احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:گفتوگوکننده: ابوبکر صدیق - ۱۴ میزان ۱۳۹۸
اشاره: انتخابات در ششم میزان سال جاری برگزار گردید که با ادعای تقلب و جعل همراه بود. تکتهای انتخاباتی هر کدام به نوبه خود، تیم خود را پیروز انتخابات اعلام کردند. تیم ثبات و همگرایی به رهبری داکتر عبدالله و دولتساز به رهبری دکتر غنی خود را پیروز انتخابات میدانند. در این بحبوحه، اما کمیسیون انتخابات میگوید که تنها رأی بایومتریک شده مورد قبول و شمارش است. طرفداران تیم انتخاباتی دولتساز هشدار برای شمارش رأیهای بدون بایومتریک دادهاند. اما با در نظر داشت این وضعیت سرنوشت انتخابات و نتیجۀ انتخابات چه خواهد شد؟ در این رابطه گفتوگوی را با محمدعلم ایزدیار معاون نخست مجلس سنا انجام دادهایم که اینک حاصل آن را میخوانید.
—————
*جناب ایزدیار! نگاه شما به روند برگزاری انتخابات ریاستجمهوری چگونه است و شفافیت در این روند را چگونه بررسی میکنید؟
انتخابات به عنوان یک پروسۀ ملی مورد حمایت ما بود و از این روند حمایت میکنیم. رأیهای تقلبی از رأی پاک تفکیک شود و رأی مردم تعینکنندۀ سرنوشت باشد. ما در گذشته انتخاباتهای مختلفی را تجربه کردیم، انتظار مردم افغانستان این است که روند انتخابات به صورت دقیق، عمومی و سراسری و بیطرفانه مورد دقت قرار گیرد؛ زیرا تجربۀ چند انتخابات گذشته نشان میدهد که این روند مورد دستبُرد قرار گرفته است. در دورههای پیش به رأی مردم و سرنوشت مردم بازی شد، با آنهم انتخابات کنونی به شدت سرنوشتساز است. اعلام نتیجۀ انتخابات بدون در نظر داشت تفکیک آرا و اگر به اساس رأی پاک مردم نباشد، خاتمۀ دوره کنونی است و باید جنازۀ دموکراسی و مردمسالاری را خواند. اعلام نتیجهیی که برآمده از رأی پاک مردم نباشد، به معنای نقطۀ ایست دموکراسی و مردمسالاری است؛ اگر از رأی واقعی مردم افغانستان دفاع نشود و رأی سیاه از سفید تفکیک نگردد و رأی مردم افغانستان مورد اعتماد قرار نگیرد؛ باورمندی مردم و جهان نسبت به روند دموکراسی در افغانستان به بنبست مواجه میگردد.
در انتخاباتِ ۶ میزان چهار عامل عمده وجود داشت که باعث شد شهروندان اندکی پای صندوقهای رأی بروند: تهدید طالبان در مرحلۀ نخست، بیباوری مردم نسبت به انتخاباتهای گذشته که این باورمندی را تقویت کرده است که رأی مردم تعیین کننده نیست. تجربۀ انتخابات سال ۲۰۱۴ روی انگیزۀ مردم تأثیر منفی گذاشته است. شعارهای انتخاباتی واهی و غیرعملی که در پنجسال پیش برای مردم داده شد و در طول پنجسال اقدام عملی بدان صورت نگرفت، از عوامل دیگر اشتراک کمرنگ مردم در این روند بود. تعهدات در بخش امنیت، مبارزه با فساد و…، موفق نبود. همچنان تجربۀ چهار دور انتخابات کشور مردم را نسبت به روند انتخابات بیباور ساخته است. این زنگ خطر برای مردم و سیاسیون و نهادهای و کشورهای حامی افغانستان از روند دموکراسی است.
روند گفتوگوهای صلح میان طالبان – امریکا نیز عامل دیگر بود که روی انتخابات سابه افگنده بود،. جامعۀ بینالمللی و کشورهای حامی در رأس ایالاات متحدۀ امریکا، بیشتر روی گزینه صلح نسبت به انتخابات فکر میکردند.
اما اکنون کمیسیون انتخابات در مرحلۀ حساس قرار دارد، تفکیک رأی پاک مردم از رأی ناپاک میتواند نتیجۀ مطلوب به انتخابات داشته باشد. این در صورت است که تفکیک صددرصد میان آرای تقلبی و آرای واقعی صورت گیرد.
*شما ظرفیت کمیسیون انتخابات را برای تفکیک رأی سفید از سیاه و تعین سرنوشت انتخابات به اساس رأی واقعی چگونه ارزیابی میکنید؟
کمیسیون انتخابات در چارچوب قانون و تعهدی که برای مردم افغانستان داده است، باید اعمال مسوولیت کنند و بایست رأی بایومتریک شده را از رأی غیربایومتریک جدا بسازند و تنها رأی را که از ۷ صبح – ۵ عصر استعمال شده را مدار اعتبار قرار دهند و آرای اضافی که پیش از وقت و پس از وقت معین را باطل کنند. گزارشهای زیاد وجود دارد که صدها هزار رأی در ساحاتی که حاکمیت دولتی وجود ندارد، بهنفع افراد مشخص استعمال و صندوقها پُر شده است. این ظلم است و پذیرش آن عواقب پُر از مخاطره برای امروز و فردای افغانستان دارد که در صورت دامنگیر شدن به آن هیچ گروه و فردی نمیتواند آن را جمع کند. بنابراین، کمیسیونها حق دارند به اساس قانون و صلاحیتهای خود در جداسازی رأی واقعی مردم از رأی سیاه و تقلب تلاش جدی کنند و از سرنوشت کمیشنران پیشین کمیسیون انتخابات – اکنون در زندان بهسر میبرند – تجربه بگیرند. کمیشتنران پیشین کمیسیون انتخابات به دلیل اینکه نتوانستند که انتخابات را به صورت درست مدیریت کنند، بدون توضیحات به مردم امروز در دادگاه/ محکمه هستند. کمیشنران کمیسیون انتخابات مسوولیت قانونی، اخلاقی و دینی دارند که به رأی مردم تمکین کنند و در تفکیک رأی پاک از ناپاک تلاش جدی و ایمانی خود را بهخرچ دهند و زیر تأثیر مسایل قومی، زبانی و تهدیدهای ناشی از آن قرار نگیرند و برای مردم افغانستان ثابت بسازند که میتوانند، از بحرانی که قرار است دامنگیر مردم شود، جلوگیری نمایند. در غیر صورت ادامۀ این روند افغانستان را در فاز جدید از بحران قرار خواهد داد.
*پس از انتخابات موضعگیریهای طرفداران دو تیم دولتی را شاهد بودید، رییس مجلس سنا هشدار به حساب کردن رأی بدون بایومتریک داد، موقف شما به عنوان معاون این مجلس چیست؟
موقف ما خیلی روشن بیان شده است، نتیجۀ انتخابات به اساس رأی پاک مردم باید تعیین شود، رأی تقلبی، ناپاک و سیاه از رأی پاک مردم افغانستان جدا شود، یگانه راه رأی بایومتریک است که شامل سیستم بایومتریک از ۷ صبح – ۵ شام روز انتخابات است و رأیشان قابل شمارش است.
این به معنای حمایت از یک شخص و تیم انتخاباتی نیست، حمایت از رأی مردم و روند دیموکراسی در کشور است. حمایت از عدالت و زحمات مردم افغانستان که با قبول کردن خطر جان خود پای صندقهای رأی رفتهاند و رأی خود را استعمال کردهاند.
برنده شدن هر تیمی انتخابات که به اساس رأی پاک مردم باشد، مورد قبول تمام مردم افغانستان است. مهم نیست که داکتر عبدالله – دکتور غنی و کسی دیگر باشد. اما در صورتی که رأیهای بدون بایومتریک و تقلبی اعتبار داده شود، بدون تردید که افغانستان در شرایط بحرانی است، وضعیت بحرانیتر خواهد شد و کنترل این وضعیت دشوار است.
*با توجه به موضعگیریهای اخیر دو تیم حکومتی، شما اعلام نتیجۀ را چگونه ارزیابی میکنید، آیا ما وارد فاذ تازۀ بحران خواهیم شد؟
در شرایط که بحران جنگ و ناامنی فراراه مردم افغانستان قرار دارد، اعلام نتیجۀ انتخابات بدون در نظر داشت معیارهای قانونی آن نتیجۀ انتخابات را به بحران خواهد برد، نتیجۀ انتخابات اگر به اساس مکانیسمهای قانونی صورت نگیرد و از آرأی مردم تفکیک دقیق نشود، بدون تردید نظام دموکراسی پایان خواهد یافت و نتیجۀ انتخابات نقطۀ پایان به مردمسالاری خواهد گذاشت، دست آوردهای نظام ۱۸ سالۀ به یکبارهگی سقوط خواهد کرد و بحران ناشی از آن چند نسل آینده را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
در این مرحله افغانستان وارد بحرانی سیاسی داخلی و تنشی میشود که ابعاد آن تمام شئون زندهگی مردم افغانستان را تهدید به نابودی میکند. گروههای مختلف در برابر هم قرار خواهند گرفت. اما جامعۀ جهانی و کشورهای حامی افغانستان و نهادی معتبر بینالمللی بایست در همکاری جدی با کمیسیون انتخابات از چالشی که متصور این کشور است جلوگیری کنند. از شخصیتهای و سیاسیون افغانستان نیز توقع میرود که با درک حساسیت موضع منافع ملی را نسبت به منافع شخصی و گروهی ترجیح دهند و به رأی مردم پاک مردم ارج بگذارند.
*در کنار این، آغاز دور تازۀ از گفتوگوها میان طالبان و امریکا که زمزمۀ آن از پاکستان بلند شده است، چقدر میتواند امیدوار کننده باشد؟
باور دارم که تاز مانی که ما با پاکستان روی عوامل جنگ به نتیجۀ نرسیم، پاکستان وادار به قطع رابطه با طالبان و تروریسم نشود و کشورهای منطقه و به عنوان یک پوتنشیل بالای طالبان برای وارد شدن در مذاکرات صلح با دولت افغانستان فشاور وارد نکنند و منافع مشروع خود را در آیندۀ افغانستان مشاهد نکنند، رسیدن به صلح ممکن نیست.
تا زمانی که پاکستان به این عقیده نرسد که تداوم جنگ در افغانستان به نفغ این کشور نیست، روند صلح موفق نخواهد بود؛ زیرا تا زمانی که منابع تمویل کنندۀ طالبان قطع نشود و فشار واقعی بالای گروه طالبان وارد نگردد، طالبان حاضر به گفتوگو نمیشوند.
اما روند مذاکرات که میان امریکا – طالبان، میتواند کلید بر آغاز روند گفتوگوهای «بینالافغانی» باشد. در غیر صورت روند مذاکرات میان امریکا – طالبان متمرکز روی منافع دو طرف در افغانستان که قطع رابطۀ طالبان با گروههای تروریستی مانند القاعده که متضمن منافع آینده امریکاست قرار دارد. پس از آن دولت میتواند با روی دست گرفتن طرح جدید با حامیان طالبان و طالبان صحبت کند و روی آغاز مذاکرات با در نظر داشت شروط مخالفان و خط قرمز دولت آغازگر شود. گروه طالبان ادعای گفتوگو با جبهه مقاومت ( جریان مقاومت به رهبری شهید احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور و استاد برهان الدین ربانی شهید صلح پیش از ۲۰۰۱ در برابر طالبان قرار داشتند) را دارند. طالبان تأکید دارند که ما با کسانی صحبت میکنیم که خود را صاحبان اصلی این کشور میدانند و در برابر ما قرار داشتند و دارند و باید در روند مذاکرات شریک باشند، همچنان قدرتهای منطقه مانند روسیه، ایران، پاکستان، هند و چین در این روند نیز باید شریک باشند تا صلح به صورت پایدار در افغانستان تأمین شود.
*فشارهای منطقهیی چقدر میتواند روی آغاز مذاکرات صلح نقش بازی کند؟
امریکا و پاکستان در قدم نخست بالای طالبان میتوانند فشار وارد کنند و این روند را به موفقیت، اما در قدم دوم قدرتهای هژمونی منطقهیی مانند روسیه، ایران، چین و نیز تأثیرگزاری به خصوص خودرا دارند که باید در این مسیر دوش دوش دولت افغانستان در آغاز مذاکرات صلح همکاری کنند. قدرتهای منطقهیی مانند روسیه و چین و پاکستان نقش عمدۀ در داخلی طالبان نفوذ دارند و باید این نقش مثبت بازی شود و منافع خود را باید در آیندۀ روشن سیاسی افغانستان جستجو کنند، نه در حمایت از گروههای تروریستی نمیتواند تأمین کنندۀ ثبات کشورهای منطقهیی باشد. در غیر صورت چندپارچهگی در این عرصه سبب تداوم جنگ نیابتی در افغانستان خواهد شد که به نفع کسی نیست.
*تشکر از این فرصت گذاشتید.
از شما هم.
Comments are closed.