احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۳۰ قوس ۱۳۹۸
سالهاست که افغانستان شاهد جنگهای خونین از جمله مبارزه با تروریزم است و تلاش برای صلح، خط موازی آن بوده است. مرحلۀ اول درست از صبح حضور طالبان در افغانستان با تلاشهایی به خاطر صلح با این گروه آغاز شد، اما به موفقیت نرسید. آن تلاشها شامل تلاشهای دولت مجاهدین برای صلح با طالبان که حتا پای کشورهای مختلفی به شمول روسیه و امریکا را به آن باز کرد، بود، اما در نتیجه، جنگ ادامه یافت. آن وقت، هنوز دولتی با تمام صلاحیت، در پی صلح با طالبان بود و بارها هر دو طرف به اعلامیۀ مشترک نزدیک میشدند؛ اما در نهایت با عقبنشینی طالبان بر هم خورد.
مرحلۀ دومِ تلاشهای صلح، پس از سال ۲۰۰۱ شروع شد. با ورود امریکا به میدان افغانستان، بحث صلح همچنان داغ بود و تلاشهای زیادی در دوران حامدکرزی برای صلح با مصارف هنگفت صورت گرفت، اما نتیجه بخش نبودند. مرحلۀ سوم، با شکلگیری دولت وحدت ملی آغاز شد. در این مرحله، متغیرهای مهم خارجی مانند چین، روسیه، امریکا و ایران مستقیماً در این مسأله شامل شدند، اما تا کنون کاری از پیش نبرده اند؛ زیرا همانگونه که بحث جنگ افغانستان همیشه عامل خارجی در خود داشته که به درازا کشیده شده؛ اکنون صلح ما نیز عوامل خارجی فعال و آشکار در خود دارد که به یک جنگ و کشمکش دیگر تبدیل شده است.
هرازگاهی میشنویم که به صلح نزیک شده و یا از آن دور شدهایم. همۀ این سخنان را باید از زبان خارجیها بشنویم و باید منتظر توئیت خلیلزاد یا ترامپ باشیم که هر روز هم هوایی دارد. به قول آقای احمدولی مسعود: «هرازگاهی یک منبع خارجی، -چه بهتر که امریکایی باشد- از صلح حرفی بر زبان آورد، غرق چنان توهمی میشویم که توگویی جنگ در کدام کشور افریقایی است و کلاهآبیهای سیاسی ما آمادۀ برقراری صلح! به یکبارهگی برمیخیزند، هی بیجهت سرگردان میچرخند، اینجا و آنجا نمایان میشوند». بنابراین، قصۀ صلحِ افغانستان اکنون به یک گره کور مانند است که معلوم نیست در کجا قرار دارد و این گره در دستان کیست؟ اکنون بحث صلح افغانستان به مهمترین مسألۀ روابط بینالملل در آسیا و جهان تبدیل شده و همۀ کشورهای مهم منطقه و جهان در آن شریک شدهاند. همواره نشستی هم در کشورهای منطقه و جهان بر سر این مسأله برگزار میشود، اما ره به جایی نمیبرد.
سرانجام، تلاشهای بینالملی بر سر صلحی که درون آن ما را کشته و بیرون آن دیگران را، به یک رقابت و کشمکش تازه تبدیل شده است. تلاشهای صلحِ روسی، صلحِ چنیی، صلحِ ایرانی و صلح امریکایی جریان دارد؛ اما هیچیک هنوز موفق نبوده و موفق نیز نخواهد بود؛ زیرا این رقابتها بر سر صلح افغانستان در حقیقت کار برای افغانستان نیست؛ بل کشمکشهاییست که کشورهای مختلف و بازیگران متعدد در آن منافع و موقعیت خودشان را میخواهند در تحولات آینده کشور جستوجو کنند.
اکنون که تلاشهای صلحِ مسکو، پکن و تهران راه به جایی نبرده است، تلاشهای صلح امریکایی که پس از یک سقوط، بار دیگر در قطر سر بلند کرده، ادامه دارد و هر روز انواع خبرها در مورد آن به نشر میرسد؛ اما هیچ اعتمادی را در افغانستان خلق نکرده است. بنابراین، رقابت بر سر صلح افغانستان در حقیقت دامنهدار کردن جنگیست که سالهاست دامنهاش وسیعتر شده و بازیهای پیچیدهیی آن را به پیش میبرد. اخیراً بازیگران بیشتری وارد صحنۀ صلح افغانستان شدهاند، تفاهمات نسبی اولیه رنگ باخت و خطوط سرخ رقابتها در میدان خداداد افغانستان از خون فرزندان این سرزمین رنگینتر گردید.
دهۀ اول در جنگ با تروریزم و دهۀ دوم زیر نام صلح با طالبان، این بازیهای کلان با ابزار خشنتر و قربانی بیشتر در میدان ما همچنان ادامه دارد. هنوز مردم افغانستان نمیدانند که واقعاً در گفتوگوهای طالبان و امریکا چه گذشت؟ در چین، مسکو و تهران چه تبادلاتی در میز مذاکرات صورت گرفت؛ ما چه سرنوشتی از آن نشستهای مبهم و پیچیده خواهیم داشت؟
بنابراین، پیشنهاد ما این است که بحث صلح افغانستان از شکل و شمایل موجود بیرون ساخته شود و بایستی اول کار برای شکل دادن دولتی با زعامت مشروع صورت گیرد و سپس بحث صلح با زعامت یک دولت مشروع، به عنوان یک رسالت از سر گرفته شود و تلاشهایی باید در حد قدوقامت نزاع موجود برای رسیدن به صلح روی دست گرفته شود تا به صلح برسیم. زیرا تا زمانی که بحث صلح در میز بیگانهها این بر و آن بر کشانده شود و تا زمانی که طرفهای داخلی و خارجی وادار به داشتن اراده برای اعمال صلح در افغانستان نداشته باشند و صلح از سطح ادعا و متاع و ابزار برای سودِ سیاه، به یک رسالت ملی، رسمی و ارادۀ سیاسی تبدیل نشود، قطعاً با توجه به برنامههای موجود در مورد صلح افغانستان، فقط در عمق جنگ فروتر میرویم و بس؛ زیرا اکنون در میز مذاکرات صلح افغانستان همهچیز وجود دارد؛ مگر بحث صلح.
Comments are closed.