احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمد یونس آرین - ۲۹ اسد ۱۳۹۸
رییس تیم وفاق ملی محترم احمدولی مسعود، معاون دوم تیم وفاق ملی محترم داکتر لطیف نظری، بزرگان محترم، اشتراککنندهگان گرامی و مسوولان رسانههای محترم، السلام علیکم و رحمته الله و برکاته. تشریفآوری همۀ شما را به این محفل خیر مقدم و خوشآمد میگویم.
میدانم مشکلات فراوان است و جفاها و ستمهایی که بر این ملت روا داشته شده، هر قدر هم گفته شود و تُند نقد گردد، کم است و لیکن تکرار. من اما امروز منحیث فرزند این سرزمین، منحیث یک طبیب، یک استاد و از همه مهمتر، منحیث یک مادر که گذشته و حال و آیندۀ خود و کودکانم را در این خاک میبینم، در غرش باروت و خفقان دود و تنش و تیرهگی فضا، از بقا و سرافرازی یک ملت سخن میگویم و از برنامههای یک تیم متعهد و منسجم.
زندهگی در صدف خویش گهر ساختن است
در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است
حکمت و فلسفه را همت مردی باید
تیغ اندیشه به روی دو جهان آختن است
مذهب زندهدلان خواب پریشانی نیست
از همین خاک جهان دگری ساختن است
و اما تفاوت ما با دیگران:
رییس تیم جناب احمدولی مسعود، وابسته به خانوادۀ قهرمان ملی، علمبردار جهاد و مقاومت، تربیت یافتۀ دست قهرمان ملی، دیپلمات موفق و ورزیده، دور از معاملههای سیاسی طراح آجندای ملی و وفاق ملی، آگاه از مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور، منطقه و جهان، دارای ایده و اندیشۀ ملی و تفکر روشنفکرانۀ دینی، آماده برای دولتداری و سیاست و آماده برای تلفیق گروههای مختلف جامعه.
معاون دوم تیم وافق ملی جناب استاد داکتر عبداللطیف نظری، دارای دکتورای علوم سیاسی و جامعهشناسی، مرد جوان و دانشمند، محقق و مدقق مسایل سیاسی، اجتماعی و به دور از همه برچسپها، اتهامها، زورگوییها، زرپرستیها و تذویرها.
اینجانب منحیث فرزند این مرز و بوم، با قبول زحمات و دشواریهای شبانهروزی، بعد از اکمال تحصیلات عالی منحیث داکتر طب در پوهنتون طی کابل مصدر خدمت گردیدم. در همۀ حالات جنگ و بمباردمانها، راکتپراکنیها و دود و باروت، شاهد جنگهای ویرانگر بودهام و تلخی جنگ را با همۀ وجود حس کردهام. هجرت و دربهدری را از تخار و بدخشان تا پشاور و کراچی تجربه کردهام.
آری، من ادعای این را ندارم که چون ژاندار، دختر شجاع فرانسوی، با تیروکمان در مبارزه و دفاع مرز و بوم خود بودهام. من نمیگویم که چون جمیله بوپادچاهِ الجزایر در قلعوقم اشغالگران میهن، عملاً وارد میدان رزم شدهام. چون لیل خالد نتوانستهام یک پارتیزان فعال و موفق در برابر دشمنان دین و میهنم باشم و هم مانند خانم اندراگاندی، نتوانستهام که ربع قرن بر یک میلیارد نفوسِ بزرگترین کشور جهان حکومت کنم. همچنان در صدد مقایسه با خانم انگلا مرکل که توانسته است سکان ثبات اروپا باشد نیز نیستم. اما من فریده مومند، منحیث یکی از فرزندان سرزمین دود و آتش پایههای علم و دانش رسمی را به صورت عملی و نظری به پایان رساندم و به درجۀ پوهاندی که آخرین درجۀ علمی در کشور است را به دست آوردهام. هیچگاه ادعای دانشمند بودن را ندارم، چون علم بحر بیکران است و من شاید به اندازۀ قطرهیی از آن ننوشیده باشم. به قول بوعلی سینای بلخی: تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم. اما بهترین ایام زندهگی خویش را در آموزش اولاد میهن، در مداوای کودکان معصوم سپری کردهام و دهها مقاله و کتاب نیز تحریر و تألیف کردهام. در سمتهای مختلف اداری تا به سطح اولین وزیر زن در وزارت تحصیلات عالی کشور برای هممیهنانم مصدر خدمت گردیدهام.
خدمات من در دورۀ کاری دوسالهام در وزارت تحصیلات عالی بر دوست و دشمن پوشیده نیست. کار دشوار گذر در وزارت تحصیلات عالی، جایی که امتحان کانکور به یک کابوس وحشتناک برای جوانان زحمتکش و فقیر این سرزمین مبدل شده بود، از خروج و فروش سوالهای کانکور و نفوذ افراد اشخاص و ارگانهای مختلف در آن، تا نقل سیستماتیک، رشوه و خرید و فروش کلید سوالها و جعل و تذویر و چندبار امتحان دادن یک فرد در ولایتهای مختلف، همه این موارد و بیعدالتیها جوانان را چنان سرخورده و متأثر کرده بود که حتا عدهیی دست به خودکشی میزدند، ولی با یک اقدام بیسابقه به همۀ این فسادها و نابرابریها نقطۀ پایان گذاشتیم. با وارد کردن سیستم بایومتریک در پروسۀ کانکور، این معما را حل کردیم. به قول معروف: معما چون حل شود، آسان شود. بعدها استفاده از سیستم بایومتریک در انتخابات پارلمانی را شاهد بودیم که افتضاحی بیش نبود. این اقدام و دهها اقدام سالم دیگر در وزارت تحصیلات عالی، نمایانگر ارادۀ راسخ، جرأت و عزم متین ما برای آوردن اصلاحات بوده است. همانگونه که علما گفته اند: دست قوی میتواند شمشیر را به کار گیرد؛ نه شمشیر قوی دست ضعیف را.
زنان ظرفیت عظیم برای آبادانی، کار و کلید گمشدۀ توسعۀ افغانستان و اکثر نقاط جهان اند. باید توانمندسازی زنان به یک راهبرد اساسی در سیاستگذاری کشورها قرار گیرد و از این شعار به یک حقیقت زنده مبدل شود و به حضورشان در ردههای اول قدرت، سیاست و حوزههای اجتماعی به عنوان یک سرمایۀ ارزشمند نگاه شود. تیم وفاق ملی با درک این مهم و اعتقاد به این ارزش، این مسوولیت بزرگ را به عهدۀ من گذاشت.
برنامههای ما در حکومت آینده برای زنان
البته چون وقت کم است، میخواهم عرض کنم که وفاق ملی یک منشور مدون و ترتیب شده دارد که با تمام جزییات، برنامههایش را نگاشته است و شما میتوانید آن را بخوانید. من فقط شمهیی از این منشور را به صورت مختصر خدمت شما به عرض میرسانم.
– آوردن زنان در سطوح اصلی قدرت و حمایت واقعی از آنان. به عنوان مثال، در پستهای وزارتها، والیها، ولسوالیها و همۀ سطوح اجتماعی و حمایت جدی از آنان.
– ایجاد مرکز مطالعات زنان، ما و شما میخواهیم تا تیم وفاق ملی انشاالله که به پیروزی برسد، یک مرکز مطالعات زنان را بنیانگذاری میکنیم که در آن، به صورت علمی و روشمند مسایل و مشکلات زنان ریشهیابی شود و همچنان قرائت دینی و مذهبی در حوزههای زنان مورد ارزیابی قرار گیرد و محققان جوان زن در آنجا به صورت روشمند و اکادمیک تحقیقاتشان را فرا بگیرند.
– نهادینه کردن و ضمانت اجرایی قوانین و مقررهها برای حمایت از زنان در همۀ سطوح. قوانین در کشور ما وجود دارد اما ضمانت اجرایی این قوانین وجود نداشته است. حکومت مبادرت به ضمانت اجرایی قوانین خواهد ورزید.
– ظرفیتسازی زنان در عرصههای مختلف و فراهمآوری فرصتها جهت توانمندی اقتصادی زنان، بخشهای فنی، حرفهیی و تخصصی برای زنان و حمایت و احیای مهارتهای بومی زنان در دهات و قصبات مانند قالینبافی، گلیمبافی و غیره کارهایی که مربوط زنان میشود. همچنان بازار برای فروش تولیدات زنان نیز فراهم خواهد شد.
– در بخش تعلیم و تربیه نصاب فعلی معارف کشور ایجاب بازنگری کُلی میکند. نصاب کنونی معارف به گونهیی است که در هر صنف هفده تا هجده مضمون تدریس میشود؛ در حالی که هیچ انگیزهیی برای شاگر داده نمیشود تا به کدام سمت باید جهت داده شود. در کشورهای دیگر، وقتی متعلم به صنف شش و هفت میرسد، توانمندی و استعداد شاگر مورد ارزیابی قرار داده میشود و به همان سمتوسو تشویق و ترغیب میشود. ما باید از صنف نهم به بعد رشتهها را جدا بسازیم تا هر کسی رشتۀ دلخواه خود را فرا بگیرد. همچنان باید مکتبهای فنی و حرفهیی ایجاد شود. نیاز نیست وقتی شاگردی وقتی از مکتب فارغ میشود، حتماً به سمت تحصیلات عالی برود. کشور به نیروهای ماهر و تخنیکی و فنی نیز نیاز دارد و حکومت آیندۀ ما به آن توجه خواهد کرد.
– یک تفکیک را بین معارف و تحصیلات عالی کشور ایجاد میکنیم. چون فرصت کم است از تشریح اضافی برنامههای میگذرم و شما را فرا میخوانم به خواندن منشور وفاق ملی.
وطنداران گرامی!
بیایید برای آبادانی و بازسازی کشور عزیز ما افغانستان و برای پایان دادن به وضعیت غمانگیز سالهایسال در کشورمان کار مشترک را آغاز کنیم و رأی خود را با تعهد جدید و محکم و با ارادۀ قومی استعمال کنیم. چهرههای آزمایش شده و آنانی که برای ملت امتحان دادهاند و پارچۀ ناکامی به دست آوردهاند را بار دیگر نباید امتحان کنیم. باید از کسانی که در گذشته برای مردم حتا یک پیاله چای هم نمیتوانستند بدهند، اما امروز صاحب میلیونها دالر شدهاند و در کمپاینهای شان میلیونها دالر و افغانی مصرف میکنند، حساب پس بگیریم. شما مردم باعزت، مسلمان و مدبر از این پس شکار فریبهای این چنین چهرهها نشوید.
به امید یک افغانستان آباد و سربلند.
Comments are closed.