احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی/ 1 میزان 1393 - ۳۱ سنبله ۱۳۹۳
افغانستان بدون شک این روزها در مقطعی حساس از لحاظ تاریخی و سیاسی قرار دارد؛ برههیی تاریخی که اگر نخبهگان سیاسیِ ما و تمام کسانی که دستی در مدیریت کشور دارند، مدبرانه و مسوولانه عمل نکنند، افسوسی فاجعهبار رقم خواهد خورد. افغانستانی که امید به بهبود اوضاع در آن قوت گرفته است، این روزها با کوچکترین بیتوجهی میتواند به گذشتۀ تلخ باز گردد و مردمِ ما یک بارِ دیگر سرنوشتِ دردناکی را تجربه کنند.
از سومین سالگرد شهادت استاد ربانی در حالی تجلیل صورت گرفت که هنوز هیچ کوششِ صادقانهیی در به انجام رساندنِ پروندۀ ترورِ او صورت نگرفته است. به نام صلح، آسانگیری بر دشمن و به نام صلح دستِ دوستی به سمتِ کسانی دراز کردن که دست را از بازو قطع کرده و خون میریزانند، همان اشتباهِ تاریخییی است که بخشِ بزرگی از بیچارهگیهای مردمِ ما از آن سرچشمه گرفته و میگیرد.
دو دهه پیش، طالبان به عنوان یک پدیدۀ شوم وارد تاریخِ کشور شدند و تا امروز همۀ انداموارههای سیاست و حکومتداریِ ما را متأثر و دردمنـد ساختهاند. اما بهراستی آنها کیستند و از جانِ مردمِ ما چه میخواهند؟ چرا آنها در نظر مردمِ عادی، یک تعریف و برای بازیگردانانِ صحنۀ سیاست تعریفِ دیگری دارند؟ چرا کسی آنها را «برادر» و شخصی دیگر آن را «کافر بالله» میخواند؟
اما در میان این تشتت و تفرق، آنچه دیگر غیر قابل انکار است، آسیبها و دردهاییست که از ناحیۀ کارکردها و تفکراتِ در حال رشدِ این گروه، مردمِ ما متحمل شدهاند و هنوز هم شب و روزهای بسیاری از شهروندانِ ما را درهم پیچیده و تیره و تار کرده است. پرسشِ اساسی در یک چنین فضایی این است که اگر به گفتۀ جناب استاد سیاف، طالبان که حرامِ خداوند را حلال اعلام کرده و خون سربازانِ ما را میریزند و این خونریزی را حلال دانسته، دشمن خدا و ملتِ ما و کافر بالله استند، چرا هنوز بسیاری در درون و بیرون از دولت آنها را تکریم میکنند و در مسجد و مدرسه آنها را «فرشتۀ نجات» میخوانند؟ چرا صدایی یکدست و قدرتمند برای تکفیر و منزوی ساختنِ تروریستانِ طالب شنیده نمیشود؟ چرا هنوز هم در لایههای پیدا و پنهانِ سیاستِ ما و سیاستگذاریهای ما، طالبدوستی بیش از طالبستیزی رخ مینماید و حامیان طالبان پُرقدرتتر از همیشه، خواهان سهم دادنِ جدی به آنها در تعیین سرنوشت مردمِ ما هستند؟
وقتی با دقت این مسأله را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، یک واقعیت و نکته تبارز مییابد و آن اینکه بدون شک اگر از همان قدمهای نخستی که طالبان و حامیان داخلی و بیرونیشان تلاش کردند صلح و ثبات در افغانستان را به مخاطره اندازند، همۀ کسانی که دستی در قدرت و سیاست داشتند، یکصدا علیه طالبان و تفکر طالبانی صفآرایی میکردند، امروز آنها نمیتوانستند در بدنۀ نظامِ ما آن چنان نفوذ کننـد که بالاترین مقام اجرایی کشور، تا آخرین لحظات حکومتداری خویش، طالبان را با همۀ فجایع و حوادثی که آفریدهاند، برادر بخواند و در هر محفل و مجمعی بهنحوی از مواضعِ آنها دفاع کند.
حکومتی که پس از گذشتِ سه سال از شهادتِ استاد ربانی به عنوان برجستهترین شخصیت جهادیِ کشور و رییس شورای عالی صلح، نتوانسته پاسخی قانعکننده برای انبوهی از اما و اگرهای پروندۀ ترورِ وی ارایه کند، چهگونه میتواند در سایر روندهایی بحرانزای ملیِ دیگر که مراقبت و جدیتی مضاعفتر میطلبد، مفید و موثر واقع شود؟… بنابراین، اکنون که عمر حکومت آقای کرزی به سر رسیده و بحث توافق نامزدان انتخابات و تشکیل دولت وحدت ملی در همهجا داغ است، چه خوب است که به مسالۀ طالبان و شیوۀ مبارزه با آنها در دولتِ آینده نگاهی جدی و موشکافانه انداخته شود.
باید رهبران جهادی و مصممی مثل استاد سیاف که هشدار میدهند که هیچکس نمیتواند مجاهدین را منزوی کندـ مسالۀ نجاتِ افغانستان از پدیدۀ شوم تروریسم و طالبانیسم را به گونۀ جدی و علمی تعقیب و بررسی کنند و در ساختارِ سیاستِ دولتِ آینده، یک رویکرد جدید و پاسخگو را در مواجهه با لشکریانِ انتحاری به تعریف بگیرند.
باید از همۀ کسانی که به نام صلح، خونِ پیامآوران صلح را تلف میکنند و جانِ شهروندان بیگناهِ ما را سبک میشمارند و با چشم بستن بر جنایتهای تروریستان طالب، خود شریک جُرمِ یک چنین جنایتکارانی میشوند، پرسید که در وجود طالبان چه دیدهاید که اینگونه آنان را گرامی میدارید و حتا خواهانِ سهمِ آنان در صحنۀ سیاست و زعامتِ افغانستان هستند؟
مسلماً همان کسانی که از حضور مجاهدین و مقاومتگران در میدانِ سیاست در هراساند و در آرزوی منزوی ساختن و به حاشیه کشاندنِ آنان است، طالبان را عناصرِ یاریرسان به خود و اهدافشان میپندارند و گمان میکنند که با تکریمِ تروریستان میتوانند بزرگان جهاد و مقاومت را تحقیر و تجرید نمایند.
متأسفانه این رویکرد و طرز تلقی و رفتار در سالهای گذشته باعثِ تقویت روزافزونِ جبهاتِ دهشتافکنی و ترور شد و اکنون فرصتِ خوبیست که با آغاز صفحۀ جدیدِ سیاست در کشور و تشکیل دولت وحدت ملی، این انحراف و کژروشیِ چندینساله را اصلاح کرد و با تنظیم یک برنامۀ سنجیده و درازمدت، قلبِ طالبپروری و خشونت را هدف قرار داد و بهتدریج سایۀ سیاهِ ترور و دهشت را از سرِ مردمانِ این سرزمین کوتاه کرد.
Comments are closed.