چــرا امریکـایی‌ها به نتایج گفت‌وگوهای صـلح امیدوارند؟

گزارشگر:احمد عمران - ۰۸ سرطان ۱۳۹۸

هفتمین دور مذاکرات میان هیأت طالبان و زلمی خلیل‌زاد نمایندۀ وزارت خارجۀ امریکا در امور صلحِ افغانستان در قطر در حالی آغاز یافت که این‌بار امریکایی‌ها به نتایج این دور از گفت‌وگوهای صلح خوشبین‌تر از گذشته به نظر می‌رسند. در سفرِ از پیش اعلام‌نشدۀ مایک پمپیو وزیر خارجۀ امریکا در آستانۀ آغاز دور هفتمِ گفت‌وگوهای صلح به افغانستان، اعلام شد که ظرفِ دوماه آینده این گفت‌وگوها به نتایجِ مثبت خواهد انجامید.
mandegarگفته می‌شود که دور هفتمِ گفت‌وگوهای صلح نیز در محور همان مسایلِ گذشته خواهد چرخید ولی این‌بار دو طرف تلاش می‌کنند که بدون نتیجه میز مذاکره را ترک نگویند. محور اصلی گفت‌وگوهای صلح بر اساسِ آنچه که امریکایی‌ها گفته اند، بحث مشروط در مورد خروج نیروهای خارجی از کشور، قطع رابطۀ طالبان با گروه‌های تروریستی، آتش‌بس و آغاز گفت‌وگوهای میان‌افغانی خواهد بود. هرچند امریکایی‌ها این‌بار خوشبین‌تر از هر زمانی نسبت به نتایج گفت‌وگوهای صلح معلوم می‌شوند، ولی با آن هم نمی‌توان به صورتِ قطعی امیدوار بود که هفتمین دور واقعاً به نتایج ملموس بینجامد.
شش دور گفت‌وگوهای صلح میان هیأت طالبان و امریکایی‌ها در حالی بدون نتیجه ادامه پیدا کرده است که رییس جمهوری این کشور خود را برای انتخابات بعدی ریاست جمهوری آماده می‌سازد. بسیاری از کارشناسانِ سیاسی باور دارند که بحث صلح افغانستان برای دونالد ترامپ رییس جمهوری امریکا بیشتر از آن که به نتایج خود متکی باشد، مصرف داخلی دارد.
آقای ترامپ از آغاز ریاست جمهوری خود نسبت به حضور سربازانِ امریکا در افغانستان با ناخشنودی برخورد کرده است و همواره برای یافتن راه‌حلی که بتواند به صورتِ آبرومندانه نیروهای این کشور را از افغانستان خارج کند، تلاش کرده است. آخرین دریچۀ امید آقای ترامپ در این زمینه تلاش‌های زلمی خلیل‌زاد است که اگر به نتایج مثبت بینجامد، می‌تواند برای رییس جمهوری امریکا در پایان نخستین دور ریاست جمهوری او و آماده شدن برای رفتن به انتخابات بعدی با اهمیت تلقی شود. اگر آقای ترامپ بتواند به راه‌حلِ معقولی برای پایان بخشیدن به جنگ افغانستان نایل شود، بدون شک افکار عامۀ امریکایی‌ها را که در حال حاضر در مورد کارنامۀ او چندان مثبت نیست، می‌تواند مقداری دچار تغییر سازد.
آقای ترامپ به چنین تغییراتِ کوچکی دلبسته و امیدوار است که در پس‌زمینۀ این تغییراتِ کوچک موفق شود به دستاورد بزرگِ رسیدن دوباره به قدرت نایل شود. البته پروژۀ صلح افغانستان، یکی از مولفه‌های برنامۀ انتخاباتی آقای ترامپ را تشکیل می‌دهد و او برای تغییر افکار عامۀ مردم امریکا در سطح جهانی و منطقه‌یی نیز تلاش‌هایی را به‌راه انداخته است. با توجه به چنین رویکردی نمی‌توان به صورتِ کامل مطمین بود که این بار آقای خلیل‌زاد موفق شود طالبان را قناعت دهد که به روند صلح پیشنهادیِ او بپیوندند. هرچند این احتمال نیز دور از تصور نیست که واقعاً این‌بار گفت‌وگوهای صلح منتج به نتیجه شود.
برای موفقیت و عدم موفقیتِ گفت‌وگوهای صلح می‌توان به اندازۀ یک‌سان دلایلی را مطرح کرد که تمام آن‌ها اگر در کفۀ ترازو گذاشته شوند، به یک اندازه می‌توانند متقاعد کننده به نظر برسند. هنرِ گفت‌وگو این است که طرف‌های گفت‌وگوکننده بتوانند از ظرفیت‌ها و امکاناتی که به صورتِ بالقوه در اختیارشان قرار دارد، استفاده کنند. طالبان به همان میزانی که امریکایی‌ها تلاش خواهند کرد که این گفت‌وگوها را به نتیجه برسانند، تلاش می‌ورزند که به نفعِ خود امتیازگیری کنند. طالبان متوجه این مسأله شده‌اند که امریکایی‌ها به صورتِ کم‌سابقه برای رسیدن به موفقیت در گفت‌وگوهای صلح تلاش می‌ورزند، و به همین دلیل از تمام امکانات‌شان برای این‌که به خواست‌های بیشتری دست پیدا کنند، دست نخواهند کشید.
برای امریکایی‌ها این‌بار مشکل‌تر از بارهای گذشته است که طالبان را واقعاً برای رسیدن به نتیجه متقاعد کنند، هرچند که ممکن است روی چنین نتایجی در پشت درهایِ بسته از قبل توافق‌هایی انجام شده باشد. امریکایی‌ها این‌بار پای آلمانی‌ها را نیز به صورتِ غیرمستقیم در گفت‌وگوهای صلح دخیل کرده‌اند و می‌خواهند از امکاناتِ این کشور برای رسیدن به هدف‌های‌شان استفاده کنند. این‌که واقعاً آلمان‌ها در مورد متقاعد کردنِ طالبان از چه امکاناتی برخوردار اند، هنوز نمی‌توان به‌درستی برآورد کرد ولی به نظر می‌رسد که آلمان‌ها برگ‌هایی را در اختیار دارند که امریکایی‌ها را واداشته است که از این کشور برای رسیدن به توافق با طالبان کمک بگیرند.
از جانب دیگر، این نگرانی نیز می‌تواند وجود داشته باشد که امریکایی‌ها به صورتِ عجولانه به توافق‌هایی با طالبان برسند که برای جوانبِ مختلفِ قضیۀ افغانستان قابل پذیرش نباشد. اگر چنین حادثه‌یی رخ دهد که دور از احتمال هم نیست، ممکن است که گفت‌وگوهای صلح برای مدت‌های طولانی به تعویق بیـفتد. از سفرِ سرزدۀ وزیر خارجۀ امریکا به افغانستان و استقبالی که سران حکومت نامشروع وحدت ملی از آغاز گفت‌وگوهای صلح نشان دادند، معلوم می‌شود که آقای پمپیو دستِ خالی به کابل نیامده بوده است. در همین حال صحبت‌هایی که اشرف‌غنی در پاکستان داشت نیز نشانگرِ این بودند که این‌بار امید بیشتری به همکاری‌های پاکستان وجود دارد، هرچند که در عمل هنوز پاکستانی‌ها هیچ تغییـری در سیاست‌های خود در قبال افغانستان آشکار نکرده‌اند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.