the_time('j F Y');?>
وضعیت جنگ و صلح در افغانستان، بهدرستی روشن نیست و هنوز که بیش از بیستوپنج سال از جنگ با تروریزم سپری میشود، کسی قادر نیست که بدون رسیدن به ابهام در خصوص آیندۀ کشور نظری ارایه کند. دلیل چین مشکلی این است که در افغانستان، جنگ و صلح پیچیدهای وجود دارد و منافع فراوانی هم به ادامۀ جنگ و هم شکلیابی صلح گرهخورده است. درعینحال بخشی از ادامۀ جنگ، ربطی مستقیم به ایدویولوژیکبودن جنگ و نیز فعالیت گروههای ذهنیتساز برای ادامۀ جنگ دارد. خوانش جهاد از جنگ موجود، در برابر دولت افغانستان و وضعیت موجود، توسط گروههای متعددی آبیاری میشود و این فرصت را بهنفع گروههای نظامی مخالف دولت؛ مانند طالبان، داعش، القاعده و دیگر نیروهای جنگی ایدویولوژیک؛ مساعد میکند. گاهی این مساعدسازی، به دلیل همخوانی ذهنی میان این نهادها و گروهها، شکل میگیرد و گاهی هم رابطۀ ارگانیک عملی میان آنان وجود دارد. نهادهای زیادی در افغانستان فعالاند که سربازگیری برای طالبان و یاهم داعش را خواسته و نخواسته، مساعد میکنند. نمونههای روشن آن: جمعت اصلاح، حرب التحریر، جماعت دعوت و تبلیغ و برخی نهادها و آدرسهای کوچک و بزرگِ ناشناختۀ دیگر اند که به اهداف ایدئولوژیکی فعالیت میکنند و در نهایت بهسان ابزار، در دست گروههای نظامی ایدیولوژیک قرار میگیرند.
در این میانه، یکی از گروههایی که در افغانستان فعالیت مذهبی میکند، جماعت دعوت و تبلیغ است. این گروه همزمان با فعالیت طالبان در افغانستان فعال شدهاست. بهتازگی پرسشهایی درمورد این گروه مطرح است که با گروههای افراطی داعش و طالبان رابطه دارد یا خیر؟ حاصل برداشتها در مورد این گروه، این است که آنان از دید فکری با داعشیان یا طالبان در تضاد اند؛ زیرا آنان به مبارزۀ نرم برای حفظ دین باور دارند؛ اما از لحاظ استخباراتی، امکان دارد که افرادی از این گروه، با طالبان یا داعش؛ بیشتر از طریق رابطۀ غیر مستقیم، همکاری کرده باشند؛ زیرا تاکنون سندی دال بر رابطۀ این گروه با داعش یا طالبان وجود ندارد؛ دستکم دولت بهگونۀ رسمی، این گروه را متهم به چنین کاری نکردهاست؛ اما چون جنگ افغانستان جنگ استخباراتی میباشد، ممکن است که افرادی از این گروه، در برخی تکاپوهای داعش، فعال باشند. اگرچه یک عضو این جماعت، به نویسنده گفته است که تبلیغیها در فعالیتهای داعش دخیل نیستند و آنان کوشش میکنند که خودشان را از مسایل سیاسی دور نگهدارند. بهگفتۀ او، اکنون این گروه، مراکزی در کابل دارد و مرکز اصلی آن نیز در کابل است؛ اما به تازهگی تلاشهایی میان برخی افراد در حلقۀ اصلی جماعت تبلیغ این است که آنان؛ مرکزشان را به جلالآباد انتقال دهند که این مسئله؛ به اختلاف جدی میان این فرقه تبدیل شده است.
بااینحال، مسجد جامع اصحاب کهف در ناحیۀ هشتم کابل، مرکز اصلی این جماعت است که سال دو بار، در آنجا جلسات و آموزشهایشان دایر میشود. سایر مراکز و مساجد آنان، مراکز فرعی است که بهغیر از درسهای حلقهایشان؛ فعالیت خاصی در آن صورت نمیگیرد. بهگفتۀ منبع، این جماعت در ساحات مشخص، با حلقات کوچک و اهالی مساجدی که با تبلیغیها رابطه دارد، هماهنگ است. هر حلقۀ این گروه، یک امیر دارد که رابطۀ اعضای آن منطقه و درسها و فعالیتهایشان را تنظیم میکند. امیران هم در هر ششماه تغییر میکنند و مدت ماموریتشان ششماهه و دورهای است.
همینگونه برخی گروههای دیگری نیز در افغانستان مثل حزب التحریر، جمعیت اصلاح و دیگر گروههایی هستند که ظاهراً فعالیت نرم دارند؛ اما این فعالیت آنان، بهعنوان چشمۀ عایداتی برای گروههایی بهکار میرود که در حال حاضر، در جنگ بهسر میبرند و از ذهنیت دینی؛ بهعنوان ابزار، برای سربازگیری استفاده میکنند.
بنابراین فعایت این گروهها، بهسان دیگر گروههای ذهنیت ساز، به نفع طالبان و داعشیان تمام میشود. آگاهان میگویند که یکی از مواردی که جنگ افغانستان را تداوم میبخشد و پایانی برای آن دیده نمیشود؛ ریشه در تولید افکار جنگطلبانهای دارد که از برخی مراکز آموزشی نشأت میکند. اگر این نهادها ذهنیتهای جنگافروزانه را آموزش بدهند و سربازسازی کنند، بدون شک گروهای نظامی جهادی از آنان بهخوبی سربازگیری میکنند و زمانی که سربازگیری به این سادهگی ادامه یابد، تجارت جنگ همچنان گرم است.
بنابراین، انتظار این است که جماعت دعوت و تبلیغ؛ اگر وابسته به گروههای استخباراتی نیست و همچنان گروههای همانند آن؛ بایستی فعالیتهایشان را در جهت حفظ اخلاق والای اسلامی و ترویج همدوستی و مسالمتآمیز اسلامی عیار سازند، تا مبادا مورد استفادۀ جریانهای سیاسی نظامی قرار گیرند.
Comments are closed.