تجـدید پیمـان با آرمان‌هـای قهـرمان ملـی افغانستان متن سخنرانی احمد مسعود- ۱۴ سنبله ۱۳۹۸ پنجشیر

- ۲۴ سنبله ۱۳۹۸

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
نحمدو و نصلی علی رسول الکریم
هموطنان عزیز، برادران و خوهران گرمی؛ از هر کجایی که تشریف آورده‌اید، از پامیر زیبا تا وادی هریرود، از بلخ تا بامیان، از ننگرهار تا نورستان و از آمو دریا تا هیرمند و برادرانی که امروز در جمع همه جمع شدیم و همچنان وطنداران و برادران و خواهرانی که از طریق رسانه‌ها ما را می‌بینند mandegarو کسانی که در قسمت‌های این کرۀ خاکی مهاجر شده‌اند که بدون شک مقام هجرت در نزد الله کمتر از مجاهدت نیست.
علمای کرام، رهبران و فرماندهان جهاد و مقاومت، متنفذین، روشنفکران، استادان مکاتب و دانشگاه‌ها، دانش‌آموزان، کسبه‌کاران، کشاورزان، بازرگانان، محاسن سفیدان، مردان، زنان، جوانان و کودکان و خانواده‌های عزیز شهدا که نور چشم و برکت و نعمت تک تک ما و شما هستند، اسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
قبل از اینکه صحبت کنم یادآوری می‌کنم، هوا گرم است، آفتاب سوزان و آب کم است، اما ما و شما در درۀ زیبا و سر سبز پنجشیر قرار داریم؛ در دهۀ محرم که تسلیت عرض می‌کنم به تمام مسلمین جهان، رسیدن عاشورا و تاسوعای حسینی، برای مسلمین جهان تسلیت عرض می‌کنم. ما امروز در دشت کربلا نیستیم در درۀ پنجشیر هستیم، انشاالله قابل تحمل است؛ همچنین گرمای این آفتاب به اندازۀ آتشی که رهبر من و تو، قهرمان من و تو، پشتیبان من و تو، در آتش آن بم جان باخت، به اندازۀ آن بم هم سوزنده نیست، انشاالله تحملش را داریم.
خدا آن ملتی را سروری داد که تقدیرش به دست خویش بنوشت!
جمع شدن امروز ما به‌خاطر نوشتن تقدیر خود و تعین سرنوشت ما است.
با درود به طلایه‌داران جهاد و مقاومت و مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی، رهبر شهید پروفیسور برهان‌الدین ربانی، قهرمان ملی کشور شهید احمدشاه مسعود، مرحوم مارشال صاحب قسیم فهیم، شهید استاد عبدالعلی مزاری، شهید ملا نقیب آخند، شهید صفی‌الله افضلی، شهید سیدمصطفی کاظمی، شهید عبدالرحیم غفورزی، شهید مطلب بیگ و شهید احمدخان سمنگانی و هزارها شهید نشان‌دار و گُم‌نام این مرز و بوم که جا دارد اسم تک تک‌شان گرفته شود، اما به‌خاطر ضیقی وقت، درود می‌فرستم به روان‌های پاک‌شان. در عین حال، امروز بار دیگر دشمن‌های قسم خوردۀ این سرزمین، حادثۀ خطرناک و المناک دیگر در کابل خلق کردند با درود و به روان شهدای حملات تروریستی ۱۸ سال اخیر تا صبح امروز، سلام و احترام به پاسداران استقلال و آزادی نیروهای با عزت و با غیرت نیروهای امنیتی ما که چون مجاهدان برای حفظ باورهای ملی و میهنی ما و شما و باورهای اسلامی ما و شما به حفاظت و صیانت از کیان مملکت ایستاده هستند و سلام و درود خود را به کسانی می‌فرستم که در طول چهل سال مبارزات بر حق این مردم نصف بدن‌شان؛ پای، دست، چشم و …، از دست دادند، معلولیت را قبول کردند، اما اسارت و مزدوری را قبول نکردند. به تمام این عزیزان برادران و خواهران عزیز که نشانه‌های از فداکاری و غیرت و غرور این ملت از غیرت غرور و نشان زندۀ از ظلم ظالمین، و فساد و فتنۀ به این این ملت هستند؛ به تک تک شان سلام عرض می‌کنم. به تمام حاضران در این مجلس و برادران و خواهرانی که از اقسا نقاط این کشور برای تجدید پیمان، تعهد دوباره، ایستاده‌گی دوباره و تعین سرنوشت دوباره در اینجا تشریف آورده‌اند، به تک تک شما خوش آمدید می‌گویم، خوش آمدید صفا آوردید!
هموطنان عزیز!
وقتی امروز این جمعیت بزرگ و جمع با عزت و غیرت و پُرشور را می‌بینم، مرا به یاد و خاطرات ۱۸ سال پیش می‌برد که با هم در میان سیلی از اشک و غم با حضور رهبران جهاد مقاومت با سنیۀ پُر از درد، رهبر خود را به دامن خاک سپردیم آن روز همۀ ما فریاد زدیم:
ای خاک تیره دلبر ما را عزیز دارد
این نور چشم ماست که در بر گرفته‌ای
وقتی تمام شما را می‌بینم یاد آن روز می‌افتم که هر چقدر برادران امنیتی کوشش می‌کردند که مردم را متفرق بسازند، خبرها و راپورهای سخت و خطرناکی می‌آمد که دشمنان تصمیم به بمبارد دارد و تصمیم به حادثۀ المناک‌تر و بزرگ‌تر دارند، اما هیچ‌کس برای ثانیه‌یی در فکر زنده‌گی، جان، گرما و تشنه‌گی نبود، می‌خواست برای آخرین بار به جسم بی‌جان رهبر و قهرمان خود وداع کند. آن روز یک کودک دوازه ساله بودم که در کنار تک تک شما، آرزو‌ها، باورهای و آرمان‌های قهرمان ملی را در سینۀ خود نگه‌داشتیم و آن را به سینۀ خاک سپردیم. امروز اینجا یک‌بار دیگر جمع شدیم تا آن آرزو‌ها، آرمان‌ها را از سینۀ خود بیرون کنیم با هم شریک سازیم و توکل به پرودگار و حمایت مردم همان آرمان‌ها و آرزوها را تعقب کنیم. آن روز همۀ ما با نگرانی و تشویش با عظیمی از عزاداران به نظار نشسته بودیم و همۀ ما اضطراب دست به زیر لاشه نگران بودیم که خدا سرنوشت این ملت و این خاک بدون این قهرمان چه خواهد شد؟ امروز خداوند را سپاس‌گزار هستم که در همین نقطه، در جوار مرقد همین قهرمان و شهید ما یک بار دیگر اینجا جمع شدیم و شهادت می‌گیریم که راه و آرمان قهرمان ملی نه تنها در این مدت از بین نرفت، گُم نشد و محبوبیت خود را از دست نداد، محبوب‌تر، پُرره‌رو‌تر حتا فراتر از مرزها به بیرون رفت. لازم می‌دانم که پیش از آمدنم به بحث‌های اصلی، از مادر عزیز و مهربانم، خواهران عزیزم، کاکاها، ماماها و خاله‌ها و عمه‌ها و تمام خانواده که کانون خانوادۀ ما را گرم نگه‌داشته‌اند و نگذاشتن که سختی‌های نبود یک پدر برای فرزندانش سخت تمام شود، از تک تک‌شان تشکری کنم و سلام‌های گرم آنان را خدمت شما برسانم.
در عین حال، از تمام یاران و هم‌سنگران پدرم که جمع کثیرشان اینجا هستند، جمع دیگر به‌خاطر مشکلات و سفرها و هزار یک دلیل دیگر که می‌خواستند اینجا باشند، اما نشد، از تک تک‌شان به‌خاطر تلاش‌ها در نظام سیاسی و توسعۀ سیاسی کشور، چه در مرکز و چه در لایات، چه در سکتور خصوصی، چه دولتی و اپوزیسون تلاش کردن و نقش سازنده داشتند، تشکری کنم: خانۀ تان آباد و یک دنیا سپاس!
در عین حال، برادرانی ایستاد شدند و حمایت خود را از حرکت مردمی شما اعلام کردند، از تک تک شان امروز سپاس‌گزار هستم؛ به یاد دارم که سه سال قبل قانونی صاحب بزرگوار و دوستان دیگر‌شان تشریف آوردند و حرف‌شان همین بود که ما باید یک نقطۀ وحدت ایجاد کنیم و گفتند که احیای آرمان‌های قهرمان ملی محور و نقطۀ وصل مردم ما است. به‌خاطر تعهد، و استمرار اهداف‌شان در همین محور از ایشان تشکر می‌کنم، خدا حفظ‌تان کند قانونی صاحب و سایر کسانی که حمایت کردند.
در دو سه ماه گذشته، مشورت‌ها در ولایت پنجشیر، کاپیسا، پروان و کوهدامن انجام شد که انشاالله دامنۀ این مشورت‌ها را به تمام ولایت‌ها گسترده‌تر می‌سازیم و لازم می‌دانم که از حمایت حوزۀ جهاد و مقاومت در سراسر کشور تشکر کنم و از حمایت، ایستاده‌گی و تعهدشان ممنون هستم.
پنجشیر این دژ تسخیر ناپذیر، خانۀ جهاد و مقاومت و خانۀ ملت با حضور شما امروز سرسبزتر و رنگارنگ‌تر شده است و یک‌بار دیگر حضور شما به این دژ تسخیر ناپذیر، تسخیر ناپذیر باقی‌مانده و انشاالله باقی بماند، خوش آمدید می‌گویم.
هموطنان عزیزم!
اضافه از چهل سال از مبارزات بر حق مردم ما و شما در برابر تجاوزات مستقیم و غیرمستقیم بیرونی‌ها می‌گذرد، چهل سال است که ملت ما در راه ایمان به‌خدا، آزادی، عزت کشور، دفاع و صیانت از تمامیت ارضی، اعتدال اسلامی، ثبات سیاسی و وحدت ملی، قانون‌مندی و نظام‌گرایی، عدالت و توسعه که تار و پود مبارزه را تشکیل می‌داد، می‌گذرد. این را می‌خواهم به جرأت اعلام کنم که اهداف اعلام شده تار و پور مبارزۀ قهرمان ملی و جهاد و مقاومت ما را تشکیل می‌داد و امروز همین اهداف تار و پود مبارزۀ جدید ما را تشکیل خواهد داد. امروز وقتی می‌گوییم جمع شدیم، این هدف بزرگتر از هر حزب، جریان، طرف، ولایت، سمت پنجشیر، قندهار و ارزگان است. اینان کسانی هستند که در بیش از چهل سال مبارزه با ثابت پایدار باقی‌مانده‌اند. مایی که می‌گوییم جمع شدیم در تاریک‌ترین روزهایی که دنیا ما را تنها گذاشته بود؛ در برابر حملات ددمنشانۀ دشمنان قسم خوردۀ ایستاد شده بودیم، زیر چتری به‌نام جبهه متحد ملی، به هبری و زعامت واحد با وحدت و یک‌دلی و شجاعت در برابر تمام متجاوزین ایستاده بودیم، این ما همان ماهایی هستیم؛ اگر چه که هجده سال گذشته و در طول این سال‌های به اثر توطیه‌ها بهترین و با وفاترین یاران قهرمان ملی تا به حاشیه کشانیدن شخصیت‌های بادرایت ملی و مردمی تا به سخره گرفتن فرایند انتخابات و مردم‌سالاری که یکی از اساسات نظام را ما تشکیل می‌دهد، می‌بینیم که با تمام توطیه‌ها داعیه مردم هنوز زنده است، با تمام این توطیه‌ها ما مصمم‌تر و قوی‌تر از گذشته حمایت دختران و پسران این مملکت را با خود داریم که به هیچ چیزی کمتر از حق مسلم انسانی و اسلامی‌ راضی نیستند.
هموطنان عزیزم!
امروز به‌خاطر چند مسألۀ مشخص جمع شدیم، بحث اول ما تجدید پیمان با آرمان‌های قهرمان ملی و تقویت وحدت ملی که متأسفانه در طول این مدت و مخصوصاً سال‌های اخیر به شدت صدمه دیده است و احیای ارزش‌های جهاد و مقاومت است، جمع شده‌ایم. آرمان‌های قهرمان ملی کشور بسیار سلیس، ساده و روان است و بارها آرمان‌های خود را با مردم خود و با دنیا شریک ساخته است. قهرمان ملی کشور آرزوی آزادی و آبادی کشور خود را داشت و ما و شما هم امروز پیمان می‌کنیم که در پی آزادی و آبادی کشور خود هستیم. او در پی ایجاد نظام معتدل اسلامی بود و ما نیز خواستار نظام معتدل اسلامی هستیم، او راه حل مشکلات کشور در وحدت ملی می‌دید و وحدت ملی را در عدالت اجتماعی می‌دید، ما خودت هم وحدت ملی‌یی را می‌خواهیم که در آن عدالت اجتماعی موجود باشد، بدون عدالت اجتماعی وحدت ملی امکان پذیر نیست. متأسفانه در مدت ۱۸ سال گذشته به دلیل منافقت‌های دشمن‌ اختلاف‌های در میان حوزه و خانوادۀ جهاد و مقاومت ایجاد شده است. امروز آمده‌ایم تا جمع شویم، نقطۀ وصل و اتحاد در بین مردم، ملت، حوزه و خانوادۀ جهاد و مقاومت ایجاد کنیم.
در طی چهار دهۀ گذشته به دلیل دخالت‌های بیرونی، جنگ‌های مختلف، سیاست‌های تفرقه‌انگیز وحدت ملی ما و شما به شدت ضربه خورده، یکی از آرمان‌های پدرم احیای وحدت ملی این ملت بود، ما وعده می‌کنیم و تعهد می‌کنیم با ملت خود با خدای خود و قهرمان ملی خود که در احیا و تقویت وحدت ملی خود کوشا باشیم، وحدت ملی را دلیل اصلی محرک پیشرفت این کشور و ثبات و موفقیت این کشور می‌دانیم.
مسألۀ دومی که امروز اینجا آمده‌ایم شریک شویم، داستان انتخابات است، وطنداران عزیزم؛ ما هم از نتیجۀ انتخابات، شفافیت و مدیریت آن تشویش و نگرانی داریم، متأسفانه چنانچه اطلاعات می‌رساند، نتیجۀ انتخابات دست‌خوش تلقب‌ها و تغییرات گوناگونی خواهد شد. یک بار دیگر اینجا اعلام می‌کنیم که این خیانت به رأی و تصمیم مردم است. مردم خود حاکم تعین سرنوشت خود هستند با رأی و سرنوشت مردم بازی نکنید. دخالت در انتخابات و خیانت در رأی مردم باعث بی‌ثباتی کشور و بی‌‌اعتمادی مردم به این روند ملی و ناکامی پروسۀ مردم‌سالاری خواهد بود و امیدوار هستیم از این اتفاق جلوگیری شود. این حرف باور و مشورت شما بود در مدتی که جلسات مشورتی خود را با شما داشتیم: حوزۀ جهاد و مقاومت و هر کسی که پیرو خط رهبر شهید پروفیسور برهان‌الدین ربانی و قهرمان ملی کشور شهید احمدشاه مسعود است و تمام شهدای دیگر، خواستار کاندیدای واحد، خط واحد و روایت واحد هستند و من اینجا قول می‌دهم که تمام تلاش خود را به نماینده‌گی از شما انجام می‌دهم. لطف تان است.
این ملت من است که دستان خویش را
به گرد آفتاب کمر بند کرده است.
به امید روزی که دست ما به کمربند همدیگر برای وحدت ملی کمربند شود و تا زمانی که این دست‌های برای انسجام و یک‌پارچه‌گی بر آرمان‌ها قهرمان ملی در جوار آرام‌گاه هستم، کمربند شده باشد انشاالله پیروزی از آن ماست.
گپ سوم که در ارتباط به انتخابات داریم، وطن داران عزیز! هر وقتی ما از ایستاده‌گی برحق ما، از تلاش برحق ما آن وقت شکست نصیب ما می‌شود، انتخابات به باور ما در نتیجۀ صلح واقعی با عزت و سرتاسری که مشارکت همگانی را مهیا کند بهتر می‌دانیم و انتخاباتی در شرایط فعلی به صلاح کشور نمی‌دانیم و مشورت به تمام مردمان با عزت و دلسوز این است که فرصت طلایی که داستان صلح را به‌وجود آورده است، اگر نماینده‌گی و نماینده‌گان واقعی مردم حضور داشته باشند، می‌شود منجر به یک نتیجۀ اختتام جنگ و خون‌ریزی باشد. خواست و تشویق ما این است که برای صلح همکاری کنند و این فرصت را قربانی کمپاین انتخاباتی نسازند. ملت ما از خون‌ریزی، کشتار و قتل خسته شده است و خواستار پایان جنگ است و صلح‌جو است. اما این اشتباه گرفته نشود که ملت ما از مبارزۀ برحق قدمی به عقب نخواهند کشید. ما در صورت نیاز به مبارزۀ خو ادامه می‌دهیم در کنار نیروهای امنیتی خود ایستاد هستیم، اما مثل پدر خود این جنگ بوده که بالای تحمیل شده و دست ما به طرف دوستی دراز بوده است.
حرف چهارم ما در ارتباط به صلح است، ما صلح را راه‌حل سیاسی و نیاز ملی می‌دانیم، ما در پی ‌نزاع نبودیم، چنانچه حرف قهرمان ملی و استاد شهید همۀ شهدای گران ارج این بود که جنگ بالای تحمیل شده است، ما هیچ وقت طرف‌‎دار جنگ نبودیم و مبارزه و جهاد ما دفاعی بوده است، هیچ وقت تجاوز و ظلمی نکردیم ما مدافع سرزمین و ملت مظلوم افغانستان بودیم، بازهم که جنگ بالای ما تحمیل شده بود، نمونه‌های بی‌شماری داریم از تلاش‌های سران جهاد و مقاومت وجود دارد، به دلیل کمی وقت به سه تلاش آن اشاره می‌کنم: یک؛ وقتی قهرمان ملی تلاش کرد برای اختتام جنگ حزب اسلامی و دولت اسلامی. دو قهرمان ملی یکه و تنها بدون سلاح و مسلح و بدون ارتش و تانک و توپ به مرکز به کمپ طالبان رفت به میدان شهر، فقط به یک نیت که دولت یکی، کشور یکی مردم یکی در ظاهر حرف اسلامی آنهم در قلب من یکی، در ظاهر حرف تو شریعت اسلامی در قلب من یکی، بیا که جنگ خاتمه بدهیم و برویم به صلح، اما متأسفانه نشد، مثال سومی ما خواهران و برداران؛ رهبر جهاد و مقاومت شهید صلح پرفیسور استاد برهان‌الدین ربانی در رأس شورای عالی صلح که در همین راستا جان شیرین خود را از دست و تا آخرین لحظه حرفش صلح بود صلح و کلامش همین بود که «فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ» تلاش‌شان همین بود. هیچ‌کسی نمی‌تواند تلاش رهبران جهاد و مقاومت را در طول سالیان متمادی در راستای صلح و صلح‌جویی و خیر و خیرخواهی نادیده بگیرد و این ملت با غیرت و با همت را متهم به جنگ‌سالاری کند، ما ملت صلح‌جو هستیم در عین حال، ملت مبارز و مبارزۀ بر حق داریم.
در عین حالی که خود را طرف‌دار صلح می‌دانیم، اما نگرانی‌های در رابطه به روند صلح کنونی داریم، ما به دنبال صلح با عزت هستیم، همان‌گونه‌یی که قانونی صاحب اعلام کردند، خواهران و برادران آگاه هستند که در دو سه هفتۀ گذشته تلاش‌های از قانونی صاحب، سفیر صاحب احمدولی مسعود، ذوالفقار امید و سایر دوستان تلاش کردند تا از حوزۀ جهاد مقاومت در رابطه به صلح یک تصمیم باشد و در اینجا نماینده‌گان شما عزت‌مندان از صلح واقعی دفاع می‌کنند.
پس از تلاش‌های زیاد، خوشبختانه تمام برادران مانند جنرال صاحب دوستم، فرزندشان و تمام دوستان را هم‌فکر و مقاوم یافتم و امیدوارم که آنان نماینده‌گی با عزتی از شما داشته باشند. از نظر ما صلح با عزت صلحی است که هیچ از طرف‌های درگیر احساس خطر نکنند و دوم این‌که صلح منجر به پایان دایمی جنگ باشد. امیدوار هستیم و دعا می‌‎کنیم اینگونه باشد.
در قدم سوم، نباید هیچ گروهی سلاح به دست داشته باشند و پس از صلح برای اهداف سیاسی خود از آن استفاده کنند، در عین حال ما خواهان صلح پایدار نیز هستیم وطنداران؛ صلح پایدار حالت است که زمینۀ بحران‌زایی را خاتمه دهد؛ به نظر ما یکی از عوامل بحران در کشور ما ساختار متمرکز قدرت است تا زمانی که ما مشکل ساختار در کشور و این معضل چند صد سال کشور حل نکنیم، صلح به معنای ختم جنگ شاید باشد، اما به معنای پیشرفت افغانستان و ختم بحران نیست.
از نظر ما ساختار متمرکز بوده که همیشه سبب فساد، استبداد، بی‌ثباتی، عقب‌مانده‌گی فقر و در نهایت جنگ شده است. این همیشه ساختار ارگ و مرگ بوده است، چون قدرت در یک نقطه متمرکز بوده و طرف بازنده رفته به یک کشور دیگر و آمده طرف مورد هدف قرار داده و همیشه از همین اختلافات و سیاست ارگ و مرگ کشورهای بیرونی استفاده کرده و اختلافات قومی، سمتی وسیاسی در اینجا ریشه دوانیده است. به نظر من بزرگترین دشمن و خطر برای مردم، ملت و آینده افغانستان ساختار متمرکر قدرت است. به گونۀ مثال می‌گویم تا عمق این فاجعه را درک کنید؛ در پنجشیر، پروان یا قندهار و بامیان، بدخشان، فراه یا نورستان که یک مکتبی را سیل می‌برد، آیا والی، وزیر یا رییس اجرایی یا صدراعظم صلاحیت تعمیر آن دارد، نخیر؛ تمام این باید برود به ارگ و بعد از یک‌سال طی مراحل در تدارکات ملی، دوباره روند باسازی مکتب آغاز شود. شما نسل جوان کشور که بانیان آینده افغانستان بسنجد که آیا با اینگونه سیستم تلاش می‌شود یک شالی یا موتر کلان را از سوراخ سوزن بگذرانند، افغانستان پیشرفت می‌کند؟ ایا افغانستان به عزتی می‌خواهد دست پیدا می‌کند؟ آیا یا این حالت معادن افغانستان که تنها معدن بامیان که تخمین می‌شود که بیش از ۷۰۰ ملیارد دالر هزینه دارد با یک امضا به دست ارگ می‌رود و ثروت و قدرت را تقسیم می‌کند، به مردم مظلوم آن ولایت چه می‌شود؟ هیچ، در توسعۀ چه هزینه می‌شود؛ بنابراین ما باورمند به این هستیم که درصدی از منابع زیر زمینی هر ولایت باید در خود همان ولایت نیز مصرف شود. این بود باور و فکر ما در در ارتباط به ساختار متمرکز و تمرکز ثروت و قدرت تا زمانی که این معضل حل نشود، هیچ معضل حل شود، جانبی است و فرصت صلح فرصت طلایی است برای همین مشکل تاریخی و ریشه‌یی مملکت را برای همیش و از این گره کور برهاند. زمانی که کمر ما تو بسته شود و فکر سرنوشت خود را بکنیم، فکر ما این است انشاالله با فکر تنوع زیبای قومی، زبانی، و فرهنگی، مردم ما مردم متحد یک پارچه با حقوق برابر شهروندی برخوردار از عدالت اجتماعی تبدیل خواهد شد.
دو فکر ما همین است که روحیه جهاد و مقاومت با نگرش منسجم‌تر با حرکت ما و شما انشاالله در تاروپود ملت ما نهادینه می‌شود و ما این را نهادینه می‌سازیم و در هماهنگی نیروهای با عزت امنیتی – دفاعی به قوۀ بازدارندۀ همیشه‌گی در مقابل هر تهدید مبدل می‌گردیم.
حرف سوم، تمام خشت‌های که گذشت‌گان در برابر دفاع از این کشور گذاشته اند، روی شانه به شانه آینده را اعمار می‌کنیم و مردم خدمات بهتر از آن خواهند دید.
حرف چهارم و آخر ما؛ نظام غیرمتمرکز که در آن مشارکت اقوام و توزیع عادلانۀ ثروت و قدرت خواهد بود که متضمن ثبات اجتاعی – سیاسی، صلح پایدار، توسعه و پیشرفت کشور است و افغانستان مترقی و عاری از مواد مخدر خواهد ساخت با حفظ و بی‌طرفی و عدم انسلاک و تعادل در روابط خارجی، کشور ما به سکوی صمیمت در منطقه و جهان تبدیل خواهد شد که یک فصل نو در سیاست خارجی ما ایجاد خواهد شد.
هموطنان عزیز و گرامی!
نظریات ما را شنیدید و در آخر خواسته چند من از شما دارم؛
به عنوان فرزندتان، به عنوان کسی شما اعتماد کردید و اعتماد می‌کنید که این راه ادامه یابد:
علاقه‌مندی من این است معقولیت و نظریات ما را پیش خود وزن بکنید، بیایید در فضای همدلی و اعتماد همراه شویم و علمای کرام که چراغ راه ما هستند، تقاضای ما این است با حضور پُرشور خود و با مشورت و همکاری چراغ راه ما شوند. مجاهدان عزیز و مقاومت گران دلیر کشور، خود را منسجم ساخته، منظم ساخته به بخیر خود را وصل بکنیم که خطر در کمین است و فکر انتهای ما را از ابتدا بکنیم. جوانان عزیز روحیه دفاع از کشورتان را متکی به خط و مشی قهرمان ملی کشور زنده ساخته و باور داشته بابازوی توان‌مند خودتان با همکاری مجاهدان و علما این خط مشی مشترکاً تعقب کنیم.
باور ما این است که جوهر آبادی کشور به زیر پای ماست/ در افق‌های جهان چشم طلب گردان مکن، خود ببینیم، اعتماد به ملت خود ما به جوان خودما به مردم خودما به آینده خودما و علما و مجاهدین باعزت خودما باشد.
در خاتمه به صراحت می‌خواهم که دو چیز تکرار کنم؛ آرزو و آرمان پدرم را آزادی، عدالت و بر قراری یک نظام معتدل بود به آن خود را باورمند می‌دانم و مسوول تعقب همین می‌کنم!
پدرم به این باور بود که با اعتماد به همین نماینده‌گان مردم که مجاهدان بودند وطن را به دفاع بگیرد و به دفاع بنشیند، ما نیاز به حمایت و حضور هیچ‌کسی نداریم، اعتماد به خدا و حمایت مردم به دفاع از این سرزمین کفایت می‌کند و ما هم باور مند هستیم.
ما در آستانۀ دو قدم مهم قدم نخست شهادت امام حسین «رض» شهید راه حق و ۱۸ سنبله شهادت قهرمان ملی، یکی از شاگردان مکتب امام حسین، قرار داریم، امروز تمام ما اقوام و مذاهب گوناگون، به نسبت این دو سوگواری عزا داری هستیم، از جوانان، دوستان و برادران خود خواهش اینجا خواهش می‌کنم، احترام‌شان نهایت به عزا داران این دو مناسبت داشته باشند، مسعود ادامۀ دهندۀ راه حسین است، مسعود جدای از حسین، حسن و علی و جدای از عثمان و عمر و ابوبکر و محمد «ص» نیست. خواست من از تمام جوانان به‌ویژه جوانانی که با شور و هلهله در روز ۱۸ سنبله به عزا داری می‌پردازند، خواهش من این است: احترام، نظم و آرامش را در نظر بگیرند. کاروان‌های شان کاروان‌های خیر و آرامش باشد. کاروان‌هایشان کاروان حسین و مسعود باشد،کاروان‌هایشان کاروان مردم و مجاهدان باشد، در همکاری با بنیاد و نهادهای که محافل عزا داری را برپا می‌کنند، نهایت احترام، اخلاق و نظم را نهادینه بسازند. اینجا شجاعانه برای‌تان می‌گویم که در کابل به هیچگونه نشان دادن سلاح قابل برای مردم، خورد و کلان کابل نیست. ما در خط قهرمان کشور در دفاع از مردم و خورد کلان هنوز قرار داریم با حضور گستردۀ شما اعلان می‌کنیم که هر کسی این کار انجام می‌دهد، ازما نیست و در برابرش برخورد می‌شود. سلاح ما را به سینه دشمن می‌گیریم، سلاح خود را به دفاع از ملت در خط مقدم می‌گیریم، تفنگ و مرمی خود را به دفاع از این ملت مصرف می‌کنیم.
خدایا تو آن کن که پایان کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
نعرۀ تکبیر!
الله اکبر
الله اکبر
الله اکبر
وسلام علیکم و رحمت‌الله برکاتۀ

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.