احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





چـه نگـاهی به نشست «رونـد لاهـور» داریـم؟

گزارشگر:احمد عمران - ۰۲ سرطان ۱۳۹۸

نشست «روند لاهور» که روز شنبه در شهر مری پاکستان آغاز به کار کرد، شاید زیاد نشست بااهمیتی به نظر نرسد؛ ولی از آن‌جایی که این نشست در مورد صلح افغانستان و روابط دو کشور به ابتکار یکی از بازیگران اصلی جنگ افغانستان برگزار شده است، می‌تواند مهم باشد. به ویژه این‌که برای نخستین‌بار جمعی از سیاست‌مداران کشور از جبهۀ مقاومتِ پیشین نیز در این نشست حضور دارند. مقام‌های پاکستانی در نشست «روند لاهور» سخنان همیشه‌گی خود را ابراز کردند که انتظاری بیش از این هم از آن‌ها برده نمی‌شد. مقام‌های پاکستانی مدعی اند mandegarطرح «عمق استراتژیک» که سال‌ها پیش و در بحبوحۀ جنگ سرد به وسیلۀ یکی از تیورسن‌های سیاسی پاکستان مطرح شد، دیگر در دستور کار این کشور قرار ندارد و پاکستان خواهان کشوری امن و باثبات در همسایه‌گی خود است.
این‌که سخن چقدر دقیق و درست است؟ حرف دیگری‌ست، ولی از آن‌جایی که واقعیت‌های تاریخی و جغرافیایی دو کشور افغانستان و پاکستان را در کنار یک دیگر قرار داده و این دو کشور نمی‌توانند نسبت به مسایل یک‌دیگر بی‌تفاوت باشند، به عنوان یک واقعیت قابل چشم‌پوشی نیست. پاکستان در نیم قرن گذشته از عوامل اصلی بی‌ثباتی افغانستان بوده است. این کشور بیشترین نفوذ را در میان برخی جناح‌ها و احزاب هنوز هم حفظ کرده است. پاکستان در هجده سال گذشته پس از سقوط رژیم طالبان، همچنان به عنوان کشوری که در امور داخلی افغانستان مداخله‌های آشکار دارد و سران و فرماندهان طالبان را میزبانی می‌کند، موفق شده که نقش ویژه‌یی در مسایل افغانستان داشته باشد. همین که می‌گویند بدون همکاری پاکستان تأمین صلح و امنیت در افغانستان اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار است، حرف دقیق و منطقی است. ما مشکل خود با پاکستان را نمی‌توانیم از راه جنگ حل کنیم، حتا اگر توان چنین کاری را هم می‌داشتیم که حالا نداریم، ولی جنگ نمی‌تواند سبب حل مشکل دو کشور شود.
صلحِ افغانستان متاسفانه چه قبول داشته باشیم و چه نداشته باشیم، در اسارت پاکستان باقی مانده است. حتا مذاکراتی را که امریکایی‌ها با طالبان آغاز کرده اند، بدون همکاری اسلام‌آباد، دست‌یافتنی نیست. این موضوع را امریکایی‌ها به خوبی درک کرده اند و به همین دلیل تلاش دارند نقش پاکستان را به سمت مثبت در قضیۀ افغانستان تغییر دهند. این‌که چقدر تا به حال موفق بوده اند و یا نبوده اند؟ بحثی‌ست که زمان به آن پاسخ خواهد داد، ولی در وضعیتی که افغانستان در آتش جنگ می‌سوزد و هر روز این جنگ به شکلی از مردم آن قربانی می‌گیرد، بیشتر از هر چیزی، به صلح و امنیت نیاز دارد. وقتی حکومت افغانستان از سرِ ندانم‌کاری و بی‌کفایتی نمی‌تواند روند صلح را مدیریت کند و به جنگ دراز‌مدت فکر می‌کند، بدون شک نباید در این موضوع بی‌تفاوت بود.
امروز وقتی سیاست‌مداران افغانستان در چنین نشستی در شهر مری پاکستان شرکت می‌کنند، همه می‌دانند که در روز پایانی نشست، سند صلح و امنیت افغانستان امضا نخواهد شد، ولی حداقل مسایل میان دو کشور روی میز گفت‌وگو و دیالوگ قرار می‌گیرد. اگر برای معضل افغانستان راه‌حلی باشد، آن راه‌حل، گفت‌وگو و مذاکره با طرف‌های اصلی مشکل این کشور است. همان حرف همیشه‌گی احمدولی مسعود، یکی از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری و مبتکر طرح «آجندا ملی» و «وفاق ملی» که از سوی مردم افغانستان مورد استقبال بی‌نظیر قرار گرفته است. آقای مسعود بدون آنکه واقعیت‌های افغانستان را از نظر دور بدارد و یا به تقلیل نقش کشورهای منطقه و جهان در مورد افغانستان بپردازد، آن‌گونه که ارگ برای منافع خود انجام می‌دهد، می‌خواهد که صلح در یک بستر کلان ملی با مشارکت تمام جناح‌ها و کشورهای ذیدخل به واقعیت زنده‌گی مردم افغانستان مبدل شود.
به هر رو، نشست «روند لاهور» آغاز یک دیالوگ سازنده میان دو کشور خواهد بود که بدون شک اگر به درستی دنبال شود، نتایج ملموسی را به بار می‌آورد. وقتی حکومت افغانستان توانایی مدیریت و رهبری صلح را ندارد و فقط در این رابطه شعار سر می‌دهد و حتا مانع‌تراشی می‌کند، نمی‌توان دست زیر الاشه گذاشت و به جنگ بی‌پایان فکر کرد. جنگی که هر روز تابوت‌ها را به خانه‌های ما می‌آورد و نمی‌گذارد آبِ راحت از گلوی ما فرو رود. ما روزی باید با همه همسایه‌گانی که مشکل داریم، روی میز مذاکره بنشینیم و مشکلات خود را در میان بگذاریم. ما نمی‌توانیم در یک منطقۀ متشنج با روابط متشنج زنده‌گی کنیم.
آقای غنی در برنامه‌های صلح خود مثل تمام برنامه‌های دیگر به ناکامی کامل رسیده است. او نه برندۀ جنگ بود و نه پیام‌آور صلح. آقای غنی نه در عرصۀ اقتصاد، افغانستان را نجات داد و نه در عرصۀ سیاست. فعلاً افغانستان یک کشور به بن‌بست رسیده است. ادامۀ این وضعیت می‌تواند به نتایج بسیار خطرناک و جبران‌ناپذیر منجر شود. آغاز دیالوگ مری از این لحاظ اهمیت دارد و باید آن را نقطۀ آغازی برای چرخش اساسی در سیاست‌های منطقه‌یی پاکستان دید. هر چند ممکن است این چرخش با کُندی و درنگ صورت گیرد، ولی حداقل راه را برای آیندۀ بهتر در منطقه هموار می‌کند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.