احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۹ قوس ۱۳۹۸
دیماه، در ایران کهن، چهار جشن را در بر داشت: نخستین روز ماه دی ـ که موضوع این جستار است ـ و روزهای هشتم، پانزدهم و بیستوسوم؛ سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود. اما امروز از این چهار جشن، تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن میگیرند؛ یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال. واژۀ یلدا سریانی و به معنی ولادت است؛ ولادت خورشید (مهر، میترا)، و رومیان آن را ناتالیس انویکتوس یعنی روز تولد (مهر) شکستناپذیر نامند. بنا بر باور پیشینیان، در پایان این شب دراز، که اهریمنی و نامبارکش میدانستند (و میدانند)، تاریکی شکست میخورد، روشنایی پیـروز و خورشید زاده میشود و روزها رو به بلندی مینهد، و: «… نام این روز میلاد اکبر است، مقصود از آن انقلاب شتوی است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود، و آدمیان نشو و نما آغاز میکنند و «پری»ها به ذبول و فنا روی میآورند.»
زایش خورشید و آغاز دی را، آیینها و فرهنگهای بسیاری از سرزمینهای کهن، آغاز سال قرار دادند، به شگون روزی که خورشید از چنگ شبهای اهریمنی نجات مییافت و روزی مقدس برای مهرپرستان بود.
از مقالهها و پژوهشهای فراوانی که دربارۀ یلدا شده؛ در لغتنامۀ دهخدا، چکیدهیی از برهان قاطع، انندراج، حواشی علامۀ قزوینی بر آثار الباقیه شرح پور داود بر یشتها، فرهنگ فارسی دکتر معین و یادداشتهای مرحوم دهخدا آمده: «یلدا لغتی سریانی است به معنی میلاد عربی، و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق میکردهاند؛ از این رو، بدین نام نامیدهاند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح که در ۲۵ دسمبر تثبیت شده، طبق تحقیق، در اصل جشن ظهور میترا بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد مسیح قرار دادند. یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که درازترین شبهای سال است. و در آن شب یا نزدیک بدان، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک میانگاشتند. در میان بیشتر فارسیزبانان در این شب مراسمی انجام میشود. شاعران زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند. و از شعرهای برخی از شاعران مانند سنایی، معزی، خاقانی و سیف اسفرنگی، رابطۀ بین مسیح و یلدا ادراک میشود. یلدا برابر با شب اول جدی و شب هفتم دیماه جلالی و شب بیستویکم دسمبر فرانسوی است.
انگیزههای پایدار ماندن این جشن را میتوان، از جمله بدینگونه برشمرد:
۱ـ شب زایش خورشید (مهر) است، از باورهای دینی کهن.
۲ـ بلندترین شب سال، یعنی طولانیترین تاریکی است؛ نشانۀ اهریمنی شبی شوم و ناخوشایند که از فردا به کوتاهی میگراید.
۳ـ پایان برداشت محصول صیفی و آغاز فصل استراحت در جامعۀ کشاورزی است. همۀ قشرها و گروههایی که از فراوردههای کشاورزی و تلاش کشاورزان بهرهمندند، در جشن نخستین روز دیماه و برداشت محصول، در شگون و شادی کشاورزان شرکت میکنند.
آیین و جشن شب یلدا و یا شب چلۀ بزرگ، تا به امروز در تمامی سرزمین کهنسال ایران و در بین همۀ قشرها و خانوادهها برگزار میشود. یلدا را همچنین میتوان جشن و گردهمایی خانوادهگی دانست. در شب یلدا خویشاوندان نزدیک درِ خانۀ بزرگِ خانواده گرد میآیند. به بیانی دیگر، در سرمای آغازین زمستان، دور صندلی نشستن و تا نیمۀ شب میوه و غذا خوردن و به فال حافظ گوش کردن، از ویژهگیهای شب یلدا است.
جشن خانوادهگی: برگزاری مراسم یلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آیینی خانوادهگی است، و گردهماییها به خویشاوندان و دوستان نزدیک محدود میشود. در کتابها و سندهای تاریخی، به برگزاری مراسم شب یلدا اشارهیی نشده است. ابوریحان بیرونی از جشن روز اول دی ماه، که آن را خرمروز نامند، در دستگاه حکومتی و پادشاهی یاد میکند و نامی از شب یلدا در میان نیست، که میتوان دلیلِ خانوادهگی و همهگانی و غیر رسمی بودنِ آن دانست.
کنار صندلی: بیگمان برای جوانان نسل امروز، صندلی گذاشتن، کنار یا دور صندلی نشستن، نیاز به توضیح و توصیف دارد. ابزارهای گرمازای تکنالوژی جدید ـ و نیز عاملهای دیگر ـ صندلی و فرهنگ مربوط به آن را بهدست فراموشی سپرده است. در زمستانها، استفاده از صندلی برای گرم کردن خانه و دور صندلینشینی معمولاً از شب یلدا، نخستین شب زمستان، شروع میشد و تا پایان چلۀ بزرگ – و در برخی خانوادهها تا پایان چلۀ کوچک – ادامه داشت. اعضای خانواده از کوچک و بزرگ، دور صندلی، که روی آن را میوه پوشانده بود، مینشستند.
تا می توان ز فرش چو کُرسی جدا مباش / آتش به فرق ریز و مکن اختیار برف (میرالهی همدانی )
خوراک: در همۀ جشنها و آیینها، در جامعههای ابتدایی یا متمدن، خوردن و آشامیدن، بخشی از مشغولیتها و سرگرمیهای جمع را تشکیل میدهد. اما برای شب یلدا، خوراک ویژهیی نمیشناسیم، و تهیۀ غذای شب بستهگی به وضع اقتصادی و روند تغذیۀ خانواده دارد. خوردنیهای ویژۀ شب یلدا، میوههای فصل تابستان چون خربُزه، تربوز، انگور، انار، سیب، بادرنگ، بهی و مانند آن است. میوههایی که میبایستی در این شب تمامی آنها بهجز سیب و بهی خورده شوند و چیزی برای فردا، یعنی فردای زمستان باقی نماند. میوههایی را که شب یلدا بر آن میگذشت، نمیخوردند.
فال حافظ: یکی از رسمهای شب یلدا، فال حافظ گرفتن است. اگر رسمها و آیینهای دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چندهزارساله بدانیم (که بایستی چنین باشد)، ولی فال حافظ گرفتن در شب یلدا در سدههای اخیر به رسمهای شب یلدا افزوده شده است. فال حافظ گرفتن در شبنشینیهای زمستان و مناسبتهایی چون چهارشنبۀ آخر ماه صفر، چهارشنبهسوری، شب سیزده صفر و بعد ازظهر سیزده بدر نیز از باورهای همهگانی است. ممکن است در شب یلدا، برای فال حافظ گرفتن، به خانۀ ملا و باسواد محل رفت:
در برخی مناطق، خواندن کتاب حافظ چندان رونقی ندارد. اما تنها در سال یک بار، آنهم در شب یلدا از دیوان حافظ فال میگیرند. برای فال گرفتن، غروبِ شب یلدا همسایهگان و نزدیکان، با میوۀ خشک و میوۀ تازه به خانۀ ملای ده میروند تا او فالشان را ببیند.
همۀ رسمها و آیینهای شب یلدا را (بهجز دور صـندلی نشستن، که به اصطلاح نتوانسته است حرف خود را بر کرسی بنشاند) تا آنجا که پژوهش ها اجازه میدهد، در همۀ شهرها و آبادیها سراغ داریم.
پژوهش و مطالعۀ کمی دربارۀ برگزاری آیینها و رسمهایی که همهگانی است و جنبۀ خانوادهگی دارد، آسان نیست، و تنها میتوان نمونههایی انگشتشمار را مشاهده و مطالعه کرد. امروز نمود برگزاری آیین و رسم شب یلدا را میتوان در روزهای بیستونهم و سیام آذرماه، در بازارها و فروشگاههای میوه و خشکبارفروشیها دید. این خریدها تا پاسی از شب یلدا ادامه دارد. در آخرین لحظهها نیز کسانی را میبینیم که از سر کار برگشته و میوههایی چون انار و تربوز را که بهآسانی نمیتوان در یخچال نگهداری کرد، میخرند. باشد که این جشن و آیین، که در حد جشن نوروز و به روایتی، خود جشن نوروز و سال نو بوده، با وجود اشاعه و دگرگونیهای فنی و صنعتی امروز، به عنوان گوشهیی از نمودهای فرهنگی و قومی و تاریخی این مرز و بوم، بهدست فراموشی سپرده نشود!
همۀ شبهای غم آبستن روز طرب است / یوسف روز ز چاه شب یلدا آید
ابک مهربد: جشن شب یلدا، تولد مهر یا چله است. یلدا، گاه پیروزی فرشته بر دیو است که میراثدارانِ یکی از کهنترین تمدنهای بشری همهساله آن را تا صبح و پیدایش مهر، با شادی و سرور به انتظار مینشینند. شب یلدا در میان اقوام ایرانی تسلط سرما، تاریکی و طولانیترین شبِ سال است که این مردمانِ همیشهامیدوار آن را تا طلوع صبح و شکستِ دیو تاریکی و سرما و دمیدنِ خورشید جهانافروز بیـدار مینشینند. در فرهنگ برهان قاطع آمده: یلدا کلمهیی سریانی به معنای میلاد است و زمان آن نیز اول ماه جدی و آخر ماه قوس است؛ شب یلدا یا چلۀ بزرگ، طولانیترین شب سال نشانۀ یکی از ژرفترین باورهای اقوام ایرانی به پیروزی همیشهگی نور و روشنایی بر ظلمت و سیاهی و نیکی بر پلیدی است. پیشینۀ یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برپا میکنند، سابقهیی بسیار دراز داشته و مربوط به ایزد مهر است. این رسوم ویژۀ آریاییهاست و هزاران سال است که آن را در ایرانزمین برپا میدارند. شب یلدا، شب زایش مهر است که به یادگار این سنت و باور آن را جشن میگیرند. ریشۀ این باور و اعتقاد برمیگردد به گاهشماری و اندیشههایی که ایرانیان پیرو مهر یا میتراییسم از آن داشتند.
مراسم شب یلدا، یا آنچنان که اصطلاحاً در بین تودۀ مردم به شب چله معروف است، از چندین هزار سال قبل در ایران برگزار میشود. نخستین شب زمستان، فردایش اولین روز زمستان، زایش خورشید یا جشن تولد مهر، خورشید شکستناپذیر است؛ زیرا روشنی روز و تابش خورشید و اعتدال هوا در نظر ایرانیان، مظاهر نیک و خوشایند و امیدوارکننده است. آنها تاریکی شب و سرما را نیز از اعمال اهریمنی میپنداشتند، با ژرفنگری مشاهده میکردند که در بعضی ایام و فصول، روزها بسیار بلند میشود و شبها کوتاه است. کمکم این باور برایشان پیدا شد که نور و روشنایی و ظلمت و تاریکی مرتب در نبرد و کشمکش هستند، در طول سال دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز، یعنی روز سیام آذر و بلندترین شبها شب اول زمستان یعنی نخستین شب دی ماه است. پس از بلندترین شب سال، از آغاز دیماه، روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشود. خورشید هر روز بیشتر در آسمان میپاید و نور و گرمای خود را به جهانیان عرضه میدارد، به همین جهت آن شب را یلدا نامیدند، یعنی زایش خورشید شکستناپذیر.
اقوام قدیم آریایی، اعم از هند و ایرانی و هند و اروپایی، جشن تولد آفتاب را در آغاز زمستان میگرفتند، بهویژه ژرمنیها عید تولد آفتاب را در آغاز زمستان گرفته و آن را به خدای آفتاب نسبت میدادند، و این با بلندتر شدن روزها هماهنگ است. ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه ص ۲۵۵ آورده: روز اول ماه دی، خور نیز نامیده میشود. در قانون مسعودی نسخۀ موزیم بریتانی لندن، خره روز ثبت شده، و در گاهشماری ص ۵۸ «خرمروز» نامگذاری شده است.
شب یلدا و روز دیگان (در ایران باستان ایام هفته وجود نداشت و هر روز برای خود نامی داشت) پیوند استواری با خورشید دارد، با مهر که از این روز بر تاریکی چیره میشود و رو به افزایش مینهد. اول دی روز خورشید است، روز مهر است و نزد ایرانیان، بهویژه مهرآیینها بسیار گرامی بود و بزرگترین جشن یعنی جشن تولد مهر یا خورشید به شمار میرفت و آغاز سال محسوب میشد. آیین مهر از سوی ایرانیان در جهان غرب گسترش یافت، در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی، به همین جهت روز ۲۱ دسمبر را که برابر با اول دیماه بود، به عنوان روز تولد مهر یا میترای شکستناپذیر جشن میگرفتند؛ اما در سدۀ چهارم میلادی بر اثر اشتباهاتی که در کبیسه روی داد، تولد مهر نجاتبخش، یا مسیحای منجی در ۲۵ دسمبر واقع شد و از آن زمان این امر تثبیت شد. لازم به یادآوری است تا آن زمان تولد عیسی مسیح در ششم جنوری جشن گرفته میشد، در آن دوران دین اغلب رومیان و کشورهای اروپایی آیین مهر و میترا بود. هنگامی که کمکم مسیحیت در روم جا باز کرد، متولیان کلیسا چون نتوانستند با برانداختن جشن تولد مهر در ۲۵ دسمبر غلبه کنند، همان روز را زایش حضرت مسیح اعلام کردند.
ثعالبی در کتاب شمارالقلوب میگوید: شب یلدا شب میلاد عیسی است و در درازی بدو مثل میزنند.
در فرهنگ سریانی به زبان انگلیسی تألیف پاین اسمیت هم، یلدا با بابانوئل تطبیق داده شده است. لازم به ذکر است که فقط تولد مهر و هنگام و موقع زمانی آن نبود که در آیین مسیحیت تأثیر بسیار داشته، بلکه در سلسلهمراتب روحانیت (هفت مرحله تکامل مهری) و نوع لباس کاردینالها و آداب و مراسم مذهبی آنان تأثیر شگرفی داشته و دارند. بیان این نکته لازم است که رنگ قرمز (سرخ) رنگ مورد علاقه و استفادۀ مهرآیینیان بوده و هست، بدین جهت عنایت خاصی به قرمز بودن انار و تربوز در این شب داشته و داریم؛ زیرا رنگ شاد و سرورانگیزی است. در واقع امروزه همۀ مسیحیان جهان که شب تولد مسیح را جشن میگیرند و تا بامداد بیدار میمانند و به شادی میگذرانند، همان تولد مهر یا میترا، مسیحای نجاتبخش یا سوشیانت را جشن میگیرند و اغلب مراسم و مناسک و آدابشان اقتباسشده از آیین مهر است؛ این همان چیزی است که در غرب به شکل بابانوئل مصداق مییابد و در هیبت پیرمردی با لباس قرمز و ریشی سفید و انبوه ظاهر میشود. باید گفت همۀ اینها به نوعی دیگر در باورهای باستانی ما وجود داشته است. بالاخره جشن یلدا نشانگر تقابل سرما، ناباروری، پژمردهگی و مرگ با گرما، روشنایی، باروری، سبزی و زندهگی است.
سفرۀ شب یلدا
سفرۀ شب یلدا، به نام سفرۀ میزد MYAZD هم معروف است و میزد عبارت است از میوههای تازه مانند انار، تربوز و انگور، سیب و گلابی و خربُزه و به میوههای خشک مانند برگۀ زردآلو، برگۀ آلو، انجیر خشک، سنجد، کشمش و چهارمغز و بادام، پسته. به افتخار و ویژهگی مهر یا خورشید همۀ حاضران از آن بهرهمند میشوند و اگر فرد ناتوانی در خانهیی وجود داشته باشد که نتواند در آ ن جمع حاضر شود، قسمتی از میوهها و خوردنیها را به عنوان تبرک برایش هدیه میبرند تا در این کار خیر همبهره گردد. در این شب معمولاً رسم بر این بود که جهت حفظ کیان خانواده و اجتماع و بزرگداشت سالمندان، اینگونه مراسم در خانۀ یکی از بزرگان فامیل مثل پدربزرگ، مادربزرگ و … برگزار شود و همهگی برای عبرتآموزی، تا صبح به نقل قصه و اسطورههای دلانگیز و امیدوارکننده، و نیز خواندن شاهنامه و گرفتن فال، بپردازند.
گرفته شده از: وبلاگ مسـعود جهانی
Comments are closed.