گزارشگر:سهراب سمنگانی - ۲۷ ثور ۱۳۹۸
نخست این که این بازی خیلی کیف دارد (بودن در کنار رییسجمهور) دوم اینکه جرأت و مهارت میخواهد. سوم این که اگر قادر به انجام این بازی باشید/ شوید، باید به شدت جانب احتیاط را رعایت کنید؛ چون هر آن ممکن است پای تان بلخشد/ بلغزد و چنان زمین بخورید که دیگر هرگز نه شوق این بازی را کنید و نه هم فرصت این بازی برایتان مساعد شود.
از آغاز حکومت غنی تا اکنون برخیها گزیر یا ناگزیر روی این سن قرار گرفته اند؛ اما آدمهای زیرک با استفاده از این سن خودشان را به جاهای خوبی پرتاب کردند. نظیفالله سالارزی نخستین کسی بود که روی این سن رفت، اما این بازیگر پس از چند چرخ و ملاق روی این سن، هوشیاری به خرج داد و خودش را به جای امن و راحت پرتاب کرد.
سالارزی نخستین کسی بود که پس از ایجاد حکومت وحدت ملی به عنوان سخنگوی محمداشرف غنی گماشته شد. بیگمان سخنگوی ریاستجمهوری به رییسجمهور بسیار نزدیک است/ میباشد. به همین لحاظ او نیک میدانست که غنی یکی از آدمهای به شدت غیرقابل پیشبینی است و به همین دلیل نخواست که در هیأت بازیگر روی یخ بیشتر بماند و سریع خود را از خطر نجات داد.
دومین شخصی که روی سن رفت و ناگزیر شد نمایش اجرا کند، نادر نادری بود. نادری نیز انسان باهوش و زیرکی بود/ است. این آدم نیز با انجام چند حرکت نمادین که پیش از هر کس دیگر، خودش کیف کرد، به سرعت خود را از سن به یک جای با امکانات و پُر صلاحیت پرتاب کرد که تاهنوز در عیش و عشرت به سر میبرد. به این آدم میباید دستمزیزاد گفت. چون از این سن به بهترین وجه ممکن استفاده کرد. البته سلام رحیمی، اکرم خپلواک، وحید عمر و برخیهای دیگر نیز از بازیگران این سن بودند که هر کدام ویژهگیهای خاص خودشان را داشتند. البته وحید عمر نیز با توجه به زیرکی و زرنگییی که داشت، با آنکه زمینۀ رفتن به سن برایش مهیا بود، اما او ترجیح داد به جای امنتری بلمد. او اخیراً به دعوت شخص رییسجمهور به سن فراخوانده شده است. اما تا هنوز معلوم نیست که چه نمایشی را اجرا خواهد کرد.
اصلیترین بازیگر این سن که به روایت دیگر یگانه قربانی سن نیز است، جناب مرتضوی میباشد. این بازیگر رنجدیده که پیش از این هیچگاهی زمینۀ به سن رفتن برایش میسر نشده بود، به محض ورود به سن چنان حرکات و سکنات از خود نشان داد و چنان با مهارت و احتیاط نمایش اجرا کرد که رییسجمهور را بسی خوش آمد و وی ظاهراً تا پایان حکومت محکوم به ماندن روی سن و نمایش اجرا کردن است. البته این بازیگر ماهر؛ اما کم تجربه راهی و امکانی هم برای فرار و یا پرتاب به جای امنی نداشت/ ندارد. بنابراین، موصوف ناگزیر در سن مانده است و هی میچرخد، میرقصد و ملاق میزند؛ اما تماشاچیان (مردم) عمدتاً او را با دشنام و تحقیر و توهین تشویق میکنند. آنچه را با این پیشزمینه میخواهم بگویم این است که کار کردن با محمداشرف غنی که انسان غیر قابل پیشبینی است و میزان حساسیت و عصبیتاش بلندتر از حد معمول است و دقیقاً به بازی روی یخ میماند، کاری است بسا دشوار. هر قدر محتاط باشید و مهارت داشته باشید، باز هم همواره خطر ترا تهدید میکند و هر آن امکان دارد که به بدترین شکل ممکن از صحنه بیرون زده شوید.
Comments are closed.