احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمـران - ۰۴ اسد ۱۳۹۸
وقتی زمامداری ریشههایش را قطع کرده باشد و بدون پشتوانۀ مردمی در یک توافق آنهم با میانجیگریِ وزیر خارجۀ امریکا قدرت را به دست گرفته باشد، وضع و حالش بهتر از اشرفغنی بوده نمیتواند. آقای غنی در حالی به ادامۀ حکومتِ نامشروعِ وحدت ملی تأکید دارد که افغانستان مجبور است حقارتبارترین سخنان را از سوی متحدانِ خویش بهدلیلِ سیاستهایِ خام و ناکامِ همانهایی بشنود که کشورهای دوست و متحد به آنها اعتماد کردند و بر سرنوشتِ مردمِ افغانستان حاکم ساختند.
سخنان اخیرِ دونالد ترامپ رییسجمهوریِ امریکا در دیدار با عمرانخان نخستوزیرِ پاکستان شاید تلخ به نظر برسد، ولی این سخنان دقیقاً بازتابِ سیاستهای حیلهگرانه و چاپلوسمآبانۀ زمامدارانِ غاصبِ حکومت وحدت ملی است. ما اگر از روز نخست مناسبات و روابط خود را با کشورهای جهان و بهویژه آنهایی که در مبارزۀ مشترک با افراطگرایی با ما شریک بودند، مبتنی بر منافعِ ملیِ کشور بنا میکردیم و به خاطر غصب قدرت سیاسی خود را به دامنِ این کشورها نمیانداختیم، حالا چنین سخنانی را هم نمیشنیدیم. به گفتۀ خداوندگار بلخ، «این جهان کوه است و فعلِ ما ندا/ سوی ما آید نداها را صدا».
آنچه را که مردم افغانستان باید تحمل کنند، متأسفانه عاملِ آن بیرونیها نیستند، بل خودیهایی هستند که با اتکا به قدرت و امکاناتِ همان بیرونیها قدرت را تصاحب کردند و حالا هم دم از اکمالِ پروژههایی میزنند که فقط میتواند یک خیالِ خوش باشد. مگر آقای غنی و اطرافیانش با غرور و نخوت از انزوای پاکستان، تبدیل افغانستان به چهارراه اقتصادی منطقه و دهها مورد دیگر سخن نمیگفتند؟ مگر همینها نبودند که میگفتند بر اثر سیاستهای «سنجیده شده و زیرکانه»یشان پاکستان دیگر محلی از اعراب در سیاستهای منطقهیی و جهانی ندارد و حالا این نقش را افغانستان بازی میکند؟ حالا چه حرفی برای گفتن دارند؟ آیا میتوانند وضعیت را حداقل بهدرستی تحلیل کنند و بگویند چه اتفاقی افتاده است؟
بدون شک آقای غنی و مشاورانِ کمسوادش هیچگونه تحلیلِ درست و متناسب به شرایط از وضعیت ندارند. آنها بر اساسِ یک سری اقداماتِ دلبخواهانه و غیرعقلانی تا به اینجا به کمکِ دیگران کشتیِ شکستۀ افغانستان را به هر شکلی بوده هدایت کردهاند، ولی پس از این، حضورِ این گروه فاقد برنامه و عقلانیت سیاسی در رأس قدرتِ سیاسی میتواند فاجعه به بار بیاورد. آنها نشان دادند که نه تنها فاقد پشتوانۀ مردمی اند، بل در رهبری جامعه نیز توان و دانشِ لازم را ندارند.
شعار دادن و مزهپرانی، مسلماً سیاست نیست. آقای غنی ظرف پنج سالِ گذشته هیچ تغییر مثبتی در سیاست و رهبریِ افغانستان ایجاد کرده نتوانست. او نتوانست افغانستان را از مشکلاتی که دارد، حتا به صورتِ نسبی و حداقلی نجات بخشد. آیندۀ افغانستان در دستهایِ او آیندهیی نامعلوم و حتا ذلتبار است؛ آیندهیی که ممکن است دوباره افغانستان به سالهای جنگهایِ مدهش و خانمانسوز برگردد؛ سالهایی که اقتصاد کشور فلج شده بود و مردم یک لقمه نان برای خوردن نداشتند.
حکومت وحدت ملی طی پنج سالِ گذشته نشان داد که چنان از خواستها و مطالباتِ مردم دور است که حتا آنها را برآورد هم کرده نمیتواند. عمدهترین دستاورد آقای غنی و تیمش در این پنج سال افزایش تنشهای قومی، رو در رو قرار دادنِ مردم در برابر هم، بردن افغانستان به سمت بحران و ایجاد زمینههای اخلالگری برای گروههای افراطگرا و تندرو بوده است. حالا هم که بحث گفتوگوهای صلح پیش آمده، آقای غنی و اطرافیانِ او هیچ طرح و برنامهیی برای انجام این گفتوگوها ندارند.
مایک پمپیو وزیر خارجۀ امریکا که پس از اظهارات جنجالی دونالد ترامپ رییس جمهوری امریکا با آقای غنی صحبت کرد، بدون شک حرفهایی بهتر از ترامپ تحویلِ او نداده است. از اعلامیۀ وزارت خارجۀ امریکا برمیآید، که این گفتوگو از بالا به پایین بوده و در آن وزیر خارجۀ امریکا، آنچه را که قرار است بر سرِ افغانستان در نتیجۀ گفتوگوهای صلح بیاید، به آقای غنی گوشزد کرده و او هم در بهترین حالت گفته: «چشم قربان.» و جالب اینکه این توهین و تحقیرها در زمانی صورت میگیرند که آقای غنی در حال تکمیل کردن پروژۀ امانالله خان است و میخواهد با مصرفِ میلیونها دالر بادآورده، از ۲۸ اسـد به عنوان جشن استقلال افغانستان تجلیل کنـد.
آیا سخنانِ ترامپ و بعد پمپیو سیلیِ محکمی به روی آقای غنی و پروژههای بیسر و تهِ او بوده نمیتواند؟ هیچ چیز با دروغ و شعار به دست نمیآید. اگر اینها واقعاً خود را مستقل و از این خاک میدانند، اول از همه خانوادههایشان را از کشورهای غربی و بهویژه امریکا بیرون کنند. آیا همین قدر همت و شهامت دارند؟ اکثر اعضای خانوادههای تیم «دولتساز» در همین کشوری زندهگی میکنند که رییسجمهورش چنان حرفهایی در مورد افغانستان و آیندهاش بر زبان میآورد، آیا اینها حداقل به رسمِ اعتراض تلاش کردهاند که خانوادههایشان را به کشور فرا بخوانند؟
با دروغ و شعار که نمیشود کسی وطندوستی و عشق به وطن را ثابت کند و بگوید که «اگر مرا دیوانه میگویند بگذار بگویند، چون دیوانهوار عاشقِ این وطن هستم». ثبوتِ چنین ادعایی چیست آقای غنی؟ شما چه زمانی در کنارِ این مردم بودهاید؟ مگر شما در سالهای درد و وحشت در کشورهای غربی بهسر نمیبردید؟ عشقتان به وطن از چه زمانی گُل کرده است؟
سیاست همواره باید با عقلانیت توام باشد، نمیشود با سخنانِ احساسی و فریبنده خود را وطندوست و در کنار مردم نشان داد. مثل مشـاور پیشینِ آقای کرزی که گفت «خودتان آمده بودید، خودتان هم برگردید». فقط یک جملۀ دیگر اینجا کم بود که ایشان بگوید و آن اینکه خودتان برگردید که ما هم پیش از شما به خانههای اصلیِ خود برگردیم.
سیاستهایِ کشورها اینگونه شکل نمیگیرند و اگر گرفتند، آیندهاش همین چیزی میشود که حالا افغانستان به آن دچار شده است. اگر ما از روز اول روابط و سیاستهایِ خود را با کشورهای جهان متعادل و بر پایۀ منافع ملی میساختیم، امروز چنین وضع و حالِ اسفباری نمیداشتیم.
Comments are closed.