه بهبودی در کارها به میان آمده و نه وضعیت بدتر شده است. عین همان زمانی است که آن وزارتخانهها از سوی وزرایِ برحال و دارای رایِ اعتماد از سوی مجلس نمایندهگان اداره میشدند.
اما موضوع خلای قدرت به عنوان یک مسالۀ قانونی باید مطرح باشد. افغانستان تا زمانی که قانونمدار و قانونگرا نشود، به هیچ موقعیت بهتری دست پیدا نخواهد کرد. به ثبات، امنیت و پیشرفت نخواهد رسید. همه چیز در فضای بحـرانی شکل خواهد گرفت و ادامه خواهد یافت. در هفده سالِ گذشته متأسفانه وضعیت به همین منوال بوده است. کسی واقعاً برای افغانستانِ باثبات و پیشرفته کار نکرده است. همه فقط شعار دادهاند و جیبهای خود پُر ساختهاند. همین آقای غنی با چه اُمیدهای بزرگی وارد عرصۀ سیاست شد. همه فکر میکردند او کسی خواهد بود که افغانستان را از مصیبت و بدبختیِ جنگ و فقر نجات خواهد داد. کسی که سالها در کشورهای غربی زندهگی و کار کرده است. کسی که حرمتِ قانون و انسان را میداند. اما از همین تکنوکراتِ برگشته از غرب چه ساخته شد؟
وحشتناک است به خدا!… از لباس و سر و وضعش شروع تا ادا و اطوارها و سخنرانیهایش همه دچار دگرگونی و تغییر شد. آقای غنی فکر میکند که داشتن لنگی، پیراهنتنبان و تسبیح از او یک حاکمِ خوبِ جمهوری اسلامی میسازد و همۀ مردم به سخنانش گوش خواهند داد و به معجزههایی که از سوی معاون سخنگوی ارگ به او نسبت داده میشود، باور خواهند کرد. آقای غنی مردمفریبی را بر کار و خدمت به مردم ارجحیت داد و به همین دلیل طی پنج سالِ گذشته از خود زمامداری ناکام ساخت. آقای غنی به جای اینگونه دلقکبازیها، باید با کار و فعالیتِ خود نشان میداد که زمامداری مسوولیتپذیر و با درایت است. مردم افغانستان نمیخواهند که حتماً رییسجمهور آنها یک فقیه یا عالم دین باشد، آنها کسی را میخواهند که این کشور را ساخته بتواند.
آقای غنی اشتباه کرده است که سر و وضعش را تغییر داده. اگر او در راستای منافع مردم و کشور کار میکرد، مردم او را با همان دریشی و نکتایی هم قبول داشتند و قدر میکردند. لازم نبود که آیه و حدیث با هزار اشتباه بخواند، لازم بود که در پیش بردنِ امور کشور اشتباه نکند. او وقتی به قدرت رسید، وعدههای کلانی سپرد که به تحققِ هیچ کدام آنها نایل نشد. از ششهزار مکتبی که گفته بود میسازد، گفته میشود فقط صد مکتب ساخته شده است. حالا هم او در هر سخنرانیاش چنین وعدههایی را بار مردم میکند. یک روز میگوید افغانستان را به آبادترین و مرفهترین کشور آسیا تبدیل میکند. روزِ دیگر میگوید که از آن چهارراهِ اقتصادیِ جهان خواهد ساخت.
وعدههای آقای غنی برای ساختن افغانستان هیچ پایانی ندارد. اگر واقعاً او طرح و برنامهیی برای ساختن افغانستان میداشت، حداقل نشانههای آن را باید حالا میدیدیم. دیگران کشورهای خود را چگونه ساختهاند؛ با وعده و دروغ؟ با شعار دادن؟ و یا با ایجاد انگیزه در مردم و کار شبانهروزی ثمربخش؟… ایشان به گفتۀ آقای مرتضوی، ۱۶ و یا هم ۱۸ ساعت در شبانهروز کار میکند، اما محصول و نتیجۀ کارِ آقای غنی هیچ درَک ندارد. مثل این است که روی یخ مینویسد و در آفتاب میگذارد.
ما اگر واقعاً حکومتی قانونگرا و پاسخگو به مردم میداشتیم، حال و روزمان اینقدر اسفناک نمیبود. روزی صد تا دوصد جوانِ ما به دستِ تروریستها کشته نمیشدند. هزاران جوانِ ما خانه و کاشانۀ خود را برای رسیدن به کشورهای اروپایی ترک نمیکردند. برای همین بحث، قدرت سیاسی در کشور میتواند مهم باشد. آقای غنی میگوید که حاضر نیست یک روز بیشتر از موعد قانونی به کار ادامه دهد ولی کیست که نداند او دروغ میگوید. بدترین فرد و بهویژه حکومتگر کسی هست که دروغ میگوید.
آقای غنی یک دروغگویِ بزرگ است که از هر راه و رسمی برای ادامۀ قدرت استفاده میکند. پس باید از حالا متوجه اولِ جـوزا بود؛ زیرا ادامۀ کارِ آقای غنی نه تنها با قانون برابری ندارد، بلکه اگر یک روز زودتر این کشور از شرِ او خلاص شود، هزاران قدم در رفعِ مشکلات جلو افتاده است.
Comments are closed.