احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۸ عقرب ۱۳۹۲
عبدالقهار سروری
در شرایط کنونی، افغانستان و مردم ساکن در این سرزمین، بیشتر از هر چیزِ دیگر به تحکیم وحدت ملی، ترویج روحیه یکدیگرپذیری و شراکت همهگانی در پروسه ملتسازی نیاز دارند. از آنجا که انتخابات یک پروسه مهمِ ملی بوده و پیامدهای آن مرتبط با سرنوشت تمام ساکنان افغانستان میباشد، لازم است که از این فرصتِ مهم برای تقویت رابطهها میان اقوام ساکن در کشور و از بین بردنِ بیباوریهای گسترده و مهندسیشده در میان آنها و تحکیم روابط میان مردم برای درک و تحمل یکدیگر، استفاده بهینه و بهموقع صورت گیرد. زیرا در صورت عدم گسترشِ روحیه مدارا و یکدیگرپذیری در میان مردم افغانستان، امکان برداشتنِ قدمهای متین و ارزنده در راه ملت شدن فراهم نخواهد بود.
اما با تأسف، از همین اکنون شماری از کاندیداها و حلقاتِ علاقهمند به سهیم بودن در معادله قدرت، پروسه ملی انتخابات را به پروسههای قومی مبدل ساخته و بدون در نظرداشتِ پیامدهای خطرناک آن، با تمام توان از برنامهها و شعارهای قومی برای بهدست آوردن رأی تودههای ناآگاه و اسیر در زنجیرهای بیمفهومِ عشیرهیی و قومی، استفاده میکنند. برخی از کاندیداها و حامیانشان، با آنکه در ظاهر لباس مدرن به تن دارند، بهحدی غرق در قومی ساختن پروسه انتخاباتاند که هیچ محدودیت و نزاکتی را در نظر نمیگیرند. از همین اکنون نشانههایی از پیامدهای زشتِ مفکورهها و برنامههای قومیِ برخی از واردشدهگان به کارزارهای انتخاباتی در میان مردم مشاهده میشود. در اکثر موارد عدهیی از حامیانِ برنامههای غیرملی و زودگذر و متکی بر منافع تیمی؛ چهرهها، شخصیتها و برنامههایی را که فکر می کنند خارج از محدوده فکری و قومی آنها قرار دارند، مورد توهین و تحقیر قرار داده و بیسبب و بیمورد دست به عقدهگشایی میزنند، که این کار نادرست، رابطههای آسیبپذیر در میان مردم افغانستان را آسیبپذیرتر میسازد.
در طول تاریخ معاصر افغانستان و بهخصوص در سه دهه اخیرِ مملو از جنگ و نابهسامانی، هرگز زمینه آن مساعد نگشت که مردم افغانستان به گونه بنیادی برای ملت شدن و قرار گرفتن در یک بستر بزرگ ملی، قدمهای استواری برداشته و روحیه تحمل و یکدیگرپذیری را در جامعه نهادینه سازند؛ البته حکام و نظامهای غیرمردمی حاکم در سرزمین نیز، کاری برای تحقق این مأمول انجام ندادندـ چرا که آنها خود ملی نبودند و ملی نمیاندیشیدند. ناگفته نباید گذاشت که تمام رنجها و آسیبهای ناشی از این مفکورهها و برنامههای بد را، افغانستان و مردم ساکن در این سرزمین متحمل شدند و میشوند و مشکلآفرینان همواره فراروی و یا هم پیشقراولِ توطیههای جدیدتر با لباسهای متفاوت بودهاند. نبود یک بستر بزرگ و بامفهومِ ملی برای شراکت در ارزشها و سرنوشت ملی برای تمام مردم، عدم درک و تحمل یکدیگر، تداوم و تقویت باورهای مخربِ قبیلهیی و سمتی و سهلانگاریهای مداوم کاربهدستان امور پیرامون این مسایل؛ مردم را در چنگال آسیبها و بیباوریها، و دلالان فرصتطلب را در موقعیت استفادهجویی و انجام حرکات گمراهکننده قرار داده است.
افغانستان در بیشتر از یکه دهه گذشته و با روی کار آمدنِ شرایط و سیستم جدید، فرصتها و زمینههای فراوان و ارزندهیی را برای گذاشتنِ سنگ بنای ملت شدن بر مبنای باورها و برنامههای مدرن و عادلانه بهدست آورد که در صورت استفاده عاقلانه و بهموقع از آن فرصتها و زمینهها، امروز این مملکتِ مملو از مشکلات، شاهد اینهمه بیباوری و یکدیگرستیزی نمیبود. عدهیی از ارگنشینان و چهرههای تأثیرگذار در قدرت و ساختار حاکمیت در بیشتر از ده سال گذشته، بهجای استفاده درست از فرصتها بهخاطر برآورده ساختنِ اهداف بزرگ ملی برای شکلدهی وحدت ملی و تعریفدهی به منافع ملی؛ همواره برای تحقق اهداف قومی و قبیلهیی، برآورده ساختن آرزوهای شخصی و به چالش کشانیدن جایگاه و حقوق دیگر اقوام و چهرههایی که همتبار و همسوی خود نمیدانستند، تلاش نمودند. ذهنیتها، برنامهها و کارکردهای نادرستِ این افراد در بیشتر از یک دهه گذشته که حتا در بعضی موارد با حذف فیزیکی شخصیتهای بانفوذ و تأثیرگذارِ دیگر اقوام نیز همراه بود، باعث شد که بهرغم برخورداری افغانستان از فرصتهای مهم و حمایت گسترده و بیسابقه مادی و معنوی جامعه جهانی، هنوز این کشور با مشکلات و بیباوریهای مهم و عمیقی دستوپنجه نرم کند. بدون شک، ممکن است که برنامههای تفرقهجویانه و قومیِ برخی از چهرهها، در تداومِ همان برنامههای مخربِ یاد شدهیی باشد که مانع رسیدنِ این مملکت به تعالی و ترقیِ واقعییی که سزاوار آن بود، شد.
اکنون مردم افغانستان که مکلفاند در هر شرایط در کنار هم بوده و از مزایای هر نوع شرایط و سرنوشتی باهم و بدون در نظرداشت تفاوتهای قومی و محیطی مستفید شوند، تصمیم باید بگیرند که آیا با استفاده از رأی و حق مشروعِ خود و با نه گفتن به توطیههای تفرقهجویان، میخواهند یک آینده روشن و باثبات را برای خود تضمین کنند؛ و یا اینکه با تسلیم شدن در برابر حیلههای دلالان قومی و تفرقهافکنیهای چهرههای منفی، میخواهند به استقبال یک آینده تاریک و مملو از زدوبندهای قومی و قبیلهیی بروند!
آنهایی که امروز با شعارهای قومی زمینههای دور شدنِ اقوام را از هم فراهم میکنند، هرگز توانایی، مفکوره و اراده گِردهمآوریِ اقوام و تحکیم وحدت در میان مردم افغانستان را ندارند. آنها در صورت عدم برآورده شدن اهداف زشتشان، خود فرار نموده و مردم را به حال خود میگذارند، در حالی که همین مردماند که باید بار تمام مشکلات را به دوش کشند. یک ضربالمثل بامفهومِ وطنی وجود دارد که «شُد آبی، نشد لَلمی!»، و بدون شک مفکوره و برنامه برخی از چهرهها همین است که اگر قدرت و مقاصدِ خود را بهدست آوردند، میباشند و بازهم حقوق مردم، فرصتها و زمینهها را فدای اهداف و خواستههای نادرستِ خود میکنند؛ و اگر اهدافشان برآورده نشد، میروند و بر زخمهای بهجا گذاشته خود در پیکره جامعه افغانستان، بهصورت مداوم نمک میپاشند. از اینرو، تمام مردم ساکن در افغانستان مکلفیت دارند که با در نظرداشت مهم بودن زمان و سرنوشتساز بودن پروسه انتخابات در کشور، به گونه عاقلانه تصمیم بگیرند تا زمینههای شگوفایی مملکت و بهتر زیستن برای خود را مهیا کنند، نه اینکه سبب افزودن مشکلات بیشتر بر کشور و سرنوشتِ خویش شوند.
Comments are closed.