احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:بردیا کاویانی - ۱۴ جدی ۱۳۹۸
همانند بسیاری از حرکتهای فرهنگی-هنری در جامعۀ افغانستان، هنر گرافیتی نیز هنری نورسیده و تازه به شمار میرود. هنر گرافیتی پس از سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۳ به شیوۀ آماتور در قسمتهای متعدد شهر کابل توجه بسیاری از مخاطبان را برانگیخت. با این که نمیتوان این تصاویر را به صورت قطع به دستههای آماتور یا حرفهیی تفکیک کرد. بررسی آثار نشان میدهد که هنر گرافیتی در میان جامعۀ هنرمند افغانستان هنری تازه و نه لزوماً حرفهیی محسوب میشود. اینکه گرافیتی افغانستان را با معیارهایی که در جهان شناخته شده هستند به قیاس بگذاریم لزومی برای بررسی کیفیتهای فرهنگی ندارد و گرافیتی افغانستان را با چشم مخاطب افغانستانی اگر بنگریم، سطح تفهیم و رسایی تصاویر اجراشده توسط هنرمندان، به وضوح نمایانگر اطلاعاتی از ایندست هستند. گرافیتی به معنای واقعی در اذهان عام جوامع افغانستان به عنوان نقاشی و در برخی موارد رسامی یاد میشود. شهروند افغانستانی که تازه با این پدیده رو بهرو میشود، به ناچار تعریفی برای آنچه تازه دیده ارایه میکند و رفتهرفته این تعریفها زبان به زبان میچرخند و فراگیر میشوند.
پس از ناآرامیهای این اواخر، بروز تضادهای طبقاتی و تنشهای ثروتمندان و بلند پایههای حکومتی و موسسات و سفارتخانههای خارجی در مراکز شهرها بهویژه کابل، سبب شد که در بیشتر نقاط شهر دیوارهای استنادی و مانع کشیده شود تا عبور و مرور شهروندان پایین دست از آن نواحی تقلیل یابد. کشیده شدن دیوارها، شهر را از «حجره نشینی» به «سنگر نشینی» دچار کرد و این سبب شد تا هنرمندان برخاسته از جامعۀ نوپا و جوان افغانستان دست به فعالیتی نادر بزنند و با رنگ و برس به ایجاد دگرگونیهای هنرمندانه روی دیوارها بپردازند. این را میتوان به عنوان آغازی از موجهای آمدن دموکراسی برشمرد. آغاز فعالیتهای کموبیش و دیدهشدن تصاویری بر روی دیوارهای شهر مورد توجه نهادها و موسسات خارجی، ملی و غیردولتی قرار گرفت. پس از آن شماری از هنرمندانی که بار نخست اقدام به فعالیت کرده بودند؛ مورد حمایت این موسسات قرار گرفتند و هنرمند امروز ناگهان خود را در گودالی از سلیقهها در محاصره یافت. افرادی اندک از هنرمندان حمایت مالی و حقوقی در یافت کردند و در مقابل باید برای سلیقهها دست به کار میشدند. از برجستهترین گروههایی که برای نخست به دیوارنگاری پرداختند، گروه هنر سالار است. این گروه که متشکل از هنرمندان جوان است، در طی مدت فعالیت خود به شیوۀ تازه و مداوم برای سلیقهها فعالیت کرده است. پس از آن بسیاری از هنرمندان که از محرومیتهای مالی به ستوه آمده بودند با پول معاوضه شدند و برای دریافت بانکنوتها ناگزیر به کار در شارایط دشواری شدند که تا کنون بسیاری از آنان توانایی کار مستقل ندارند. در این میان هنرمندانی که از این دسته جدا هستند. تلاشهایی روز افزون در این زمینه انجام دادند و به صورت مستقل، آثاری زیبا روی دیوارها اجرا کردند.
شمسیه حسنی از هنرمندانی است که بُعد سوم را برای نخستینبار در افغانستان به هنر گرافیتی افزود و شیوۀ تازهیی را به کار گرفت. شمسیه حسنی با محوریت حقوق زنان و مفاهیم حقوق بشری تصاویری خلاقانه بر قسمتهای مختلف شهر کابل اجرا کرد. با این حال، هنرمندانی همچون شمسیه به ندرت در افغانستان دیده شدند و محور اصلی هنر گرافیتی به دست گروههای نیمه حرفهیی و سلیقهیی به پیش رفت. آنچنان که انتظار میرفت در چنین وضعی که جامعه در باتلاق نقض حقوق بشر و نیز بیسوادی و مهاجرتهای اجباری به سر میبرد، ذهن شهروند افغانستانی تغذیۀ زیبا شناسانه نمیشود و پیوسته به صورت واقعی با مفاهیم روزمره و تکراری رو بهرو میشود، هنرمند امروز برای چنین جوامعی پرسش ایجاد نکرده و همواره مشتی از پاسخهای پیشفرض را به خورد مخاطبش داده است. از این رو است که هنرگرافیتی نیز مانند برخی نمایشهای تیاتر و تماشاخانهها؛ در انحصار موسسات و صاحبان سلیقههای برخاسته از منافع اقتصادی قرار گرفته است. شهروند افغانستانی در چنین وضعی بیش از هر زمان بدسلیقهتر میشود و در نتیجه، با گذر زمان تصاویر نقش بسته در دیوارها آنچنان که باید مخاطب را اغوا نمیکنند و فجیعتر آنکه دیوارهای استنادی موجود در شهرها به وسیله این تصاویر موجه پنداشته میشود. در این صورت دیوارهای بتنی و بلندی که بیشتر از چندین دیوار برلین روان شهروندان را دچار بیماریهای گونهگون میسازد. هنرمند امروز برای برداشته شدن این دیوارها تلاش قابل درکی نداشته است و همواره به تنوع و سودآوری دیوارها چه آگاهانه و چه ناآگاهانه یاری رسانده است.
Comments are closed.