احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:معین فرزاد - ۲۲ دلو ۱۳۹۱
در آستانۀ سیوچهارمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شما به عنوان یک شهروند ایرانی چه بازخوانییی از این رویداد دارید. چه کاستیهایی در انقلاب وجود داشته و پیامهای این انقلاب چه بوده است؟
ـ نخست به نوبۀ خود، سیوچهارمین سالروز انقلاب اسلامی ایران را به ملت افغانستان تبریک و تهنیت عرض میکنم. واقعیت این است که انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی شکل گرفت و با حمایتِ مردم و با توجه به ارزشهای اسلامی، توانست به پیروزی برسد و یک شعار اساسی را در سطح جامعه مطرح کند: استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. انقلاب توانست این شعارِ پایهیی خودش را در ایران و در منطقه تثبت سازد. ما امروز شاهدیم که جمهوری اسلامی ایران در صحنه داخلی و صحنه بینالمللی، به عنوان یک کشور مستقل و تأثیرگذار مطرح است. دشمنان انقلاب اسلامی و دشمنانی که در طول این سیوچهار سال سعی کردند با این ملت مبارزه کنند، اکنون معترفاند که این انقلاب توانسته جمهوری اسلامی را به یک کشور قدرتمند و یک کشور مستقل با تفکر دینی تبدیل کند. ملت ایران طیِ این سیوچهار سال از عمرِ خود توانسته در بیش از سی انتخابات شرکت بکند و سرنوشت خویش را در دست گیرد. از همه مهمتر تمام تلاش معطوف به این شده است که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تمام قوانینِ خود را بر مدار اسلام تعریف کند و حرکت رو به رشدِ خود را با ارزشهای دین مقدس اسلام تنظیم نماید. از این جهت انقلاب اسلامی، اکنون پویا و سرفراز است. البته انقلاب و جمهوری اسلامی در طول این سالها با مشکلات عدیدهیی روبهرو بوده است که بخش اعظمِ آن نیز از خارج بر ملت ایران تحمیل شده؛ اما به برکت وحدت و همدلیِ مردم همۀ مشکلات از میان رفته و میروند.
یکی از انتقاداتی که برخی بر رویکرد حکومت اسلامی ایران پس از انقلاب وارد میکنند، این است که پس از درگذشت امام خمینی، انقلاب بهگونهیی مصادره شد و کسانی که در انقلاب نقش اساسی داشتند، از قدرت کنار زده شدند. شما این دیدگاه را میپذیرید؟
ـ به این نکته توجه کنید که انقلاب اسلامی برگرفته از تفکر نابی بود که حضرت امام در قالب خطِ خود برای ملت تبیین و تعریف کرد. خط امام برگرفته از تفکر امام بود؛ یعنی استقلالطلبی، مبارزه با ظلم و ستم، استفاده از ظرفیتهای داخلی، وحدت و برادری و از همه مهمتر تسلیم نشدن در مقابل فشار قدرتهای استعمار و استکباری خصوصاً جبهۀ غرب که علیه نظام جمهوری اسلامی دست به فعالیت میزد. در خط امام و تفکرِ حضرت امام، حمایت از ملتهای مظلوم نیز جایگاهی ویژه داشت و مجموعاً این تفکر و اندیشهها توانست به پکیجی تبدیل گردد که دوستداران انقلاب اسلامی بعد از امام باید آن را دنبال میکردند. خوب قطعاً انقلاب رو به رشد و رو به حرکت است و کسانی که در درون انقلاب حضور دارند، با تغییرات موازی مواجه میشوند. و یا اینکه به تعبیر مقام عظمای ولایت، انقلاب ریزشهایی را خواهد داشت و رویشهایی نیز.
انقلاب اسلامی در قالب خط امام تعریف شده و خود امام این را مبنا قرار داده و گفته بود که در خصوص تصمیمگیری و شناخت افراد، به حالشان توجه کنید و نه گذشتۀ آنها. یعنی مبنا حالی است که فرد در آن حضور دارد و مواضع خودش را به نمایش میگذارد، نه اینکه شخص را با توجه به گذشتهاش که مثلاً عنصری انقلابی بوده، سنجش و ارزیابی کنیم. از این جهت ما این بحث را با این کیفیت مد نظر میگیریم که خط امام توسط جانشین امام در داخل جمهوری اسلامی در مسیر تحقق و پیاده شدن بود و با حمایت مردم، رو به رشد و گسترش. در مسیر این رشد و گسترشِ انقلاب اسلامی، عدهیی بهدلایل مختلف از خط امام خارج شدند و ریزش کردند. عدهیی هم در کنار انقلابیونِ گذشته رشد کردند و به نیروهای جوان و باانگیزۀ انقلاب اسلامی تبدیل شدند و توانستند انقلاب را تا اینجا به پیش بَرند.
از این منظر، ریزش و رویش امریست که در هر انقلابی وجود دارد؛ اما این به مفهوم مصادره کردنِ انقلاب توسط یک طیف نیست. تاکید بر این است که خط امام توسط جانشینِ بر حق ایشان و با حمایت مردم دنبال شود. هرکسی در این مسیر بود، همراه انقلاب است و هر کسی که در این مسیر نبود، قطعاً از این قطار و حرکتِ انقلاب پیاده میشود و عدهیی جدید سوار میشوند و انقلاب را به پیش میبرند و از آن پاسداری میکنند.
از تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر اوضاع کشورهای منطقه بگویید.
ـ شما میدانید قبل از انقلاب اسلامی، همۀ ملتها محکوم بودند که در یکی از دو جبهۀ شرق یا غرب خودشان را دخیل سازند تا در سایه آن بتوانند به رشد برسند. اما انقلاب اسلامی ایران به ملتها خودباوری را هدیه داد.
انقلاب اسلامی ایران توانست این تفکر را در جهان تثبیت سازد که دین شایستهگیِ ادارۀ جامعه را دارد، چرا که تفکر اسلامی توانست جامعۀ ایران را احیا کند. همچنین قدرت مردم در پیروزی انقلاب اسلامی در جهان تثبیت شد.
وقتی شما به کشورهای اطراف نگاه کنید، میبینید که انقلاب ایران اثرات خویش را گذاشته است. مسلمانها به خودباوری رسیدهاند، ملتها به قدرت خودشان باور پیدا کردهاند، دین را سرلوحه خود قرار دادهاند و بسیاری از دیکتاتورها را سرنگون نمودهاند. شما همین بیداری اسلامی را در جهان اسلام ببینید؛ اینکه با دست خالی در مقابل دیکتاتورها ایستادهگی میکنند و با شعار اللهاکبر و با تکیه بر قدرت مردم و ملت در میدانها حاضر میشوند، ناشی از تأثیرات انقلاب اسلامی است.
حتا خارج از چارچوب جهان اسلام، در کشورهای اروپایی و امریکایی، شما ببینید که قیامهایی که صورت میگیرند مثل قیام نودونه درصد علیه یک درصد، مطالبات مردم در آنها چیست؟! مطالباتِ آنها عدالت است، برابری است، رفع تبعیض است… شما میبینید که در اینهمه پیامِ انقلاب ملت بزرگ افغانستان که توانست با دستان خالی بر قدرت پوشالیِ شرق چیره شود، تأثیرگذار بوده است.
ملت بزرگ مصر با استعانت از خدای متعال و استفاده از همین پیامها توانست دیکتاتور را بر زمین بزند و حاکمیت را بهدست گیرد، ملت بزرگ لبنان نیز توانست همینگونه عمل نماید.
پیشتر از حمایتِ امام از ملتهای مظلوم یاد کردید و حالا نیز نبود تبعیض در ایران را یادآوری نمودید. اما برخی منتقدین میگویند که پس از انقلاب، بهویژه پس از درگذشت رهبر انقلاب اسلامی، محدودیتهایی بر برخی از بخشها و گروهها در ایران ایجاد شده است. آنها مدعی هستند که اهل تسنن ایران که در پیروزی انقلاب سهم قابل توجهی داشتند، هیچ سهمی در قدرت ندارند. شما چنین انتقاد و ادعایی را میپذیرید؟
ـ وقتی انقلاب خود پیام دوستی، برادری و محبت را در جهان در بین امت اسلامی دارد بیان میکند، چهگونه میتوان پذیرفت که در درون جامعه خود مبلغ این وحدت، دوستی و برادری نباشد و از ظرفیتهای همۀ اقوام، قبایل و مذاهب استفاده نکند. بنده در مناطق زندهگی میکنم که برادران اهل سنت و برادران اهل تشیع در کنار هم هستند. ما هیچگونه تفاوتی را بین هم احساس نمیکنیم. من شاهد هستم که پیوند خانوادهگی شیعه و سنی در جمهوری اسلامی بسیار پیوند گستردهیی است، یعنی بدنه ما بدنهیی است که دست در دست هم میدهند و هیچ تفاوتی از لحاظ مذهبی از لحاط قومی با همدیگر نداریم. الان در جمهوری اسلامی همانگونه که بستر برای رشد یک شیعه فراهم است، این بستر برای برادران اهل سنت نیز فراهم میباشد. در هیچ جایگاهی محدودیت حضور برادران اهل سنت را نداریم؛ اما قاعدتاً هر نظامی سازوکاری در حوزۀ انتخاب شدن و انتخاب کردن و شایستهسالاری دارد. ما الان در ایران اداراتی را داریم که عزیزان اهل سنتِ ما در آنجا مسوولیت دارند، متولی هستند و خودشان بهعنوان پاسدار ارزشهای انقلاب در عرصه حضور دارند. اتفاقاً اخیراً یکی از مولویهای اهل سنت را از ایران دعوت کردیم به افغانستان. او در مجامع اهل سنت افغانستان حضور پیدا کرد و توضیح داد که ما در کنار برادران شیعۀمان در ایران به سمت سعادت و تعالی حرکت استیم. اما متأسفانه عدهیی که تعمداً در صددِ ایجاد اختلاف در جوامع اسلامی هستند، سعی میکنند که به این فضاها بدمند و ذهنیتها را در جوامعِ ما و شما مغشوش سازند.
در افغانستان چند بار تلاشهایی شده تا گفتمانهای ضد شیعه و ضد سنی راه افتد. حرکتهایی در گذشته صورت گرفته ولی چون فهم جامعه به این رسیده که نزاع بین مذهب سنی و شیعه نباید ایجاد گردد، آن تلاشها به ثمر نرسیدهاند. اما برخیها این ادعا را مطرح میکنند که پشت جریانهای افراطی سنیِ ضد شیعه در افغانستان، حرکتهایی از پاکستان و عربستان قرار دارند، و همچنان برخی از حلقهها هم در ایران هستند که در چنین نزاعهایی، از طرف درگیرِ شیعه حمایت میکنند. شما با چنین ادعایی موافق هستید؟
ـ من شما را متوجه میکنم به این امر که اخیراً مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهیی در میلاد پُربرکت پیامبر اسلام به این مطلب اشاره کردند که اگر پیامبر بزرگ اسلام امروز زنده میبودند، بلاشک همۀ ملتهای مسلمان را به وحدت و برادری دعوت میکردند. ایشان تصریح میکنند که هر ندا و یا هر صدایی که در تشدید اختلافات بین ملتهای مسلمان تلاش کند، بیشک زمینهیی فراهم کرده تا ملتهای مسلمان در زمینی که دشمن برای ما فراهم کرده، بازی کنند. از این منظر به این نکته باید توجه کرد که الان دشمنان عزت اسلام وقتی میبینند که اسلام رو به گسترش است، تلاش میکنند که ما را از درون فرو بپاشند و بهترین وسیلهیی که میتواند این هدفِ آنها را برآورده سازد، ایجاد اختلاف و تفرقه است. ما ملتهای مسلمان باید تلاش کنیم دست به دستِ هم داده صفوفمان را متحد و منجسم سازیم و اجازۀ رسوخ هیچ صدای اختلافی را به درون صفوفمان ندهیم. حالا این صدا، صدای شیعه باشد یا صدای اهل سنت، فرقی نمیکند.
یک نگاه انتقادی که همواره در بین فرهنگیهای افغانستان نسبت به ایران مطرح بوده، این است ایرانیها به مفاخر حوزۀ زبان و ادب فارسی، نگاهی انحصارگرایانه دارند؛ به عنوان نمونه: مولانا جلالالدین محمد بلخی و ناصر خسرو بلخی را ایرانی میخوانند. و همچنین سیدجمالالدین افغانی را میگویند اهل ایران بوده است. این نوع رویکرد هر از گاهی سبب بروز عکسالعملهایی میگردد. شما این رویکرد و یا هم این نوع مصادره فرهنگی را چهگونه ارزیابی میکنید؟
ـ نگاه کنید که ما بهجای اینکه از این اشتراک استفاده کنیم و در جهت دوستی و برادری و در جهت ارتقاع آگاهیها و رشد از این مفاخر استفاده کنیم، مجبورمان کردهاند که بیایم به حوزۀ اختلافی سرزمینیِ آنها بپردازیم. به هر رو، این موضوع از چند زاویه قابل تأمل است. نخست اینکه واقعاً اینها از کجا هستند. خوب مشخص است که پاسخِ آن یک کار تاریخنگاری و یک کار پژوهشی میطلبد. باید محققان کشورها خصوصاً دو ملت ایران و افغانستان بدون هیچ تعصبی بنشینند تحقیق کنند و به نتاریج قطعی در این حوزه برسند. البته باید دانست که ما یک جغرافیای سرزمینیِ فعلی داریم و یک جغرافیای سرزمینی گذشته؛ به این معنا که ما کلی هستیم که اکنون در جز قرار گرفتهایم و اجزایی هستیم که در یک کل تعریف میشویم. فلهذا ورود به این حوزه نه ما را به نتیجه میرساند و نه شما را. مهم این است که این بزرگان در این حوزۀ تمدنی هستند و رسالتشان در این حوزۀ تمدنی است و اینکه این شخصیتها را محصور به یک جغرافیا کنیم، اجحاف به این بزرگان است و اجحاف به انسانیت. درستتر از همه این است که مولانا متعلق به تمامِ انسانیت میباشد و پیامِ او برای بشریت است. اینکه او در کجا متولد شده، خیلی مهم نیست. ما و شما وارث یک تمدن مشترک هستیم و باید دست در دست هم داده از آن پاسداری کنیم، این تمدن را باید ترویج کنیم. اگر ما و شما خود را درگیر این حاشیهها کنیم، از اصل ترویج این تمدن بازمیمانیم که نه به مصلحتِ شماست و نه به مصلحت ما.
در مقدمه اشاره کردید به چالشهای خارجییی که ایران با آن مواجه میباشد. در این شب و روزها مسالۀ هستهیی ایران با قدرتهای غربی در چه حالتی قرار دارد؛ آیا ممکن است در این تقابل، عقبنشینی یا انعطافی در مواضعِ جمهوری اسلامی ایران رونما گردد و یا قدرتهای غربی به نحوی انعطاف نشان بدهند تا این بنبست پایان یابد؟
ـ گفتار جمهوری اسلامی این است که انرژی هستهیی برای همه، سلاح هستهیی برای هیچکس! یعنی ما این ندا را سر دادهایم که انرژی هستهیی یا بهتر بگویم دانش هستهیی که تاثیرگذار در زندهگی انسانی است و در امور پزشکی، کشاورزی و اقتصادی کاربرد دارد، حق همۀ ملتهاست و مجاز اند که از آن بهره بَرند. هیچ ملتی نباید ممنوع باشد و حق استفادۀ صلحآمیز از آن را نداشته باشد. اما ورود به حوزۀ کاربرد نظامیِ آن باید برای همۀ ملتها ممنوع باشد و حتا آنهایی که الان این تجهیزات را در اختیار دارند، باید به سمت کاهش و نابودیِ آن حرکت کنند. رهبر فرزانۀ جمهوری اسلامی که به عنوان مرجع دینی جهان اسلام هم محسوب میشود، فتوای شرعی صادر کرده است که استفاده و ساختِ سلاح اتمی حرام است. ما بر اساس همین فتوا اعلام کردهایم که آماده هستیم تمامی ابهامات را برطرف کنیم. با وجود اینکه ما جزو و یا امضاکنندۀ قانونMPT هستیم و نظارت سازمانهای بینالمللی هم بر فعالیتهای ما وجود دارد، بازهم مایل هستیم که ظرفیت گفتوگوها را برای حل مشکلات فنییی که غربیها مدعی هستند، ارتقا دهیم. الان هم میدانید که قرار است مذاکرات در آیندۀ نزدیک دوباره شکل بگیرد. اما قطعاً ملت ایران تسلیم فشار و زورگویی برای عقبنشینی از حقوق مشروعِ خود نخواهد شد. دولت و ملت ایران آماده است که بر اساس قوانین بینالمللی، تمام نگرانیهای احتمالی را برطرف کند؛ ولی از حقوق مسلمِ خود تا به آخر دفاع و پاسداری خواهد کرد.
بعد از انقلاب اسلامی در ایران، یک دارالقراء محکم شیعی در این کشور شکل گرفت و یک منبر برای تمامِ شیعیان جهان. همچنان عربستان سعودی نیز برای اهل سنت، یک دارالقراء ویژه بوده است؛ اما هیچ تلاشی برای آشتی میان این دو دارالقراء دینی صورت نگرفته است، نه از طرف عربستان سعودی و نه هم از طرف ایران. تحلیل شما به عنوان یک آگاه چیست و چرا این دو دارالقراء در تقابلِ هم قرار گرفتهاند؟
ـ جمهوری اسلامی ایران در مقاطع مختلف بعد از انقلاب اسلامی، منادی وحدت و برادری در بین امت اسلامی بوده است. همین الان شما مستحضر هستید که ما تشکیلات بزرگی در جمهوری اسلامی ایران داریم که نامش است مجموعۀ جهانی تقریب مذاهب اسلامی که تلاش میکند در عربستان و در کشورهای مختلف با همکاری تمام علما و با همکاری استادان دانشگاهها، گردهماییهایی برگزار شود، صحبتهایی صورت بگیرد تا زمینههای دوستی، محبت و برادری بین ملتها و دولتهای اسلامی فراهم شود. در کنفرانسهای بزرگ جمهوری اسلامی این ندای دوستی و برادری سر داده شده است و تمام تلاشها معطوف به این است که دولتها و ملتها کنار هم باشند. اما واقعیت این است که در بین امت اسلامی به دلایل مختلف شکافهایی ایجاد شده که عامل و بانی اصلیِ آن قدرتهای استعماری هستند که عظمت اسلام را نمیخواهند و تلاش میکنند از طریق ایجاد اختلاف و ترویج آن در بین دولتها و ملتها، نگذارند که مسلمانان جهان کنار همدیگر قرار گیرند. ما ریشه این دوریها و فاصلهها را در دستان دشمنان عزت اسلامی میدانیم و این دستها تا زمانی که ملتها بیدار نشوند و تا زمانی که حاکمان ملتهای مسلمان به این مهم توجه نکنند که راه عزت اسلام وحدت و برادریست، قطع نخواهد شد. انشاءالله با بیداری اسلامی که الان در جهان اسلام شکل گرفته، ما فرصتهای بسیار خوبی پیدا کردهایم تا ملتها و دولتها کنار هم بایستند و از این اختلافات و فاصلهها دوری کنند.
اخیراً برخی سریالهای ایرانی از طریق چینلهای افغانستانی به نشر میرسند که عمدتاً روایتگرِ قسمتی از تاریخ اسلام میباشند. اما برخیها به این باور هستند که این سریالها در برخی موارد، با اصل رخدادهای تاریخی مطابقت ندارند و رویدادها به گونۀ تحریفشده به نمایش درآمدهاند. آیا در ساخت این سریالها در ایران به این نکات توجه صورت نمیگیرد؟
ـ هنر سینما و فیلمسازی در ایران بستری است که بعد از انقلاب اسلامی با ارزشهای دینی توام شده است. نویسندهگان و کارگردانان با کمک پژوهشگران و محققین، فیلمنامه را تهیه میکنند. فیلمنامه کنترول و بررسی میشود و کارگردان زمینۀ تولید آن را فراهم میکند تا بتواند پیام مورد نظرش را به مخاطبان منتقل نماید. در تولید سریالهای تاریخی، تمام تلاشها بر این معطوف است که از منابع کاملاً مستند و معتبر استخراج شوند. اگر سریال دینی است، تلاش میشود که از منابع مختلف این مستندات جمع گردد و به فیلمنامه تبدیل شود. سپس فیلمنامه را محققین مطالعه و بررسی میکنند که آیا با اسناد تاریخی مطابقت دارد یا خیر. یعنی تمام تلاشها معطوف به این است که با کمترین خطا سریالها تولید شوند و به نمایش عمومی درآیند. فرهنگ حاکمِ سریالها هم برگرفته از همان اصول وحدتآفرین است که نظام اسلامی در صدد ترویجِ آن است. یعنی در حوزۀ سریالهای دینی و سریالهای تاریخی، تمام تلاش معطوف به جذب حداکثریِ ملتهاست و بر این اساس اقداماتی انجام شده. اما هرگز به این معنا نیست که هیچ اشتباهی در هیچ سریالی رخ نداده است.
به عنوان آخرین پرسش؛ شکایتهای بسیار زیادی از برخورد نامناسب با مهاجرین افغانستانی در ایران، شنیده میشود و شما نیز بدون شک برخی گزارشهای نشر شده از رسانههای ما را در این مورد شاهد بودهاید. از نظر شما، راه حل مشکلات دایمیِ مهاجران ما در ایران چیست و فعلاً وضعیت آنان چهگونه است؟
ـ اگر اجازه دهید، اصلاً به این موضوع وارد نشوم؛ چون پرداختن به این مساله مربوط به سفارت میشود.
پس اگر ناگفتهیی مانده، آن را بفرمایید؟
ـ از شما تشکر میکنم و مجدداً سیوچهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به ملت بزرگ افغانستان تبریک عرض میگویم. انشاءالله ما دو ملت که روحی واحد در دو پیکرۀ مجزا هستیم، بتوانیم در کنار همدیگر راه عزت و سربلندی را بپیماییم و روزی را شاهد باشیم که دو ملت بزرگِ ایران و افغانستان با ریشۀ مشترکِ خود در رفاه و آسایش و سربلندیِ توام با ارزشهای دینی زندهگی کنند و آیندۀ خوشی را برای خودشان رقم بزنند.
سپاس از حوصلۀتان و وقتی که در اختیارِ ما قرار دادید!
Comments are closed.