احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۱۶ سرطان ۱۳۹۸
این روزها بیشتر از هر خبرِ دیگری، بحث گفتوگوهای صلح امریکا با طالبان در سرخط بسیاری از رسانههایِ دنیا قرار گرفته است؛ گفتوگوهایی که وارد هفتمین دور خود شده و تا هنوز نتایج خاصی به دنبال نداشته است. در عین حال که گفتوگوهای صلح در قطر ادامه دارد، فضای سیاسی نیز دچار التهاب و ناآرامی شده است. از یکطرف حکومتِ آقای غنی که دیگر مشروعیتی ندارد، مُصر است که گفتوگوهای صلح زمانی معنادار میشود که طالبان در گفتوگوهایِ رو در رو با نمایندهگانِ حکومت به توافق برسند. از طرف دیگر، طالبان که میزان محبوبیت و کارآییِ تیم ارگ را بهخوبی برآورد کرده، نمیخواهند که با این تیم وارد گفتوگو شوند.
طالبان به این نظر رسیدهاند که گفتوگو با حکومتِ نامشروع ممکن است تبعاتِ ناخواسته و غیرقابل کنترولی در قبال داشته باشد. سخنگویانِ طالبان همواره گفتهاند که آقای غنی میخواهد مشروعیتی را که ندارد، از طریق گفتوگوهای صلح به دست آورد. در همین حال، هیأتی متشکل از ۵۳ تن از سیاسیون، جامعۀ مدنی و رسانهییِ کشور به قطر رفته تا با طالبان وارد گفتوگو شوند. طالبان ظاهراً از حضور این افراد استقبال کرده و گفتهاند که هیأت ۱۷ نفرییی را برای گفتوگو آماده کردهاند.
از هیأت افغانستان توقعِ خاصی در این گفتوگوها برده نمیشود، ولی حداقل کاری که انجام میشود این است که بحثهای نشستِ مسکو این بار در قطر و با میانجیگری دولت آلمان پیگیری میشود. به نظر میرسد که غربیها و بهویژه امریکا از حضور طالبان و سیاسیونِ افغانستان در مسکو چندان خشنود نبودند و به همین دلیل محل نشستهای حاشیهییِ صلح از مسکو به قطر برده شد. معلوم نیست که مسکو چه واکنشی به این تغییر محل نشـان خواهد داد ولی مشخص است که بازی را پایانیافته نمیداند.
روسیه طی سالهای اخیر به اندازۀ کافی با طالبان تماس داشته و توانسته که خوشبینیِ این گروه را نسبت به خود جلب کند. روسیه بدون شک انتظار چنین واکنشی را از غرب داشته و به همین دلیل باید منتظر اقدامِ روسیه در تقابل با نشست قطر بود. متأسفانه قضیۀ افغانستان دیگر محصورِ این کشور و حتا منطقه نیست. این قضیه از سالها به این طرف بُعد پُررنگِ جهانی گرفته و قدرتهای بزرگ را به خود مشغول داشته است. امریکا و روسیه دهههاست که در میـدان افغانستان زورآزمایی میکنند. گاهی یکی ظاهراً مغلوب میشود و دیگری پیروز، ولی به زودی میتواند موقعیتها تغییر کند. روسیه که ظاهراً بازندۀ جنگ سرد و جنگ افغانستان به امریکاییهاست، میخواهد دوباره در این جنگ حریفِ خود را به شکست مواجه کند.
وضعیت این روزهای امریکا، کمتر از سالهای پایانیِ حضور شوروی سابق در افغانستان نیست. در آن سالها گورباچف نخستین و آخرین رییسجمهوری شوروی سابق با ریگان رییسجمهوری وقتِ امریکا بر سرِ قضیۀ افغانستان در اروپا چانهزنی می کرد و امروز حکومت امریکا با طالبان به عنوان گروه مخالفِ دولت افغانستان در حال گفتوگوست. در آن زمان نیز چیزی به نام گفتوگوهای مستقیمِ دولت کابل با مجاهدین شکل نگرفت و امروز هم از چنین گفتوگوهایی خبری نیست. گویا سرنوشتِ حکومتها در افغانستان از قبل تعیین شده است. سران مجاهدین در آن زمان حکومت کابل را که در رأس آن داکتر نجیبالله نشسته بود، دولت نامشروع میخواندند و حاضر به گفتوگو با آن نبودند و امروز همین حرف را طالبان در مورد حکومت آقای غنی و عبدالله بیـان میکنند.
داستان صلح افغانستان همان داستان لحافِ ملا نصرالدین است. شبی ملا از خواب برخاست، متوجه شد که در بیرونِ خانه سروصدا بلند است، لحاف را دور خود پیچید و از خانه بیرون شد تا قضیه را دریابد. هنوز چیزی نفهمیده بود که دزدی لحافش را با خود برد. ملا دوباره به خانه برگشت. زنش پرسید مشکل چه بود. ملا پاسخ داد که مشکل بر سرِ لحافِ من بود. حالا قضیۀ افغانستان نیز چنین چیزی شده است. قدرتهای بزرگ که میانشان هزار و یک مشکلِ حلناشده دارند، از این قضیه به نفعِ خود سود میبرند. هر کدام منافعِ خود را دنبال میکنند و چیزی که در این میان همیشه مغفول میماند، منافع مردم افغانستان است.
ما روزهای سخت و دشواری را میگذرانیم و هر روز برای رسیدن به صلح قربانی میدهیم، ولی معلوم نیست که قدرتهای بزرگ در پی کدام منافعِ خود اینهمه را می ببینند و نمیخواهند که این جنگ پایان پیـدا کند. اگر قدرتهای بزرگِ جهانی و منطقهیی در میان خود به نتیجه میرسیدند، بدون شک حالا چیزی به نام «معضل افغانستان» در دستور کاریشان قرار نمیداشت. به نظر میرسد که آنها چندان این از وضعیت ناراضی هم نیستند. به هر حال، مردمِ آنها در این جنگ آسیب نمیببینند ولی میتواند منافعِ کلانی را برای آنها به بارآورد.
متأسفانه در افغانستان نهاد حکومت چنان ضعیف و ناکارآمد است که به هیچ صورت کاری از آن در مسایل کلانِ کشور متصور نیست. حتا طالبان به صورتِ اهانتآمیزی از پذیرش سلام رحیمی وزیر دولت آقای غنی در امور صلح خودداری کردند. این به معنای شکست آقای رحمیی در آغاز مأموریت دشوار صلحش میتواند باشد. حالا او و وزارتِ نامنهادش با چه کسانی میخواهند کار کنند؟ اصلاً نقش چنین وزارتی در گفتوگوهای صلح چیست؟
سخنگوی ارگ مدعی است که جزییات گفتوگوها با حکومت شریک ساخته میشود ولی قراین و شواهد چنین موضوعی را تأیید نمیکنند. به نظر میرسد که از همه دیرتر جزییات به حکومت افغانستان و ارگ میرسد. در چنین وضعیتی چه انتظاری میتوان از روند گفتوگوهای صلح داشت؟ آیا واقعاً آنطور که امریکاییها خوشبین به نظر میرسند، در واقعیت نیز این خوشبینی وجود دارد و کمپاین انتخاباتی نیست؟
Comments are closed.